رزا: بعد از مصاحبه رادیویی با
رامین اینجا برخی از دوستان در ایمیل و کامنت
برایشان سوالاتی مطرح شد که چرا من در تشکل های مردان خودسازماندهی نمیکنم و فکر
کردم بعضی از سوالات اخیر را در این گفتگو جواب دادم. اگرچه مصاحبه قدیمی است و
سایت گزارشگران هم با من حسابی تصفیه حساب کرد! ولی برای اجتناب از دوباره کاری گفتگو
را از وبسایت رفقای خلاف جریان اینجا کپی میکنم.
برای خواندن کل گفتگو اینجا راکلیک کنیم.
در مورد تاريخچه پيدايش آناركو فمينيسم براي
ما بگوئيد.
رزا روشن: راستش نمی دانم منظورتان از تاریخچه
چه هست. اینکه از کجا شروع شده و یا اینکه می خواهید بدانید بنیانگزاران این تفکر
چه کسانی بودند و یا اینکه دلایل حضور چنین تفکری در میان جنبش آنارشیستی و یا
جنبش رهایی زنان چه بوده است. در مورد تاریخچه می توانم عکسی از حکاکی( گراور)
باريکاد زنان در کمون پاریس (1871 ) را بفرستم همان زمان است که لوئیز میشل (1830
– 1905 ) می گوید: «وقتی زمان موعود فرا برسد و مردان تردید کنند، آن گاه زنان
هستند که در صف اول رژه خواهند رفت و من آنجا هستم.» شاید این تفکر از آن وقتها
شروع شده یا خیلی قبلتر. بهرحال زنانی مانند میشل، اما گلدمن و یا سازمان های
انقلابی زنان اسپانیا «ماژور لیبرز» 1936 (که تاریخچه مبازاتشان را خیلی بعدتر از
پیوستنم به جنبش زنان مطالعه کردم) شايد شروع آن بودند. اما فکر می کنم این جنبش
رهبری نخبه ای ندارد. زنان زیادی بنیانش را گذاشتند که بخشاً بی نام و نشان
ماندند. اما این تئوری در ابتدای سالهای 70 توسط فمینیست های تندرو (رادیکال)
آمریکایی که بدنبال چهارچوب سیاسی بودند که انقلاب اجتماعی فمینیستی را به جلو
ببرد، مطرح شد. به نظر آنها مباحث آنارکو کمونیستی کروپوتکین (1842 – 1921)
بیشترین هم خوانی ها را با تئوری های آنان داشت. همان زمانها این تئوری ها توسط
پگی کورنگر و کارول ارلیش (1979) جمعبندی شد. از نظر آنها فمینیستها در واقع
آنارشیستهای ذاتی (طبیعی) می باشند. چرا که همگی علیه مناسبات سلسله مراتبی حاکمند
و در همین راستا سعی در ایجاد گروههای کوچک کاری (جهت توانمندی زنان) متکی بر
نیروی خود زنان می کنند. از طرفی هر دوی این تئوری ها خواهان تحول در فرد و جامعه
هستند. و آن را توسط انقلاب دائم علیه اقتدارهای موجود عملی می بینند. آنها برخلاف
کسانی که درصدد کسب قدرت و سرکار آمدن یک گروه نخبه و یا انقلابیون حرفه ای هستند
در جهت پخش و نه تمرکز قدرت حرکت می کنند. شکل حرکت آنها و اکسيونهاي خودبخودی
گروههای کوچک بهترین و مناسبترین راههای عملی برای پیشبرد انقلاب و ایجاد یک ضد
قدرت علیه سیستم حاکم مي باشد. آنها ساختارهایی را بوجود آوردند که در آن از
رقابت، سودجویی و فرم های دیگر فشار اقتصادی جلوگیری شده و اغلب بجای چک و چانه
زدن و مبارزه برای گماشتن افراد خودی در پست های مدیریتی، سعی در ایجاد جایگزین
های (آلترناتیوهای) خود دارند. مثلا بجای عوض شدن مدیریت بیمارستانها، مدارس و
رسانه ها، سعی در ایجاد مراکز درمانی خود یا مدارس جایگزین، تعاونی های مواد
غذایی، رسانه های آلترناتیو و غیره را دارند. این در واقع همان ایجاد ضدسیستمی می
باشد که فعلا در تمام محیط های زندگی بوجود آمده و هر روز هم قوی تر می شوند.
ایجاد محیط های همیاری و ایجاد سیستم موازی و خارج از سیستم اقتدار کنونی سيستم را
سرنگون نمي کند اما به تمامی انسانها نشان خواهد داد که در واقع بوجود ساختارهای
دولتی نیازی نمی باشد. هم چنین تلاش در خودگردانی تولید، توزیع و مصرف در انقلاب
اسپانیا که بیش از میلیونها انسان سرنوشت خود را بدست گرفتند و یا فرانسه سال های
1968 نمونه های تاریخی این تلاش گسترده می باشد.آنارکوفمنيستها بدرستی نابودی
پدرسالاری – مردسالاری را ناکافی می دانند. ستم جنسیتی یکی از فرم های ستم در
جامعه است و اگرچه این ستم بسیار قدیمی و ریشه دار در جامعه انسانی اعمال اقتدار
می کند اما می بايد با همبستگی و هماهنگی با سایر جنبش های دیگر و مبارزه علیه ستم
های دیگردر سیستم جهت نابودی آن تلاش کرد. آنارکو فمنیسم برای مبارزه سازمان یافته
علیه ستم جنسیتی سعی در بوجود آوردن همبستگی خواهرانه و جهانی دارد. ما در سازمان
های مستقل زنان همکاری و یا تشکل های مستقل از مردان ایجاد کرده و خارج از سلطه و
اقتدار جنسیت ممتاز آکسیون های مبارزاتی کوتاه یا دراز مدت را برنامه ریزی می
کنيم. اما مخالفتی با همکاری با گروههای مختلط نداريم. شايد دلیل حضور این اندیشه
در جنبش آنارشیستی نیاز به یک روایت زنانه از آنارشیست باشد و ضرورت سازماندهی
مستقل زنان. امروزه تندروترین (رادیکال ترین) بخش جنبش زنان تحت نام" سازمان های
مستقل (آتانوم) زنان و همجنس گرایان زن" در کشور آلمان فعالیت می کنند. در
آنها زنان با انواع گرایشات مختلف همکاری می کنند.
برای خواندن کل گفتگو اینجا راکلیک کنیم.