رزا: با تشکر از وحید تقوی برای بحث اخیرش در سمینار
کارگری فرانکفورت
در زیر معرفی کتابش و برای خواندن پیشگفتار کتابش اینجا را کلیک کنیم.
تعداد صفحه / سال چاپ: ص. 278/ اول 1387
بخش اعظم آخرین کتاب پل ماتیک تحت عنوان « رفرم و انقلاب »
در ایران به چاپ رسیده و اکنون در خارج نیز در دسترس هست.
چکیده کتاب: نویسنده
در کتاب حاضر تحلیلی مادی و دیالکتیکی از ریشه های مادی ظهور عروج و غلبه رفرمیسم
در جنبش مارکسیستی عرضه می کند و تحولات ان را در ارتباط مستقیم با تحولات اقتصادی
و سیاسی سرمایه داری و جنبش کارگری در کل بررسی می کند. بخش اول کتاب به تحلیل
اقتصادی مارکسی از سرمایه داری و رشد ان و تیوری های گوناگون اقتصادی پس از مارکس
اختصاص دارد. سیر تحولات جنبش کارگری و ریشه یابی رفرمیسم چه به لحاظ اقتصادی
اجتماعی و چه به لحاظ نظری موضوع بخش دوم کتاب است. بخش سوم نیز جمع بندی کل این
تحولات در مارکسیسم و تاریخ ان است. در این بخش نویسنده مارکسیسم را به زیر ذره
بین ماتریالیسم تاریخی می برد که در واقع نوعی جمع بندی از بررسی تحولات مارکسیسم
در کل کتاب است.
در صورت تمایل می
توانید آنرا از آدرس زیر درخواست نمائید (به قیمت ۱۵ یورو بعلاوه هزینه پست):
آدرس ای میل: himmlen@gmail.com
آدرس پستی:
Kavoshgar
Box ۷۳۰۸
۴۰۲ ۳۶ Götenborg
Sweden
"Marx's Crisis
Theory" From Mattick's book: "Economic Crisis and Crisis Theory"
Trade Unionism, by Anton Pannekoek
(from International Council Correspondence, Vol.II, No.2, January 1936)
Workers’ Control, by Paul Mattick (from
Anti-Bolshevik Communism, 1978)
فهرست بخش های کتاب: زندگی نامه ی اریکو
مالاتستا - به سوی آنارشیسم - دموکراسی و آنارشی - انقلاب در عمل - انگاره ی حکومت
خوب - مبارزه طبقاتی یا نفرت طبقاتی
دانلود کتاب زنان آزادیخواه اسپانیا 16.78 مگا بایت به فرمات پی دی اف به زبان انگلیسی
Nice one, had a good look about trying to find
this.
پيشگفتار مترجم
پس از گذشت بيش از يکصد سال از
آنچه که آغاز جنبش چپ و کمونيستیِ ايران نام گرفت، و گذشت حدود 80 سال از عروج
جنبش کمونيسم شورائی، و يا حتی کمونيسم چپ، هنوز در ايران اين جنبش، به قدر کافی
شناخته شده نيست ـ اگر نگوئيم کلاً
ناشناخته است. اما برعکس، انواع ديگر سوسياليسم، از شاخههای گوناگون لنينستیِ آن گرفته تا شاخههای ملون سوسيال دمکراتيک شناخته شده و معروف هستند. چپ ايران با
سوسيال دمکراسیِ انترناسيونال دوم و
بويژه نوع بلشويکیِ آن متولد شد و هميشه در ارتباط تنگاتنگی با آن بود. در تمام
تاريخ اين چپ، به غير از يکی دو دهه اخير، يعنی بويژه پس از سقوط امپراطوریِ شوروی
که بسياری از همين چپ را از جناح چپ بسوی جناح راست سوسيال دمکراسی سوق داد، هر حزب، سازمان، گروه و دسته ی تازه تاسيسی بعلت سلطه ی عظيم نظریِ کمونيسم غالب در سطح جهانی،
خود را از خانواده ی اين يا آن شاخهی کمونيسم نوع بلشويکی، معرفی میکرد. در تمام اين دوره، هيچگونه امکانی
برای حيات و رشد يک «کمونيسم مارکسی»، که بر تارک آن «رهائی طبقه کارگر فقط بوسيلهی خود طبقه کارگر ميسر است»، لغو کار، و
الغای تمام اشکال گوناگون سلطه نقش بسته باشد، در ايران موجود نبود.
