۲۵ خرداد، ۱۳۹۳

فیلم مستند شورشیان زمين هاي ورزشي/ فوتبالیستهای شورشگر Les Rebelles du Foot





Les vrais rebelles du foot
Sócrates e a Democracia Corinthiana (Em Inglês)

در لینک بالا  سوکراتس بخش آخر فیلم شورشان  در زمین فوتبال با انگلیسی 
ياغي زمين هاي ورزشي- شهرزاد افشار
منبع روزنامه آرش 109 سوکراتس
در پايان اين رپرتاژ، نوبت به سوكراتس كاپيتان تيم مل ي برزيل ميرسد. كه با مرگ زود رس در دسامبر 2011 به تاريخ مردم و كشورش ميپيوندد. كاپيتان سابق تيم ملي، و داراي دكتراي پزشكي، يكي از سردمداران آزاد ي در كشورش است.
 1981-1985 او در سالهای-
 زماني كه در سائوپولو بازي ميكرد در مقابله ديكتاتوري ژنرال ها، باشگاه را طوري انسجام داده بود كه از كوچك ترين تصميم تا بالاترين آن توسط راي بازيكنان و مسئولين باشگاه انجام مي شد.  در همين سال بود كه از اولين فرصت از تريبونها استفاده مي كرد و رژيم نظامي و ديكتاتوري را براي مردم بر ملا مي ساخت و بدون شك او يكي از بازيكنان مسئول برای مردم كشورش شناخته مي شد. بدون شك مي توان سوكراتس را چه گواراي فوتبال شناخت. وي مي گفت چگونه مي شود دمكراسي را با راي مردم به كشور باز گرداند. او پيراهن شماره 8 را به تن مي كرد كه پشت آن نوشته بود  « روز 15 راي بدهيد » جلوي آن آرم كوكاكولا بود كه لكهاي خون روي آن نقش بسته بود.
عكس پيروزي تيم سائوپولو در همه روزنامه هاي برزيل ديده مي شد ولي آن چيزي كه بيشتر از همه چيز چشم ها را خيره آن مي كرد شعار روي پيراهن بازيكنان بود. 
 «روز 15 راي دهيد» مردم مشاركت عظيمي را در اين انتخابات انجام دادند و ديكتاتوري برزيل در همه شعبات مهم شكست خورد. اين حركت سوكراتس باعث شد كه در روز فينال جام حذفي برزيل در سال 1993 بازيكنان با شعار بزرگ «بردن يا باختن، ولي بگذاريد دمكراسي تعيين كند» وارد زمين شوند. در همين سال سوكراتس در مقابل بيش از2 ميليون كه در ميدان كاتدرال سائوپولو جمع شده بودند اعلام ميكند اگرحكومت نظامي و ژنرا لهاي برزيل تاييد كنند كه انتخابات آزاد رياست جمهوري در برزيل شكل گيرد، در برزيل خواهد ماند و براي ادامه فعاليت ورزشي خود به ايتاليا نخواهد رفت و با اين شانتاژ موفق شد حكومت نظامیان برزيل را شكست دهد.
دكتر سوكراتس چند ماه قبل از تهيه فيلم ياغيان فوتبال در گذشت واستاديوم هاي فوتبال برزيل را درغم فرو برد. سوكراتس مي گويد، اين عادي است كه شما فوتبال را دوست نداشته باشيد ولي اگر نقش فوتبال در سياست برزيل را درك نكنيد از برزيل درك درستي نخواهيد داشت.

فیلم مستند کامل به زبان فرانسه و آلمانی
Rebellen am Ball - Kann Fußball die Welt verändern? (Doku)
Les rebelles du foot 2012 (Avec Eric Cantona)
 تیزر فیلم در زیر
Les Rebelles du Foot - Trailer ufficiale (en) - Sceglilfilm.it
Regie/Gilles Perez, Gilles Rof
Éric Cantona raconte l’histoire de cinq de ses pairs (de l'Algérien Rachid Mekloufi en 1958 à l'Ivoirien Didier Drogba en 2004) qui ont mis leur notoriété au service de leurs convictions.
    Produzent: Arte France, 13 Productions
    Réalisateur: Gilles Rof, Gilles Perez
Ser Campeão é Detalhe: Democracia Corinthiana – OFICIAL

ياغي زمين هاي ورزشي
شهرزاد افشار
 برای خواندن ادامه روی اینجا کلیک کنیم.


