۲۲ اردیبهشت، ۱۳۹۳

در جواب به اتهام بی اخلاقی و "کودک کُشی" فیمینیسم آنارشیست از طرف سعید صالحی نیا



رزا: در پی بایکوت پروژه ی مناظره ی "سیاسی" سعید صالحی نیا،  شوهر خانم سیمین مجد (مدیر برنامه) و مشخص شدن اجبار تحمل شرکت و حضور شوهر ایشان یعنی صالحی نیا در این مناظره ها، سلسله مقالات تحریف نظرات آنارشیستی و آنارشو فیمینیستی به مانند رگبار مسلسل آغاز و کماکان نیز ادامه دارد.
ایده های رهایی را نمیتوان به دار کشید و یا تیر باران کرد. تحریف آنان (که همان اعدام است) اتفاقن جامعه را متوجه آن کرده و امکان بررسی این تئوری را فراهم می کند.
مُلا های حزب کمونیست کارگری چه اخراجی (مانند صالحی نیا) و چه کماکان بالای منبر احزاب "کمونیست"، همصدا با ارکستر رژیم اسلامی "بزایید، بزایید!"، در زمانی اتهام "کودک کُشی"  به زنان میزنند که جنبش آزادی زنان سالها است که لااقل در سرزمین مادری به بخشی از مطالباتش دست یافته و هم اکنون در حال مقابله با بازپسگیری این حقوق توسط کلیسا و دولت است (اسپانیا و ممنوعیت جدید سقط جنین).
صالحی نیا نیز مانند تمامی رفقای "کمونیست" اش مسئله ی آزادی زنان را فرعی اعلام کرده و زنان را تنها در صفوف احزاب تعریف می کند. زنان نردبان ترقی، سینی گردان قوری چای، گرداننده ی مناظره ی سیاسی شوهران، رحم لذت و کارخانه ی تولید فرزندان اند.
در زمانی که ازدواج های سفید در حتی ایران "اسلامی" و قلب ارتجاع قصاص دست و پا بریدن و چشم در آوردن، گسترش یافته و جوانان ایرانی بر طبق توافقات آزاد و بدون عقد و صیغه و ملا و عروسی و مراسم مذهبی یا دولتی به عشق ورزیدن "بدون اجازه" می پردازند، صالحی نیا پرچم سرخ دفاع از خانواده ی مارکسی، الگوی خانواده ی سوسیالیستی استالینیستی را در حیاط منزلش کاشته و در فضای مجازی از عشق آزاد بدون دخالتگری مذهب و دولت و کلیسا و حزب و سازمان شاکی است. طرفداران عشق آزاد را به بی بندوباری و بی اخلاقی متهم میکند.
برای عشق و آزادی جنسی، نقش زندان و قفس اخلاقی می کشد و با ادبیات تهوع بر انگیز مذهبی به نام "کمونیسم" و "کارگر" از با اخلاقی خود و خانواده ی سوسیالیستی اش طومار مینویسد!
اگر برابری در خانواده ی ایشان حاکم است، باید پرسید: چرا همسر گرامی ایشان خانم مجد اجازه ی اجرای برنامه ی "مناظره ی سیاسی" را بدون حضور ایشان ندارد؟
مسلمن نه من و نه بسیاری از زنان جنبش زنان، نه بند و باری داریم و نه در چارچوب اخلاق تعریف شده ی ایشان خود را تعریف میکنیم. 
به عبارتی: مفتخرانه بی بندوباریم و بی اخلاق!
ما بدن هایمان متعلق به خودمان میباشد و صاحب ندارد! سقط جنین را "کودک کُشی" ندانسته و حق جلوگیری از بارداری، پایان حاملگی و داشتن سکس برای لذت و نه تولید را جزء پایه ای ترین مطالباتمان می دانیم.
دهان هایمان علیه جامعه ی مردسالار باز و زهدانمان را بسته ایم.
ایشان و خانواده و رفقای حزبی و رهبر معنوی شان (مرحوم منصور حکمت) و زنان حزبی و شرعی و غیرش و هواداران و مُریدان و دوستداران این فرقه بدانند: سقط جنین "کودک کُشی" نیست. رسیدن اسپرم خواسته و یا ناخواسته و ادغام آن با تخمک های ما در هر مقطع و زمانی با تصمیم ما زنان اجازه ی رشد دارد. این ما هستیم که تصمیم می گیریم که مادر باشیم یا نباشیم. کودکی به جامعه ی بشری هدیه کنیم و یا نه!
این ما هستیم که برای لذت جنسی لخت شده یا از بدن های لخت یا پوشیده ی مان به عنوان دیوار نوشتن مطالباتمان استفاده می کنیم.
و این ما هستیم که با توافقات انسانی و بدون دخالتگری کشیش و کلیسا، ملا و مسجد، حزب و سازمان، دولت و جامعه، عشق می ورزیم یا در آغوش می گیریم.
دوران اخلاق گرایی به پایان رسیده و جنبش زنان سالها است که اعلام کرد: ما نه ناموس جامعه ی مردان، نه دولت مردان، نه خانواده، نه حزب، نه سوسیالیسم و نه "کمونیسم" و نه مذهب و ایدئولوژی، ما ناموس نیستیم. و دست برده داران از بدن ها ی ما کوتاه!
زمانش فرا رسیده که بانگ مطالباتمان گوش مردسالاری را بدرد و زهدان های ما فقط بروی اسپرم عشق باز باشد و کودکان مان نه محصول تجاوز خانگی یا جامعه ( زندانی زندان خانواده)، بلکه کودکان پرورش یافته در آزادی و بلوغ جامعه ی بشری، جهانی رها از هر گونه قید و بند. 
جهانی رها و آزاد از بردگی و سلطه را  آغازیم!