بافت
اقتصادی-سياسی جامعهی ايران، سطح نازل مبارزه طبقاتی، جوانی طبقه کارگر، و سرکوب
گسترده اين طبقه را بیترديد میتوان از جمله عوامل مهم
دخيل در تشديد چيرهگیِ مذبور
برشمرد. اما فقدان وجود و پرورش نظريه ای
رهائی بخش از سوی طبقه کارگر، حاکی
از فقدان توانائی و اقدام واقعیِ رهائی بخش
توسط اين طبقه نيست ــ اين
اصلی است که به کرات در جوامع گوناگون سرمايه
داری به اثبات رسيده است. از اينرو است که میتوان اقدامات عملیِ کمونيستیِ کارگران را حتی پيش از «فرموله
شدن» اوليه اين کمونيسم توسط خود مارکس و احيای مجدد آن توسط کمونيسم شورائی
مشاهده نمود. کمون پاريس و انقلابات 1905 و 1917 روسيه، انقلابهای همزمانِ
اروپائی در اوايل قرن گذشته نمونههای
برجسته ی آن است. همچنين، به همين
علت است که می توان چنين اقدامی را
از سوی طبقه کارگر ايران ـ عليرغم آن
چيرهگی، عقبماندهگی، کم تجربهگی و سرکوب ـ در
ايجاد «شوراها» و کميتههای کارخانه در انقلاب 57 ايران مشاهده
نمود. از اين گذشته، ايده های اين نوع کمونيسم اغلب در خيزش های طبقه کارگر به روی صحنه می
آيند، وسعت يافته و فراگير می شوند؛ چه در انقلابات (مثل 1905 و
1917 روسيه، 23-1918 آلمان، 1918 و 1956 مجارستان، 1937 اسپانيا، 1968 اروپا، و
غيره)، و چه در اقدامات مستقل و خودانگيخته (مثل قيام کارگری 1953 آلمان شرقی، و
سازمان های نوع شورائی در اعتصابات
غيرقانونی و خودانگيخته). لذا میتوان
نتيجه گرفت که افول و عروج اين رويکرد مستقيماً وابسته به افت و خيزهای جنبش
کارگری برای رهائی واقعی است.
در عرصه
نظری، اين کمونيسم در اوايل قرن گذشته از دل انقلابهای همزمان اروپائی در جنگ
جهانی اول، با خامیها و گرايشات
متعدد درون آن بيرون آمد و بنام «کمونيسم چپ» يا «اولترا چپ» معروف شد. در آغاز
صدها هزار کارگر را با خود داشت و چنان خطر جدیای
برای بورژوازی و درکهای رايج سوسيال دمکراتيک شد که هر دو جناح رفرميستی و راديکال آن (يعنی سوسيال دمکراسی و جناح چپ آن، بلشويسم) بشدت به
آن تاختند و حتی در سرکوب فيزيکی و قتل فعالين و برخی از نظريهپردازان آن نقش
داشتند. در آلمان اين سرکوب با قتل روزا لوکزامبورگ و کارل ليبکنيشت و کشتاران
هزاران کارگر توسط سوسيال دمکراسی و
بورژوازی حاکم آلمان خود را نماياند. در روسيه محصول «نظریِ» حملهی جناح چپ سوسيال دمکراسی، رسالهی
لنين تحت عنوان «کمونيسم چپ: يک بيماری کودکی»*، و
محصول عملیِ سرکوب آن ايدهها، و کلاً مخالفين راديکال و انقلابی سوسيال دمکراسی،
سرکوب اپوزيسيون کارگری، قيام کرونشتات و اعتصابات و تظاهرات کارگری، و نيز تصفيه ها و اردوگاه های کار اجباری در شورویِ نوپا بود. گرايشی در «کمونيسم چپ» به
مرور زمان هر چه بيشتر به خود آمد، بيشتر صيقل و انسجام يافت، و رفته رفته
«کمونيسم شورائی» نام گرفت. از مهمترين
نظريهپردازان کمونيسم اخير بايد از
آنتون پانهکوک، اتو روله، و پل
ماتيک، نويسنده ی کتاب حاضر، نام برد
و بعدها (از اوايل دهه1930 به بعد) کارل کُرش هرچه بيشتر به اين جنبش نزديک شد و
بصورت مرتب برای نشرياتشان قلم زد. کُرش بعد از تبعيدش در سال 1933 از آلمان و
مهاجرتش در 1936 به آمريکا دوستیِ نزديکی را با ماتيک آغاز کرد که تا آخر عمرش
ادامه يافت.
