پس از خواندن متن شهلا شفیق و عباس گویا و ترجمه ی متنهای تروتسکیستی
در "حمایت از خارجیان" فکر می کنم باید بیشتر به این هجوم مردسالارانه
پرداخت.
رزا: راستش سه سالی اصلن شبها از خانه بیرون نرفتم. فقط دو بار، آنهم
وقتی که کودک در تب می سوخت و دکتر به خانه نمی فرستادند. بار سوم بود که تهدید به
شکایت کردم. شاید اینبار اگر موضوع آنفولانزای خوکی نبود باز هم سومین بار خطر می کردم.
عاقبت دکتر را فرستادند خانه و بسیار هم به موقع بود. فقط آنها که در
آلمان شرقی زندگی نکرده اند، خواهند پرسید: خوب چرا با تاکسی نرفتی!
کابوس آنوقتهایم دزدیدن کودک یا تجاوز بود. حجم آزار
جنسی در حد اتوبوسهای تهران بودند. الان تراپی می رویم و باید جوابگو باشم، چرا کودک
هرگزاجازه نداشته از آپارتمان بیرون برود؟ و آرزوی یک نقاشی با گچ بروی آسفالت بردلش
مانده. کلاس سوم بود که دوچرخه سواری را یاد گرفت، در کشوری که کودکان زیادی در گروه
و یا تنها، در رفت و آمدند. هنوز نمی داند چرا با آرنج به قلب مادرش کوبیدند. و هنوز
از انفجار خشم من می ترسد. مادر مهربان با صدایی آرام که اما گاهی داد می کشید و فحشهای
وحشتناکی هم بلد است. چرا هرگز حتی یک ثانیه از او دور نبوده؟ فقط در مدرسه بدون حضور
مادر...
فاشیسم
جنایت است و راسیسم ویروسی مرگبار...
بقول افغانستانی ها گَپ زیاد است. زندگی زیر سایه ی فاشیست. میان مردان
"سفید" با کله های کچل. مردانی که زن خارجی برایشان حتی فاحشه هم نیست. کمتر،
خیلی کمتر از فاحشه.
شهلا شفیق: این متن ترجمه مقاله ای است که در روزنامه فرانسوی لوموند (۱۵ ژانویه) منتشر میشود.
در این نگاه (اسلامی)، حجاب ضامن حيا
وعفاف تلقی می شود؛ و در مقابل ، زنان بی حجاب بی حيا و فاقد عفاف تلقی میشوند.
رزا: فکر میکنم بهتر است اینگونه زنان را برای خرفهم شدن (بلانسبت خرهای
عزیز) چند روزی تعطیلات به آلمان شرقی سابق فرستاد. لازم هم نیست با ظاهری اسلامی و
محجبه، میتوانند با مینی ژوپ هم بگردند چرا که فاشیستها، خارجی ها را بو می کشند قبل
ازاِاسکن!
لطفن به
این خبر از جنوب آلمان در زیر مقاله توجه کنیم! تشابه راسیسم مخفی را در اظهارات
کشیش و خانم شفیق میتوان یافت...
خبر: پاستور اولریش واگنر (روحانی مسیحی) خواستار استخدام تن فروشان برای
ارضای 100 پناهجوشد. دولت باید بمانند غذا و آب، پول تن فروشان را از مالیات ملت بپدازند؟!
زنان بدلیل ترس از تجاوز توسط پناهجویان خواهان رفتن پناهجویان از محل شده اند و روحانی
منطقه استخدام تن فروشان را را حل قلمداد کرده. سکس برای شامپانزه ها...
مکان جنوب آلمان ایالت بایرن
باری
عده ای به عده ای هجوم برده اند برای «لذت» در شب سال نو میلادی. چه باید
کرد؟
قبلش این سوال را به همه پرسی بگذاریم: حمله کننده کی بوده؟ مردان،
مردان خارجی، افریقایی، عرب، پناهجو، مست...
مورد حمله؟ زنان، سفید،
بلوند، آلمانی
جواب اول درست است. مردان به زنان برای دستمالی و لذت حمله کرده اند.