مرتبط:   
....
ج: همانطور که بارها در نقد اعتراض برهنگی گفتم، نه زن و نه مرد ، هیچکدام بدنشان متعلق به خودشان نیست! این دروغیست که تکرار می شود تا جا بیفتد! در برابر ترین جامعه هم انسان متعلق به خودش و به جامعه است از انچا که موجودی اجتماعی است و می پذیرد که اجتماعی باشد اجبار دارد متعهد بماند به جامعه هم از جهت اخلاقی و هم قانونی. به دلیل اینکه ادم متعلق به خودش هست نمی تواند کودک درون بدنش را هم بکشد . کودک درون بدن زن به هیچ وجه بخشی از زن نیست که اگر هم بود جامعه اجازه نمی داد بکشد! همانطور که جامعه اجازه خودکشی به ادمها نمی دهد و اخلاقا هم نباید بدهد.خودکشی علامت حاکمیت انسان به بدنش نیست.علامت یک بیماری است!

نه مرد، نه دولت و نه نهادهای مذهبی هیچ حقی در مورد اینکه یک زن با بدن خود چه می کند، ندارند. این منطق معتقد است که زنان بایستی دارای کنترل بر روی دستگاه تولید مثل خود باشند. در نتیجه، آنارکا-فمینیست ها همچون دیگر آنارشیست ها "pro-choice" هستند. pro-choice دیدگاهی سیاسی و اخلاقی است که زنان بایستی دارای قدرت کنترل بر دستگاه تولید مثل خود بوده و آزادی تصمیم گیری در مورد ادامه ی بارداری و یا سقط جنین را داشته باشند. این پوزیسیونی دیرینه در میان آنارشیست هاست. به عنوان مثال، Emma Goldman به خاطر ترویج آشکار و عمومی متدهای جلوگیری از بارداری و داشتن این عقیده ی رادیکال که زنان باید تصمیم بگیرند که چه موقع باردار شوند، مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و زندانی شده بود (همانطور که نویسنده ی فمینیست، Margaret Anderson، می نویسد،
 "در سال 1916، Emma Goldman به خاطر ترویج این عقیده که 'زنان نباید همیشه دهانشان را بسته و زهدانشان را باز بگذارند،' محکوم به زندان شده بود.")