ستاره پيشين فوتبال، ياغي زمين هاي ورزشي، اريك كانتوناي فرانسوي فيلم ياغيان فوتبال را در فستيوال فيلم سارايوو در ژوئيه 2012 به نمايش گذاشت. اين فيلم توسط دو فرانسوي تهيه شده و در آن اريك كانتونا، ستاره پيشين تيم منچستر يونايتد 
به نقل زندگي پنج فوتباليستي مي پردازد كه در تاريخ كشورشان به عنوان
سمبل انسانيت و همبستگي با مردمشان مشهورند. اين پنج فوتباليست در
شرايط خفقان و حاكميت استبداد در كشورشان حاكم شده بود ، حاضر
نشدند كه با حاكميت همكاري كنند و در كنار مردم ايستادند.
در مقدمه اين فيلم، اريك كانتونا مي گويد، شما از فوتبال چه مي دانيد
ليگ قهرماني اروپا، مبلغ ترانسفر بازيكنان، هو كردن بازيكنان توسط
تماشاچيان، خشونت، تجارت و پول درآوردن! شما حق داريد ؛ اين چهره
واقعي فوتبال است ولي من در مورد ديگري با شما صحبت مي كنم. من در
مورد معيارها و ارزشهاي واقعي و انساني فوتباليست ها با شما صحبت
خواهم كرد، همان فوتباليستي كه خود من بودم.
اريك كانتونا در اين رپرتاژ 90 دقيقه اي كه مدت يك مسابقه فوتبال