هرچند که گسست واقعی از سوسيال دمکراسی مستلزم اتکا، يا رسيدن به حداقل بخشهای مهمی از دستاوردهای اين جنبش بوده و
هست اما بديهی است که در اينجا نمی توان
به معرفیِ مفصل کمونيسم شورائی پرداخت. *مقصود از اين سطور تنها اشارهای است مختصر به سنت سياسی نويسنده کتاب.
2
پل ماتيک در ايران ناشناخته است، و تا آنجا که من اطلاع دارم، از او کتابی به
فارسی ترجمه و منتشر نشده است.** در جنبش چپِ جوامع سرمايه داری
پيشرفته اما، او بعنوان يکی از فعالين و نظريه
پردازان مهم کارگری و مارکسيستی معروف است. او از دو زاويه در جنبش چپ غرب
معروف شد، يکی، از زاويه ی نظرات
اقتصادی اش، و احيا و توسعه نظريهی بحران سرمايه داری مارکس با تکيه بر کارهای هنريک گروسمان، و نيز تحليل
ساختاریِ سرمايه و سرمايه داری
دولتی، و نقدش به اقتصاد سوسيال دمکراتيک
و رابطه ی آن با اقتصاد کينزی در اثر
بزرگش «مارکس و کينز». در آن کتاب او با تحليل پيش بينی می کند که
اقتصاد کينزی عليرغم الزامات سرمايه و نجات موقتی آن، محکوم به متروکه شدن از سوی
سرمايه است. در تحليل از سرمايه داری
دولتیِ روسيهی شوروی حتی سرنگونی
آنرا، در رقابت و انباشت، با سرمايه داری
بازار آزاد جهانی محتمل می داند
(نگاه کنيد به بخش آخر همين کتاب) ـ صحت
هر دو اين پيشبينیها نقداً ثابت شده است. و دوم، نظرات
سياسی او، که بشدت ضد اقتدارگرائی است. در نوشتههای
سياسی وی وزنهی ضد سوسيال دمکراسی، و نقد تيز و بی امان وی عليه هر دو جناح رفرميست و
راديکال آن، غالب است. مبارزه ی بی وقفه
ی سياسی-نظری او عليه تمام اشکال و ساختارهای گوناگون اقتداریِ سرمايهای، ازجمله حزبی، اتحاديهای، و فتيشيسم (بتوارهگی)
تشکيلاتی و ايدئولوژيک، شاخص اصلی تمام نوشتهها
و فعاليتهای سياسی او می باشد که در همين کتاب نيز بوضوح قابل
مشاهده است.
مثل هر فعال
جنبش کارگری، ماتيک متاثر از فضای حاکم بر دوران خودش و علیالعموم بر کل جنبش کارگری بود. بيش از 60
سال فعال جنبش کارگری بود. شصت سالی پرتلاطم با بحرانها، انقلاب ها،
فاشيسم و نازيسم، دو جنگ جهانی، جنگ سرد، دوران
های رونق و رکود سرمايه، و عروج و افول شاخه های گوناگون سوسيال دمکراسی.