رزا: بلاگ آنارشی خشمگین مجموعه مقالات و ترجمه های رفیق عزیزی است که بدلیل دستگیری/ زندان و باقی ماجرا ها آپدیت نمی شود. بخش ترجمه ها عمدتن از انگلیسی به فارسی می باشد. نقش من در نوشته ها کمکهای ناچیز بود و بدلیل حذف بلاگ در بلاگفا توانستم برخی از نوشته ها را از دست سانسور نجات داده و در بلاگ اسپات قرار دهم. همانطور که رفیقمان نوشته:  امید است که این مطالب مورد سرقت ادبی قرار گرفته و به امضای انسان های شورشی و آزادیخواه در بیایند.
با آرزوهای خوب و امید به روزهایی بهتر برای رفیق آنارشی عاشق/ خشمگین و همگی انسانهای شورشی...
در مورد "ازدواج سفید" جوانان در ایران به روی کلمه ی «ازدواج سفيد»  کلیک کنیم.

الان دیدم سعید صالحی نیا در اینجا جواب این پست را با کلی غلط املایی و تایپی و انشائی و... داده و بجای "ازدواج سفید"  هم نوشته "ازدواج سعید" ! چون این اشتباه را تکرار کرده، احتمال زیاد اصلن نفهمیده چیه، اما البته مخالفشه!

دوستی پس از خواندن چند نوشته ی صالحی نیا گفت: رزا جان
همه را مار می گزه، تو را خرچسونه میخواد بگزه! 
این طرف زامبی سیاسیه!

بدون ارتباط:


۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

... مفتخرانه بی بندوباریم و بی اخلاق!
این ما هستیم که تصمیم می گیریم که مادر باشیم یا نباشیم. کودکی به جامعه ی بشری هدیه کنیم و یا نه!

:)

ناشناس گفت...

کمونیزم علمی ربطی به بدن ندارد.
خانواده مقدس مارکس ربطی به بدن ندارد.
مارکسیزم زیرشکمی نداریم.
مارکسیزم علم و ایدئولوژی اقتصادی سیاسی برای تغییر دنیاست.
سیاسی دانان، اقتصاددانان، جامعه شناسان و ... هیچگونه حق اظهارنظر در مورد مسائل پزشکی و زیست شناسی و روانشناختی و از این دست مقولات نامربوط بخودشان را مطلقا ندارند.

مارکسیزم کلاسیک در مورد بدن زن تنها یک مقوله را دنبال کرد که این بدن نباید وسیله و ابزار شود.

تحریف و شلوغ کاری شما بخشودنی نیست.

ناشناس گفت...

نوشتید:تحریف و شلوغ کاری شما بخشودنی نیست.