چرا برعکس آن بندرت مشاهده می شود؟ بیولوژی؟ رابطه ی طبیعی (خروس/مرغ)، اختلاف طبقاتی (پولدار/فقیر)، رابطه
ی استعماری (مستعمره/ استعماری)، نژادی (سیاه/سفید) ، .... رابطه ی قدرت (ضعیف/قوی)
جواب آخر اینبار صحیح است. زنان در سلسله مراتب قدرت تحتانی ترند قبل از کودکان. کودکان اما برای لذت
جنسی بعد از زنان قرار دارند. (اگر از استثنای پدوفیلی بگذریم که عمومی نیست.) زن
یعنی هر چه مَرد نیست. (آمار خشونت به
غیر مَردها نیز بسیار بالا است)
چرا این هجوم در سال نومیلادی بازتاب رسانه ای جهانی یافت؟ « دستی که نان میدهد را گاز نمی گیرند». یک میلیون
پناهجو در سال جدید وارد آلمان شده اند. استعمار "نان" میدهد. یک رابطه ی
سلسله مراتبی. پایینی ها "نا شهروند" ها دقیقن اول ژانویه، گاز گرفتند!
خبرساز شد چون:
سیاه، سفید را دستمالی کرد. زنان
ما را! افریقایی های بی فرهنگ، اسلامی های مردسالار ...
چون: در آلمان 80%خشونت جنسی در چارچوب خانواده صورت می گیرد. جامعه
ی آلمان در واقع شوکه شد و چون اغلب همه چیز در اینجا یواشکی اتفاق می افتد، بجز خشونت
علیه "خارجی ها" که علنی است. دیگر اینکه افراد این جامعه کمتر مشاهده
کرده اند، «دستی که نان بدهد، گاز گرفته شود»، اغلب افراد این سرزمین نوکر پول اند.
پس انتظار میرفته که این جدیدی ها هم مثل بقیه ی مهاجرین که هر روز ساعت 5 بطرف محل
کارشان بروند و شبها برای خواب بر گردند یا در اردوگاههای پناهجویی شان بمانند. قدیمی ها رابطه ی میهمان/میزبان را سالهاست که از
بَر هستند.
این واقعه ی "هجوم به زنان" بدلیل ابعادش (بیش از 1000 حمله
کننده)، بدلیل مشخص بودن خصوصیات نژادی حمله کننده ها (غیر اروپایی) و بدلیل بستر زمانی
اتفاق (ورود پناهجویان 1میلیون غیر اروپایی به کشور 81 میلیونی آلمان) و بدلیل بستر
تاریخی (کُشتن میلیونی یهودیان و غیر، در دوران فاشیسم) خبر ساز شد.
عباس گویا از کمونیست کارگری مقاله ی خوبی دارد. در نوشته اش میتوان
بسادگی دریافت که چگونه این اپورتونیسم راست (به اسم چپ) از روی نعش زنان (برای ماهی
گیری سیاسیِ که اینروزها نان و آب زیادی هم دارد)، رد می شود. فرصت طلب را اغلب
خوب میشناسیم. اپورتونیسم چپ اما بندرت با این
شفافیت سخن گفته.
عباس گویا تیتر زده:
عباس گویا
عکس- قذافی بعنوان یکی از شهدای چپ در پلاکارد اکسیون گرامیداشت رزا لوکزامبورگ
رزا: سکسیسم نه نژاد دارد و نه طبقه.
برخلاف چپ هایی که کار هر روزه شان به زیر فرش کردن ستم بر زنان است و
با پرچم سرخشان همواره به کمر زنان زده اند مانند تروتسکیست زیر:
مترجم از عوامل م.رازی
زنان اما بلافاصله در اکسیونی پر انرژی، خواهان بودجه ی بیشتری برای کمک
به قربانیان خشونت شدند (محلهای مشاوره و تراپی برای قربانیان)، سهم بیشتری از
بودجه برای ساختن خانه های زنان، کار فرهنگی ضد سکسیستی در کودکستان/مدارس، تغییر قوانین
به نفع زنان خشونت دیده (نه به سکسیسم/ نه به راسیسم).
راه زنان راه سومی بود به نفع مطالبات جهانی زنان در شهری که فاشیسم
برای سرعت و شدت بخشیدن به دیپورت پناهجویان رژه رفته و شعار می داد، تا روزی زیر
چکمه هایش، باز لِه کند. سوسیالیستها برای لاپوشانی ستم بر زن و به نفع
"خارجیان"، کمونیستهای مزدوراسرائیل برای سرکوب هر چه بیشتر مسلمانان
به اسم "حمایت از زنان". هر کدام از این سه راه در جمعیتی هزاران نفری حاضر
شدند.
فاشیستها، آنتی فاشیستها، زنان.