در تمام اين دوران، سلطه ی بلشويسم و
سوسيال دمکراسی بر کل جنبش کارگری
نيز حاکم بود. از اينرو است که بخش اعظم نوشته
های سياسی وی مستقيم يا غيرمستقيم در نقد اقتدارگرائی و نقش قيممابانه
حزبی و تاکيد بر اصل خودرهائی کارگری است. سلطه
تفکر بلشويکی بر چپ و کارگران راديکال چنان بر فضای آن دوره حاکم بود (و
هنوز سنگينی می کند)، و نبرد عليه
اين سلطه بعنوان جلوه ای از سلطه ی ايدئولوژی بورژوائی بر جنبش کارگری
برايش چنان مهم بود که حتی در مواردی نوع کمونيسم مورد دفاع خود را «کمونيسم
ضدبلشويک» معرفی می کرد، چون برای او کمونيسم ضد
بلشويسم و کمونيسم ضد سرمايهداری دو بيان از يک جنبش هستند و اساساً کمونيسم
مارکسی يا انقلابی نمی تواند ضد بلشويک نباشد. اين نبرد، جنبه ای از نبرد کل جنبش کمونيسم شورائی با
سرمايه و جلوه های گوناگون
ايدئولوژيک-سياسی آن بود که در زنده نگهداشتن روح انقلابی و رهائی بخش انديشه های مارکسی در غرب، سهم بسيار مهمی داشت.
ماتيک پيش از
مرگ خود دستنوشته های کتاب حاضر را
به اتمام رساند و بيماری به وی مهلت نداد تا آنرا ويراستاری نمايد. از همين رو است
که در اينجا و آنجا فرمولبندی هايش،
برخلاف نوشته های پيشين اش نادقيق، و حتی در برخی موارد برخلاف
نظرات خودش می باشد. فرزند ماتيک در
سال 1983، يعني دو سال پس از درگذشت پدرش، آن دستنوشته ها را به صورت کتاب با همان عنوان «مارکسيسم: آخرين پناهگاه
بورژوازی؟» منتشر ساخت و در مقدمه خاطر نشان نمود که اگر وی خودش زنده بود و آنرا
ويراستاری می کرد و بطور قطع بخش هائی را حذف، اضافه و يا تدقيق و ترميم می نمود.
پل ماتيک در
اين کتاب يک تحليل همه جانبه، مادی و ديالکتيکی از ريشههای مادیِ ظهور، عروج و غلبهی رفرميسم در جنبش مارکسيستی ارائه میدهد و تحولات آنرا در ارتباط مستقيم با تحولات اقتصادی و سياسیِ
سرمايه داری و جنبش کارگری در کل
بررسی می کند.
بخش اول کتاب
به تحليل اقتصادی مارکسی از سرمايه داری
و رشد آن، و تئوری های گوناگون اقتصادی پس از مارکس
اختصاص داده است. در اين بخش، او نظرات خود را نيز در رابطه با تحولات سرمايه داری و بحران باز می کند. *
سير تحولات
جنبش کارگری و ريشهيابی رفرميسم، چه
به لحاظ اقتصادی-اجتماعی و چه به لحاظ نظری، موضوع بحث و بررسیِ بخش دوم کتاب (نه
فصل اول اين کتاب) است.
بخش سوم کتاب
(فصل آخر)، در واقع جمعبندی کل اين تحولات در مارکسيسم و تاريخ آن است. در اين
بخش، نويسنده خودِ مارکسيسم را به زير ذره بين
ماترياليسم تاريخی می برد که در واقع
نوعی جمعبندی از بررسی تحولات مارکسيسم در کل کتاب حاضر است. و بر آن است که از
آنجا که مارکسيسم، مثل هر نظريه و پديده ی
ديگری در سرمايهداری نمیتواند از هيچ جنبش اجتماعی، و علیالخصوص کارگری، بیتاثير بماند، تحولات سرمايه و جنبش اخير، در مارکسيسم بازتاب میيابد. حيات
مارکسيسم با حيات سرمايهداری
و تحولات آن گره خورده است، و سرنگونی سرمايه
داری همزمان هم اثبات نظريه ی
مارکسی است و هم پايان خود مارکسيسم.