رزا: نابخشودنی "کمونیست کارگری" است که پشت کلیسا و کنیسا و مسجد نماز گذاشته و در جبهه ی پرولایف سینه میزند.
چرا به رفقایتان خر فهم نمیکنید پیامبر "مارکس" چه گفته؟
آیا جنی حق سقط جنین داشت؟
چگونه مسلمانان میتوانند کنوانسیون حقوق کودک امضا کنند وقتی محمد شان با دختر 9 ساله همخوابگی دارد؟!
وقتی مارکس را مارکسیسم کردند، رفتار و زندگی خصوصی اش را الگو قرار می دهند و مشکل همینجا است...
ما آنارشیست هستیم و پیامبران را همان اول در گورهایشان خاک کردیم!
مارکسیست قرن پیش لنین را مومیایی کرد تا بپرستد و اینک در جبهه ی پرولایف به صورت زنان تیغ می کشد و از حق "جنین" میگوید تا در فردای به قدرت رسیدن با کنترل شکم ها و غصب کودکان ما استالین وار گوشت دم توپ برای ارتش سرخش با شعار "بزایید، بزایید!" و در کارخانه های بیگاری استثمار کند...
تاریخ سوسیالیست و کمونیست مارکسی نا بخشودنی است، نه نوشته های من...
نا بخشودنی نخبه گرایی است که حق زن بر بدنش در حوزه ی کاری کارشناسان و نخبگان باشد.
تنها زنان هستند که باید خود تصمیم بگیرند، بزایند یا نه.
و این بشدت سیاسی است.
هر گونه اعمال قدرت و کنترل بدن، استثمار و ستم می باشد.
فرقی نمیکند این حق به اسم قوانین جامعه ی سرمایه داری گرفته شود یا در "بهشت" سوسیالیستی...
و زنان نیز این را خوب میدانند، همانطور که کارگران نیز بیگاری در سیستم اردوگاه سابقن موجود را دریافتند.
اسلام ناب و مارکسیسم ناب گیرم فعلن خود را در این حوزه ها درگیر نمیکند.
اما هر دو هیچ انتقادی را نیز به آنچه بر سر مردم آوردند مطرح نمی کنند.
اگر هم فیمینیستها و آنارشیستها از حق انسان بروی باروری و زندگی اش بگویند این همه مارک شلوغ کاری خورده و نا بخشودنی است!
بروید از رفقای مارکسیست خود انتقاد کنید که همگام با کلیسا از حلول روح انسان در جنین پس از لقا صفحه سیاه کرده و تریبون ها را علیه زنان اشغال کردند تا نواله ای از سیستم برای خرج و برجشان برای "سازماندهی طبقه ی کارگر" بگیرند...و صندوق حزبی کمک به پرولتاریا را برای رقابت با سیستم و اعتصاب و نبرد نهایی کسب قدرت سیاسی حزبی شان پر کنند.
سکوت شما در لگدمال کردن حق زنان البته که پنهان نمانده و نابخشودنی است!





Rosa گفت...

کامن بالا از خودم+.-

ناشناس گفت...

هوچیگری نکنید.
کامنت من در مورد مارکسیزم کلاسیک بود.
در مارکسیزم درمورد مسئله سقط جنین چیزی مطرح نشده است.
برچسب کمونیست کارگری به من نمیچسبد هرچند بدنم پرشده از برچسب و پوستم به لطف این برچسبها بدجور کلفت شده.
منصورحکمت نابغه ی قرن بود شارلاتان بزرگی که مارکسیزم را با توهماتش کپی و سرانجام گهی کرد و مارکسیزمی به نام حکمتیزم استخراج کرد!
آگاهی به این انحراف پایان مارکسیزم نیست شروع انحطاط حکمتیزم است.

مارکس پیامبر نیست کسی است که به لطف زحمت، مطالعه و تحقیقات فراوان راهی برای نجات ما از منجلاب سرمایداری گذاشته این راه تا زمانی که کاربردی باشد مورد استفاده قرار میگیرد به این راه هموار شده میگویند مارکسیزم اما همین که مارکسیزم به اشتباه برود و مسیر را کج نشان دهد آن راه را ادامه نمیدهیم و حتی برعلیه این بیراهه نیز خواهیم بود.
ما چوپان نداریم ما گوسفند نیستیم، ماهی های برکه هستیم که میخواهیم به دریا برسیم مارکس ماهی سیاه کوچولو است که دل به دریا زد میخواهیم راهش را ادامه بدهیم.
میگویید مسیر دریایی نیست و به باتلاق منتهی میشود؟
بفرمایید شما بگویید کدام مسیر برای رهایی مان خوب است!
سوال اینجاست چرا از آب گل آلودی که اپورتونیست ها درست کرده اند ماهی میگیرید؟
شما بروید یقه همان هایی را بچسبید که جنبش ها را نابود و منحرف کردند و حالا هم بریش مارکس میخندند!

درگیری ما با اینها فقط در یک جبهه ختم نمیشود حق سقط جنین فقط یک موردش است.