(سه اکسیون در کُلن/آلمان)، پس از حمله ی جشن سال نو به زنان
تنها راهپیمایی و گردهم آیی زنان
حرکتی مترقی بود. چرا که حرکت زنان، سیستم سلسله مراتبی را نشانه گرفت، در جامعه ای
که هر روزه سکسیسم قربانی می گیرد. زنان با دادن پیشنهاد کار پایه ای و طرح
مطالباتشان: بودجه ی بیشتری برای قربانیان خشونت. آنان بدون سیاست بازی و ماهی گرفتن
از محیط آلوده به راسیسم، توانستند نشان دهند که نه حاضرند که تجاوز به خود را بدلیل
"حمایت از پناهجو" نادیده گرفته و زیر پرچم "آنتی فاشیسم" دروغین،
مطالباتش را محو کنند و نه برای احقاق حق، به زیر چکمه های فاشیسم روند.
حتی در مبارزه علیه دیکتاتور مصر نیز، عاقبت زنانِ «میدان تحریر» پس از
دست اندازی و تجاوز های پلیس و اخوان المسلمین مجبور شدند صفوف خود را علیه دیکتاتوری،
از بقیه جدا کنند. اگرچه زنان در "میدان جنگی مشترک" علیه دیکتاتوری قدم
گذاشتند، اما صفوف شان را نهایتن ازارتجاع اخوان الامسلمین جدا کردند. پرچم شان مشخص
و شعارشان در جهت مطالبات زنان بود (این اتفاق در تونس نیز رخ داد). زنان البته
میتوانستند به خانه ها برگردند و مبارزه با دیکتاتوری را بدلیل نا امنی و تجاوز در
میدان، به مردان واگذار کنند! آنها اما
میدانستند که بدون شرکتشان در مبارزه، سهمی هم نخواهند داشت و دیگران سرنوشتشان را
رقم خواهند زد. تجاوز سیستماتیک به زنان توسط اپوزیسیون دیکتاتوری در میدان تحریر،
دقیقن در راستای همین سیاست بود.
در واقع ما علیه سیستم و دیکتاتوری موجود، مجبوریم از همان ابتدا، از روی جنازه
ی مردسالاری رد شویم. هر جا که این ارتجاع را دور زدیم، از پشت خنجرش را فرو کرد. پس
به هوش هستیم!
در زیر آمار و شرایط زنان در آلمان: آزار جنسی کماکان در آلمان جرم محسوب
نمی شود. اگرچه تجاوز جنسی جرم است اما شکایت از این تجاوز اغلب به محکومیت مُجرم خاتمه
نمی یابد. از سال 1997 تا 2012 تنها 14% از شکایت ها بدلیل تجاوز، به مجرمیت فرد قضاوت
شده و حکم دادگاهی داده شده است. چرا که کماکان باید اثبات شود که زنان نه تنها
"نه" گفته اند بلکه زنان باید اثبات کنند که بطور فیزیکی از خود در برابر
تجاوز دفاع جانانه نیزکرده اند. اغلب شکایات موفق علیه تجاوز، وقتی حکم دادگاهی گرفته
اند که در آن زنان اثبات کرده اند که با مقاومت شدید علیه متجاوز اقدام کرده اند. اگرچه
قانونگذار نیز اذعان دارد که مقاومت در برابر تجاوز میتواند به مرگ زنان منجر شود.
در تابستان سال گذشته بحثی جدی برای اصلاح قانون به نفع زنان صورت گرفت که تا به امروز
نتیجه ی مثبتی به نفع زنان نداشته است. در این بحث آقای «سون له من» از حزب سبزهای
آلمان (ایالت نورد راین وستفالن) آماری داد که از هر 10شکایت علیه خشونت جنسی، 9 مورد
اصولن به حکم دادگاهی منجر نمی شود. و قربانیان خشونت باید اثبات کنند که بشدت از خود
دفاع کرده و در برابر تجاوز بشدت مقاومت کرده اند تا دادگاهی برگذار شود و حکم به نفع
قربانی داده شود.
مطالب مرتبط:
شهلا شفیق
این متن
ترجمه مقاله ای است که در روزنامه فرانسوی لوموند (۱۵ ژانویه) منتشر میشود.