3
اصلیترين وجه مميزهی کمونيسم شورائی، تاکيد اين جنبش بر
مبارزات آتونوم و خودانگيختهی
کارگران عليه سرمايه و اشکال گوناگون سلطه ی
منتج از جامعه طبقاتی است. درحاليکه تمام سازمان
های پابرجای کارگری و مبارزات متکی بر آن، اشکال بورژوائی تقسيم کار و
سازمانی را به نمايش می گذارند،
مبارزات آتونوم و خودانگيخته کارگری و شوراها، از نظر پانه کوک، اشکال سازمانی جامعه آينده را به نمايش گذاشته و وابسته به
هيچ چارچوب قراردادیِ بين کار-سرمايه نيستند. برخلاف نظرات رايج سوسيال دمکراسی که آگاهیِ انقلابی را مستقل از
طبقه میداند که بايد توسط «نخبه گان» طبقات ديگر و يا «رهبران» و
«پيشروان» همين طبقه، در طبقه تبليغ شود تا رفته رفته بوسيلهی «تبليغات سوسياليستی» طبقه کارگر به درک
انقلابی دست يابد، حول «حزب خود» گرد آيد و دست به انقلاب پرولتاريائی بزند،
کمونيسم شورائی با تکيه بر اصل مارکسی (آگاهی اجتماعی محصول شرايط و فعاليت
اجتماعی است) و مشاهدات تاريخی، بر آن است که آگاهی انقلابی طبقه کارگر محصول
مبارزات آتونوم خود اين طبقه در نبرد بين کار و سرمايه است نه محصول «آموزش» و پند
و اندرز اين يا آن، يا جمعی از «رهبران» يا «پيشروان». انقلاب محصول اقدامات،
سياست ها، تاکتيکها و برنامههای «رهبران» نيست و نمی تواند
باشد، بلکه نتيجهی ضرورت تاريخی و
اقدام مستقلانه ی توده های وسيع کارگری جهت بدست گرفتن سرنوشت
خويش است.
اين تاکيد و تکيه ی شديد بر جنبش های آتونوم کارگری در ارتباط مستقيم با
درک آنها از سوسياليسم و چگونگی سرنگونی سرمايه
داری قرار دارد. برخلاف جنبشهای
اتحاديهای و سنتی کارگری، جنبش های خودانگيخته کارگری جنبشهائی هستند که
مانع جدی در فرآيند انباشت و تشديدکننده ی
سير نزولیِ نرخ سود می باشند. به
همين علت، سرمايه با تمام ابزار در اختيار خود (از جمله سازمانهای کارگریِ ادغام شده در سيستم) به جنگ
اين قبيل کنشهای کارگری می رود و چهره ی واقعی خود را در سرکوب وحشيانه ی آنها به نمايش می گذارد.
ماتيک در اين کتاب و همچنين مقالات گوناگون ديگر نشان می دهد که چگونه مبارزات سنتی کارگری (در اشکال اتحاديهای، سنديکائی، حزبی و پارلمانی و غيره)
مانع از اقدامات مستقلانهی کارگری
هستند، آنها را در چارچوب محدودههای
سرمايه نگه میدارند و به فرآيند انباشت کمک میکنند.
اين امر مستلزم ادغام وسيعترين و مهمترين بخشهای جنبش کارگری سازمانيافته و
مارکسيسم غالب، در خود سيستم بود --يعنی به تعبيری کل اين جنبشو کل ايدئولوژی
مارکسيستی. سير و چگونگی اين ادغام، در پرتو توسعهی خود جامعه سرمايهداری، يکی
از موضوعات محوری کتاب حاضر است.