واقعا چه هدفی دارید که مبارزان هم مسیر را طبقه بندی میکنید؟
خسته نشدید از بس گفتید ما آنارشیست ها فلان شما مارکسیست ها فلان؟
مگر بازی و مسابقه است؟
دلیل این تفرقه اندازی های بیمورد چیست؟
گمان میبری هیچ مارکسیستی مخالف حکمتیزم نیست؟

مسئله سقط جنین هم فقط با دانش روز دنیا قابل حل است نه با قلدربازی های شما و افکار ایدئولوگ حزبک ها!

تاجایی که دانش ناقص من یاری میدهد جنین ها تا چهار پنج ماه اول هیچ احساسات عاطفی و عصبی ندارند و سقط طبیعی است
اما وقتی دچار احساسات و درک شدند چطور باید تن به شعارهای سیاسی شما بدهم و سقط جنین را قبول کنم نمیدانم!

مسبب هر حاملگی هم سیستم های سرمایداری هستند زیرا درمورد تکنولوژِی های ضدحاملگی هزینه نمیکنند و این وسایل باید در هرجایی بسط و گسترش یابند حتی در خیابانها!

شما بجای اینکه به مارکس بدبخت معترض بشی خیلی ریشه ای تر و پیشتر از اینها باید با سرمایداری مبارزه کنی.

درآخر سوالی برایم پیش آمده شخص شما که سقط جنین را سیاسی مینامی و این حق را کاملا غیر اجتماعی و شخصی میدانی، نظرت درمورد سقط، مثلا در هشت ماهگی و نه ماهگی هم همین است؟
بعد مواضع سیاسی ات در مقابل احساسات عصبی و درد کشیدن احتمالی آن جنین در شکم چیست؟

البته ایده آلیسم امام زمانی شما هیچگاه به مسائل جزئی ورود نمیکند چون چیزی برای یاد دادن ندارید میترسید و با داد و هوار کردن به سرمنزل مقصود میرسید!
این را گفتم که پاسخ مرا ایده آلیستی ندهید زیرا با کسی در این مورد بحث میکردم که جواب های انتزاعی و آرمانی اش کلافه ام کرده بود و سرآخر نفهمیدم واقعا چه مواضعی دارد.
میگفت مادری که 9 ماه حامله است هیچوقت تن به سقط نمیدهد!!!
این انسان پاک قصه ی ما اصلا نمیدانست رویان چیست جنین چیست نوزاد چیست ...
چطور میشود این مسئله فقط سیاسی باشد!؟

ناشناس گفت...

الان پاسخ صالحی نیا را خوانده ام و متوجه شدم ایشان هم مثل شما بسیار منفعت طلبانه و زشت مبارزان برابری طلب را طبقه بندی کرده و به آنارشیزم میگوید جعلی!
آقای صالحی نیا بداند
جعلی شماهایید که بزرگترین جنبش های مسلحانه ی منطقه در کل صد سال اخیر را بی سلاح کردید بگا دادید و لیبرال و خنثی کردید.

Rosa گفت...

نوشتید: مسبب هر حاملگی هم سیستم های سرمایداری هستند زیرا درمورد تکنولوژِی های ضدحاملگی هزینه نمیکنند و این وسایل باید در هرجایی بسط و گسترش یابند حتی در خیابانها!

شما بجای اینکه به مارکس بدبخت معترض بشی خیلی ریشه ای تر و پیشتر از اینها باید با سرمایداری مبارزه کنی.