بسیاری از خود میپرسند که چرا و چگونه ، افرادی که وضعیت اقامتشان
هنوز ناروشن است و قاعدتاً باید جانب احتیاط را نگهدارند، این چنین مرتکب خشونت
جنسی میشوند؟ چه درسر آنها می گذرد که به چنین تبهکاری دست می زنند؟
این تعرض ها، خواه سازمانیافته باشد يا خودجوش، خواه
عاملان آن عضو شبکه های تبهکار باشند یا نه، بيش از هر چيز نشان میدهند که مرتکبان
اين اعمال چه تصوير و تصوری از زن ها دارند، زنانی که آزادی رفت و آمد شبانه در
کوچه و خیابان را همچون مردان حق خود میدانند. در میان مدارکی که از برخی بازداشتیها
به دست آمده، جملاتی به عربی همراه با ترجمه انگليسی و آلمانی یافت شده، از آن نوع
حرف ها که مردان تجاوزگر به هنگام آزار و اذیت زنان به کار میبرند. و این نشان
میدهد که برخی از پیش به قصد تعرض به زنان به ميدان آمده اند؛ و نيز اينکه اينان زن آزاد را «هرزه» میدانند و
بس.
در چند دهۀ اخیر، دنیای موسوم به مسلمان، در پرتو پيشرفت تبليغات
اسلامگرایان، در حالت تحریک شدید اصول جنسیت محور مرد سالار به سر میبرد؛ اصولی که
شریعت تجویز میکند. به ديده اسلامگرایی، که آزادی جنسی را محور فرهنگ غرب قلمداد
می کند، احقاق حقوق زنان و همجنسگرایان بدترین آفت «غربی شدن» و نابود کنندۀ هویت
اسلامی است. همدوشی و همپایی زن و مرد و خودآیینی آنان نیز سرچشمۀ فساد جامعه و
بینظمی شمرده میشود. در این نگاه، حجاب ضامن حيا وعفاف
تلقی می شود؛ و در مقابل ، زنان بیحجاب بی حيا و فاقد عفاف تلقی میشوند.
در اين باره اگر مثلا تصوير زنان شهری را در کشور مصر، در سال ١٩٦٠ با امروز
مقایسه کنیم، به روشنی درمی يابيم اسلامگرایی چه پیشرفت بزرگی داشته است. مقايسه
میان این دو وضعیت، که در کشورهایی چون تونس و ایران و... نیز دیده میشود، شگفت
انگیز است.
اما هشداری که این خشونتهای جنسی میدهد مهم است : همانند همه عرصه
های عمل اجتماعی و فرهنگی، در حيطه ی مهاجرت و جايگيری اجتماعی مهاجران نيز بايد
چشمها را بر ضرورت پيشگيری خشونتهای جنسی گشود. واقعيت وجودی خشونتهای جنسی، که
زنان مهاجر را نیز، از جمله در خوابگاههای پناهندگی، هدف قرار میدهد، اغلب نادیده
گرفته میشود. این واقعيت که عاملان این خشونتها خود قربانی خشونتهای نژادی هستند و
یا از کمبودهای مالی یا عاطفی رنج میبرند، به هيچ رو نبايد توجيهی برای ناديده
گرفتن تبهکاری جنسی آنها گردد .
عباس گویا
برخی از فعالین جنبش زنان با پرچم "نه به سكسیسم و نه به
راسیسم"، موضع زمینی تر گرفتند. اما فمینیستها به آنطرف جوی افتادند، در
چارچوب فكری مردستیزی شان، طبق معمول، مردها را صرفنظراز ملیت و مذهب و نژاد، بصرف
جنسیتشان مقصر شمردند. این موضع ارتجاعی نیز جوابگوی
معضل نبوده و نیست. برخی از فعالین كمونیستی نیز كه در ابتدا بر طبل
سازماندهی این حملات از طرف اسلام سیاسی كوبیدند،ا بتدریج با واقعیت مواجه، و از
موضع قبلی خود فاصله گرفتند بدون اینكه یك توضیح كامل و قانع كننده را جانشین موضع
قبلی كنند. مهمتر اینكه، راه حل عملی نیز ارائه ندادند. تاكنون، تلاشها برای اثبات
سازماندهی اوباش كلن بجائی نرسیده است. پس از اینكه معلوم شد تعرضات جنسی به زنان
از طرف پناهجویان در اروپا مختص به شب سال نو و شهر كلن نبوده است، بحث به سمت
مردسالاری كوچ كرد. افشای پلیس سوئد در مخفی نگه داشتن
ابعاد حملات جنسی در جشنهای موسیقی استكهلم در سالهای ٢٠١٤ و ٢٠١٥، كه گفته میشود
توسط گروههای جوان افغان صورت گرفت، بحث را به جای درستی برد بدون آنكه
به نتیجه گیریهای درستی برسد. حتی در این
بحث نیز حزب چپ سوئد از تبرئه كردن اسلام غافل نماند! مرد سالاری را به یكسان
جهانشمول معرفی كرد. اعلام كرد مذهب خاصی (بخوان اسلام) مقصر نیست و تلویحا، مانند
فمینیستها، مردان را عامل مردسالاری معرفی كرد!