4
در دورهی کنونی که جنبش کارگری ايران شاهد حرکتهای نسبت به قبل وسيعتری در جهت سازمانيابی کارگری است، تجربيات
سازمانی و سياسیِ جنبشهای کارگری در غرب میتواند
برای فعالين اين جنبش مفيد باشد. در اين راستا، کتاب حاضر میتواند در بررسی انتقادی و انتقال اين
تجارب سهمی ايفا نمايد. طبقه کارگر ايران بمنزله ی يک کل، بر خلاف بسياری از کشورهای
سرمايهداری ديگر، هيچگاه در عمل نديده و تجربه نکرده که در چارچوب سرمايهداری و تداوم آن، سازمانهای صنفی-اتحاديهایاش يا احزاب کمونيست
چگونه تبديل به سدی غول پيکر در
برابر خودشان میشوند و هرگونه اقدام
مستقلی را در نطفه خفه میکنند. اما
هيچ الزامی ندارد که اين طبقه همان فعاليت های
تجربه شده در غرب را مجدداً در تشکل های
خود تکرار کند: يعنی، اتحاديهگرائی،
جدائی تشکل صنفی از تشکل سياسی، فتيشيسم تشکيلاتی و ساختار سلسله مراتبی بعنوان
آينه تمامنمای ساختار و تقسيم کار بورژوائی، بازتوليد اليناسيون جامعه سرمايهداری درون تشکلهای خود، و جدائی «رهبری» از «بدنه»، و بالاخره بازتوليد رابطهی رهبر و پيرو، قائد و مقلد، و غيره. طبقه
کارگر ايران، مثل تمام طبقات کارگر در ديگر کشورهای سرمايهداری تنها است؛ و فقط به نيروی خود، و صرفاً با اتکا به توان خود
می تواند و بايد با درسگيری از تجارب هم زنجيران خود در ديگر کشورها و در ارتباط تنگاتنگ و همياری متقابل
با آنها، راه خود را بصورت يک کل بيابد. مثل طبقه کارگر هر کشور ديگری، اين طبقه
میتواند و
بايد ساختارها و قالبهای سازمانیِ غير بورژوائی را خود پرورش و گسترش دهد. در غير
اينصورت هيچ آينده ای در انتظارش
نيست جز انقياد حتی بيش از اين.
تاکنون در
همه جا وضعيت آنچنان بوده که ماتيک می گويد،
يعنی هيچ سازمانی (چه سياسی، چه صنفی، و چه تلفيقی از اين دو) نمی تواند در سرمايهداری بطور پايدار ضدسرمايهداری
باقی بماند؛ يا بايد هرچه بيشتر به رفرم و رفرميسم روی بياورد و اپورتونيست باشد
تا بتواند موثر باشد، و درنتيجه جزو چرخ دنده
های خود سيستم استثماری شود، و يا اينکه به «اصول» خود بچسبد و تبديل به
گروهی فرقه ای، بیتاثير و اهميت،
و ايدئولوژيک شود. به هر حال اگر اين يک اصل عمومی در
جامعه سرمايهداری نباشد، معضلِ حل نشدنِ سازمانهای
کارگری در سيستم، به سرنگونی سرمايهداری
انديشيدن و عمل کردن اين سازمانها
در هرگام عملی و سياسی ، و پیريزی سازمانهای نوع جديد غير هيرارشيک (غير سلسله مراتبی)، پايدار و
ضدسرمايهداری، البته معضلی نيست که
«پيشروان»، «رهبران» يا «متفکرين» جنبش کارگری يا ديگر اقشار اجتماعی بتوانند آنرا
حل کنند، بلکه کل اين طبقه در همين مبارزات روزمره ی خود بايد راههای حل آنرا بيابد. همانطور که بايد معضل و
تضاد بين تمرکز و عدم تمرکز را خود به تنهائی حل نمايد ـ چنانکه خود اين طبقه بود که حداقل راههای حل آن معضلات را با ايجاد شوراهای کارگری نشان داد. به هر
حال، وجود سازمانهای وسيع، موثر و پايدارِ ضدسرمايهداری منوط است به سطح بسيار
بالائی از مبارزه طبقاتی که در عين حال، ناقوس مرگ سرمايه داری می باشد. چنين
شرايطی خود به معنای تعيين تکليف نهائی حيات سرمايهداری يا حيات چنين سازمانهائی
است. به هر صورت، يک موضوع مسلم است: انواع راه
های مختلفِ پر مُبلغی در برابر طبقه کارگر وجود دارند که همه برای به
انقياد درآوردنش در اشکال گوناگون به صف ايستاده و در رقابت با يکديگرند؛ اما،
بقول ماتيک در برابر طبقه کارگر برای رهائی، مطلقاً هيچ راهی جز تشديد مبارزه اش عليه سرمايه و سلطه با اتکا به نيروی
خود نيست و تنها در اين نبرد است که راه حل های معضلات در برابر طبقه آشکار می شوند.