رزا: شما چرا برای زنان اولویت تعیین میکنید که بجای مارکس که "بدبخت" بود، به سیستم بند نمیکنند!
در زمانی که بخش بزرگی از مارکسیستها «پرولایف» هستند و پشت سر رژیم اسلامی و کلیسا سینه میزنند، اولویت زنان مبارزه با این افکار سیاسی آنان نیز هست.
اول انقلاب هم چپ ایرانی یکپارچه سر زنان را با پرچم سرخش کوبید که "حالا یک تکه پارچه روی سرتان انداختن که شما را نمی کشد! طبقه کارگر هم محجبه است!"
پس لطفن به عنوان مرد برای زنان و جنبش ما اولویت تعیین نکنید...
در مورد وسایل پیشگیری
سیستم در هندوستان، افریقا و بومیان امریکا و... سیستماتیک سقط جنین را هزینه کرده تا بطور یکجانبه این نژادها از بین بروند "نژاد پست" .
در واقع سیستم با کنترل شکم ما، سیاستهای راسیستی اش را اجرا میکند. در این کشورها زنان سیستماتیک مجبور به سقط می شوند.
الان بخشن شعار "بزایید، بزایید" مطرح است و در نقطه ی جغرافیای دیگر : "نزایید، نزایید"
پس جنبش زنان خواهان برداشتن کنترل بر روی رحم هایمان است. این کنترل مردسالارانه/ سرمایه داری و استقلال در تصمیم به باروری/نا باروری یکی از مطالبات جنبش زنان میباشد.
یعنی شفاف بگویم دست دولت، مذهب، حزب/سازمان، جامعه ی مردان از شکم هایمان کوتاه...

نوشتید:درآخر سوالی برایم پیش آمده شخص شما که سقط جنین را سیاسی مینامی و این حق را کاملا غیر اجتماعی و شخصی میدانی، نظرت درمورد سقط، مثلا در هشت ماهگی و نه ماهگی هم همین است؟
بعد مواضع سیاسی ات در مقابل احساسات عصبی و درد کشیدن احتمالی آن جنین در شکم چیست؟

رزا: یکی از دلایل سقط در ماههای آخر اغلب بدلیل تنفر است.
مادری که تجاوز شده و حتی حاضر به واگزاری کودک نیست و هر روزش بکامش زهر است از اینکه کودک دشمن خصوصی/عمومی را در شکم می پروراند.
نگاهی به تجاوز سیستماتیک زنان آلمانی بدست ارتش سرخ پس از شکست فاشیسم. یا نگاهی به تجاوز در افریقا و یا یوگوسلاوی سابق و...
این جنین های تجاوز به اختیار زنان باید که سقط شوند. زنان حق دارند این را بخواهند که برای سقط بهشان کمک شود چرا که اغلب خود در راه سقط جنین غیر بهداشتی جان خود را از دست میدهند.
موارد سقط در ماههای بالا بسیار کم است، چون بدن زن بدلیل سرازیر شدن هورمون اصولن بطور طبیعی خواهان بدنیا آوردن کودک است. مگر بطور شخصی یا جنگ و... بهش تجاوز شده باشد.
مادری که از وجود جنین (هر چند ماهه)درد بکشد، به هر دلیلی، باید برایش امکان سقط فراهم شود. چرا شما فقط به درد کشیدن جنین می پردازید؟
کودک انسان سالهای اولیه بشدت به محبت و همکاری مادر نیاز دارد. حزب کمونیست و استالین و دیکتاتورهای سوسیالیست و کمونیست اعلام میکنند و کرده اند که کودکان به دولت سوسیالیستی متعلقند!
کودکان اینگونه به شیرخوارگاههای دیکتاتور تحویل داده و بدون محبت، ربات ارتش و نیروی کار در زمین ها و کارخانه های کشور سوسیالیستی بودند، هستند.
همین کار را کلیسا میکند. شستشوی مغزی کودکان.
مسئله اصلن تعمین نیاز کودک نیست.
ملاحظه میکنید که زنان زیادی حاضر به تولید مثل برای دیکتاتوری نمی باشند.
و از آن کودکان محبت ندیده نیز برای جامعه، نیروی امنیتی و سرکوبگر تولید و پرورش می یابد.
مادری که کودکش را اما دوست دارد و در کنارش در تمام مراحل زندگی حمایتش می کند، کودک نیز از انسانیت خالی نبوده و برای جامعه و خود مستقل است و حق انتخاب دارد و سرباز حزب و دولت و سیستم نیست.
مادران در هر صورت باید کودک را بخواهند.
جامعه تنها رل (رلی) که باید داشته باشد حمایت از تصمیم زنان است که مادر باشند (از نظر اقتصادی تعمینشان کند) یا مادر نباشند (از نظر بهداشتی کمک به سقط کنند).