در اینمدت سازمانهای پگیدا و ای اف دی در آلمان با تجمعی بزرگتر از
تجمع چپهائی كه برای مقابله با آنها در مركز شهر كلن گرد هم آمده بودند، موقعیت
برترنیروهای دست راستی در آلمان را برخ كشیدند. در ادامه حمله اوباش نژادپرست به شش پاكستانی و یك سوری در كلن انعكاس وسیعی
در رسانه ها داشت. دولت آلمان بطور متوسط از اول سال جاری روزانه دویست پناهنده را
به اتریش برگردانده است و ماس هیكو وزیر دادگستری آلمان اعلام كرد پناهندگان
بیشتری بخاطر جرائم جنائی دیپورت خواهند شد. دولت آلمان در حال تجدید نظر
درقانون است تا اخراج پناهندگان را به دلایل جرائم جنائی تسهیل كند. تسهیل اخراج پناهجویان یا مهاجران بدلیل جرائم جنائی در خود
تمكینی به فشارهای دست راستی به دولت است. از سوی دیگر گفته میشود قرار است مجازات آزار جنسی شدیتر شود و به این شكل حمایت حقوقی
و قانونی از زنان در مقابل آزاری جنسی قرار است افزایش یابد.
جواب در دست ماست، فرصت را نسوزانیم
ما نماینده خطی هستیم كه منتقد اسلام سیاسی از زاویه چپ سوسیالیستی
است.
م و دستگاه حكومتی در غرب، چپ رو به
اسلام سیاسی و فمینیسم نه تنها از درك معضل عاجزند كه خود شریك ایجاد آنند و
طبعا راه حلی برای آن ندارند. همه آنها میدانند كه دارند دست را به نژادپرستان
میبازند. انتهای این باخت، برای این جماعت فقط گسترش مهاجر ستیزی نیست بلكه كل
بافت حكومتی در غرب تحت الشعاع قرار میگیرد. سوسیال دمكراتها و احزاب محافظه كار
غربی كه جملگی قربان صدقه "اسلام میانه رو" میرفتند، بپا كردن مسجد،
مدارس، مراكز "فرهنگی" اسلامی و قانون شریعه در غرب را در متن سیاست
نسبیت فرهنگی توجیه میكردند، از پاسخ به معضل عاجز مانده اند. چاره ای ندارند مگر
به قانون و پلیس متوسل شوند. مشكل اما سیاسی است و باید در قلمرو سیاست پاسخ
بگیرد. در این راستا، دست به دامان خط ما شده اند. در عجز پاسخگوئی همه جانبه به مسئله، ما را هم وارد بحث
كرده اند، به ما میدان داده اند كه راه حل ارائه دهیم.
از سوی دیگر، توده مردمی كه همین چند ماه پیش به حمایت از پناهندگان
جنبشی براه انداخته بودند، در انتظار یك توضیح عقلانی به معضل و پاسخ سیاسی به آن
هستند. چپ سوسیالیستی باید این موقعیت استثنائی را درك كند، این فرصت را نسوزاند.
برای خواندن در منبع روی تیتر ها کلیک کنیم.
در زیر دو خبر: معلوم شد که تجاوز 3 پناهجو به دختر 19 ساله
دروغ بوده و پناهجویان دستگیر شده آزاد شده اند. مکان جنوب آلمان ایالت بایرن-به آلمانی اینجا
پاستور اولریش واگنر (روحانی مسیحی) خواستار استخدام تن
فروشان برای ارضای 100 پناهجوشد. دولت باید بمانند غذا و آب، پول تن فروشان را از
مالیات ملت بپدازند؟! زنان بدلیل ترس از تجاوز توسط پناهجویان خواهان رفتن
پناهجویان از محل شده اند و روحانی منطقه استخدام تن فروشان را را حل قلمداد کرده.
سکس برای شامپانزه ها...
مکان جنوب آلمان ایالت بایرن- به آلمانی اینجا