مجموعه ی اين دو بخش ترجمه شده، بعلت فقدان ترجمه ی بخش نخست آن، با عنوانِ بخش دوم کتاب
«انقلاب و رفرم» منتشر می شود که با
مضمون مطالب بيشتر خوانائی دارد. يادداشتهای
نويسنده به همان صورتی که در کتاب اصلی آمده، بصورت شماره بندی شده، و يادداشت های
مترجم با ستاره (*) بصورت زيرنويس صفحه آورده شده است.
انتشار اين
کتاب به فارسی، بدون زحمات شايان ويراستار آن، کاوه کوئک، و ديگر دوستانم
امکان نداشت. از اينرو مايلم که از تمام دوستانی که به نحوی در اينکار به من ياری
رساندند، بويژه ويراستار آن صميمانه سپاسگذاری کنم.
وحيد تقوی،
بهار 1384
* اين رساله
به غلط ــ اگر
نگوئيم عمداًــ از سوی
مترجمين «توده ای»ی آن بعنوان «بيماری
کودکیِ چپ روی در کمونيسم» ترجمه شده
و در چپ ايران نيز به همين نام معروف است.
* بسياری از نگرشها و گرايشهای راديکال و
انقلابیِ مارکسيستی در غرب بعد از عروج اين جنبش، از طرق مختلف به همين دستاوردها
رسيدند و با تکيه بر اين دستاوردها سعی کردند از آن هم فراتر روند. بعنوان مثال،
میتوان از جريان «سوسياليسم يا
بربريت» در فرانسه که متفکرين متعدد، معروف و بزرگی از خود بيرون داد، يا جريان
«موقعيت آفرينان بين الملل» (International Situationists)،
که از جريان اخير بيرون آمد و يا جريان «مارکسيستهای آتونوميست» (يا «آتونوميستها»)
نام برد. برای يک بررسی تاريخی از ريشههای نظری چپ انقلابی در غرب و رابطهی نظری
آنها با کمونيستهای شورائی نگاه کنيد به کتاب:
Richard Gombin, The Origins of Modern
Leftism, trans. Michael K. Perl (Baltimore.: Penguin Books, 1975),
برای يک
معرفی و بررسی جامع از نظرات کمونيسم شورائی در پرتو تجربيات تاريخی و مقايسه اين نظرات با مارکس، مراجعه کنيد به:
Rachleff, Peter, Marxism & council
communism, 1976 , Revisionist Press, N.Y.
و برای يک بررسی تاريخی و مفصل از چگونگی عروج نظری و عملی
کمونيسم چپ و شورائی، در آلمان و هلند رجوع کنيد به:
Phillipe Bourrinet, The Dutch and German
Communist Left: A contribution to the history of the revolutionary movement, 2001, Porcupine press, London.
* اين بخش
هرچند بنوعی پيوسته با بخشهای ديگر است، اما در واقع خود بعنوان يک تحليل و بررسی
اقتصادی سرمايهداری، بخشی است مستقل. از آنجا که از طرفی، بخشهای
بعدی، تحليلی مستقل درباره انقلاب و
رفرم و بررسی ملموستری از جنبش کارگری هستند، و از طرف ديگر ترجمهی همهی کتاب
زمان زيادی را میطلبيد، ترجمه و انتشار بخش اول کتاب به فرصتی ديگر موکول شد.
۲ نظر:
merci rosa jan destet derd nekone ba in kared sabet kardi ke dialog yeki az asasi terion meseleye beraye residen be yek nezeriye ejtemayi siaci ensani ast ve dar neyayet jahanbini felsefi ast man nehayet teshekor az to daram piroz ve portevan bashid az dour dast hayet ra mifesharam mesoud
سلام مسعود جان
همبستگی و هماهنگی بین تمام نیروهای آنتی آتوریته در تمام مبارزات جاری در جریان است. از آتونومها مطلب زیاد است. ولی به زبان فارسی ناچیز. خوشبختانه با راهنمایی شما دسترسی به مطلب دوستان شورایی مقدور شد و من از شما بسیار ممنون هستم. امید دوستان ادامه داده و خواننده فارسی زبان بتواند با مطالبی از این دست باتئوری های رهایی بخش و ضد سلطه آشنا شود.
پایدار باشید.
ارسال یک نظر