Rosa گفت...

نوشتید:هوچیگری نکنید.
کامنت من در مورد مارکسیزم کلاسیک بود.
....
درگیری ما با اینها فقط در یک جبهه ختم نمیشود حق سقط جنین فقط یک موردش است.
رزا: "ما" ی شما کیست؟
مارکسیست کلاسیک شما چیست؟
وقتی خانم های مائویست در کنار همسر مرحوم حکمت (آذر ماجدی) جیکشان از ممنوعیت سقط جنین در دوران استالین در نمی آید، تروتسکیستها بجای رفقای زنشان علیرضا بیانی را روانه ی بحث میز گرد زنان میکنند، تا در وصف شیر خوارگاههای لنینی و هول دادن سیستماتیک زنان در پشت دستگاههای تولیدی با افتخار بگوید و تجویز آنتراک شیر دادن هر نیم ساعت و آنتراک لنینی بعنوان مزیت برای زنان کارگر را در قرن 21 تجویز کند و زنان را بجای گاو شیرده حکومت سوسیالیستی بگیرد!
مارکسیست کلاسیک شما در کجا نمود دارد؟
ماهی سیاه کوچولوی شما "مارکس" مُلایی بود با حرفهای خوب پای منبر، و در خانه اما اینقدر زایاند که به کلفت خانه هم رحم نکرد!
ما به سلطه ی مردسالارانه در خانه هم میپردازیم!

نوشتید: در مارکسیزم درمورد مسئله سقط جنین چیزی مطرح نشده است.

رزا: چرا مطرح شود؟ مارکس خود در سرکوب زنان اطرافش فرقی با پادو های سرمایه داری نداشت.
لباسش را که از تن در آورید، همان مردسالاری بود که یک کهنه ی گهی کودک را هم عوض نکرد!
نگاهی هم از سر تفنن به مکاتباتش با انگلس بر سر نظراتشان در مورد هموسکسوئل ها بیندازید...
مارکس رقیب سیستم سرمایه داری بود، آنارشی مسئله ی اصلی اش حذف آن (سیستم) است.
ما نیازی به ماهی گرفتن از جنگ فرقه های مارکسی نداریم.
ما سالها است که پیشاهنگ و ماهی های سیاه نداریم.
کوسه هایی هستیم که عاقبت سیستم را بلعیده و با تمام "اپوزیسیونهایش" دفع خواهیم کرد...

Unknown گفت...

این به اصطلاح "مارکسیستهای کلاسیک" ضد "حکمتیسم" در غرب هم بعد از شکست مفتضحانه تجربه روسیه و چین و کوبا اینجا و اونجا دیده میشوند .صد البته وجودشان فقط در کلاسهای دروس آکادمیک "اقتصاد سیاسی" معنا داره و بس!! در بین ایرونی ها هم دکتر متجاوز مائویست مرتضی محیط (که نمیشه مارکسیست کلاسیک خوندش) شاید تنها شخص مورد نظر حرفهای نویسنده متون بالا باشد و بس. خلاصه کنم:جلق زدنهای فکری یه مشت کافه نشین کاپوچینو د دست مارکسیستهای کلاسیک واسه مردم انقلاب ببار نمیاره.خسته شدیم از بس از واژه به اصطلاح مارکسیستهای "کلاسیک" شنیدیم و هیچ کجا وجود نحسشان را مشاهده نکردیم!!!!!!!
راستی روزا جان تامین نه تعمین.قربونت

Rosa گفت...

هیچ کجا وجود نحسشان را مشاهده نکردیم!!!!!!!

سلام پیمان جان
لول از جمله ی بالا :)
راستش تامین درسته اما همزه کیبردم نداشت و مثلن خواستم نوآوری کنم!
پایدار باشی...