است، نشان مي دهد كه چگونه فوتباليست هائي كه در اوج شهرت و

محبوبيت بودند، تصميم گرفتند براي مبارزه عليه جنگ و ناعدالتي هاي

اجتماعي در كنار مردمشان قرار گيرند.
بازيكني از ساحل عاج (Didier Drogba
اين مستند با ديديه دروگبا شروع مي شود. زمانيكه كشور در اوج جنگ داخلي است و زمانيكه فقر و بي عدالتي بيداد می كند، كسي بايد پيدا شود تا بجاي تفنگ به دست
جوانان و نوجوانان توپ فوتبال هديه كند تا از ورزش لذت ببرند . آن كس
ديديه دروگبا است و مردم از او به عنوان سنبل صلح و آزادي نام مي برند.
روزنامه نگار مي گويد : (Christophe BoisBouvier) كريستف بوابويه
كشور ساحل عاج از سال 1960 تا 1993 به مدت 33 سال توسط مردي
استثنائي اداره مي شد كه سعي مي كرد وحدت در كشور را حفظ كند. بعد
از سال 1993 كشور در مقابل واقعيت هاي اجتماعي و مبارزات بين نيروي
مسلح براي تجزيه كشور قرار گرفت و در سال 2002 يك كودتائي نظامي
كشور را در بحران سياسي و اقتصادي فرو برد. در سال 2005 و در حين
مسابقات مقدماتي جام جهاني 2006 كشور ساحل عاج ميهمان تيم سودان
بود. پيروزي تيم ساحل عاج در اين مسابقه، صعود تيم ساحل عاج را مسلم
كرد. ديديه دروگبا در رختكن تيم ملي ساحل عاج زمانيكه بطور مستقيم و
از طريق تلويزيون با مردم كشورش صحبت مي كرد، پيامي به مردم
كشورش فرستاد. وي به مردم ساحل عاج گفت: ديديد چگونه ساحل عاج
چگونه از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، مي تواند متحد شود و براي يك
هدف مبارزه كند و به جام جهاني 2006 برود؛ به شما قول داده بودم و به
آن عمل كردم. ما فوتباليست ها به شما قول داده بوديم كه اين جشن يك
جشن ملي است و همگي در آن شركت خواهيم كرد. من و همگي بازيكنان
در مقابل شما زانو م يزنيم و م يگوئيم، بياييد همديگر را ببخشيم، ما هرگز
با اين همه ثروت زيرزميني نميتوانيم در اين شرايط جنگي زندگي كنيم،
اسلحه ها را بر زمين بگذاريد و به جنگ داخلي پايان دهيد. از حكومت نيز
مي خواهيم تا در اولين فرصت انتخابات آزاد را برگزار كند تا همه در كنار
هم در آرامش و صلح زندگي كنيم. ديديه دروگبا و ساير بازيكنا ن براي
جشن صعود به ساحل عاج بر مي گردند تا در آخرين مسابقه تشريفاتي در
 Boite مقابل ماداگاسكار بازي كنند. اين مسابقه در استاديوم مخروبه انجام
مي شود كه به علت جنگ داخلي 5 ساله، به متروكه اي تبديل شده بود.
براي اولين بار، نيروهاي مخالف دور هم جمع مي شوند و براي اين مسابقه
و بعد آن، پيوند صلح را امضاء مي كنند. تيتر تمامي روزنامه ها بعد ازآخرين مسابقه فوتبال يكسان بود
چگونه فوتبال باعث دوستي و اتحاد »
بين مردم مي شود
در ادامه اين مستند، تصوير بر روي بازيكن محبوب شيليائي كارلوس كاسزلي
مي رود. بازيكني كه در سال 1973 به طورCarlos Caszely
علني بر عليه ديكتار پينوشه، صحبت مي كند و خواستار عدالت براي مردم
كشورش مي شود. وي مي گويد : انسان و انسانيت مهم تر از قهرماني است .
ورزشكاران نادري هستند كه به خاطر مواضع سياسي خود متمايز از
ديگرانند و بهاي سنگيني را به خاطر مواضع سياسي خود بر عليه حاكميت
مي پردازند. اين همان چيزي است كه من دچار آنم و هنوز هم ادامه دارد
من هم چنان به عقايد خود پايبندم و هميشه مي گويم كه دمكراسي بهتر از
ديكتاتوري دست چپي و يا راستي است.
قبل از كودتاي 1973 ، دوستي، مهرباني و صداقت در همه جاي شيلي ديده
مي شد. در تيم ملي شيلي هم اين شرايط وجود داشت و بازيكنان با شوق
فراواني پيراهن تيم مل يشان را بر تن و به آن افتخار مي كردند. بعد از
كودتاي 11 سپتامبر 1973 با سرنگوني سالوادور آلنده، همه چيز عوض شد.
چگونه مي شود باور كرد كه ارتش برادر كشي كرده و حاضر نيست به حقوق
مردم و دمكراسي احترام بگذارد. از اين به بعد چگونه میشود پا به استاديوم
ناسيونال شهر سانتياگو قدم گذاشت، جائي كه بيش از 12000 نفر زنداني
كودتا در آن جمع شده بودند. در اين استاديوم افرادي جمع شده بودند كه
جرمشان فقط حمايت از آلنده و ارزش هاي انقلاب بود. اغلب زندانيان براي
بازجوئي فرا خوانده شدند و ديگر هرگز بازنگشتند. هيچ محاكمه اي بدون
شكنجه و تخريب انساني برگزار نشد و اخبار خشونت، تجاوز و مرگ بعدها
به گوش رسيد. وي ادامه میدهد: وظيفه من به عنوان يك ورزشكار ملي
اين است كه اين مرحله ننگ تاريخي هرگز فراموش نشود تا دوباره تكرار
شود. هيچگاه نبايد اجازه داد تا فوتبال شريك جرم ديكتاتورها شود.
در 21 نوامبر 1973 ، در مسابقات مقدماتي جام جهاني، كشور شيلي
ميهمان اتحاد شوروي است. اتحاد شوروي اعلام میكند كه هرگز در اين
استاديوم مسابقه نخواهد داد و از فيفا میخواهد كه مسابقه در يك كشور
ديگري از آمريكاي لاتين انجام شود. بي توجهي فيفا باعث ميشود كه اتحاد
شوروي از انجام اين مسابقه سر باز زند و بدين ترتيب حق شركت در
مسابقات فينال جام جهاني در آلمان را از دست دهد.
با اين حال مسابقه بين تيم شيلي و تيم بدون افراد اتحاد شوروي بايد انجام
مي شد. تيم شيلي مسابقه را شروع مي كند و توپ را وارد دروازه تيم
شوروي مي كند. كارلوس كاسزلي تصميم مي گيرد به طرف يك قسمت از
تريبون خالي استاديوم برود و اين گل را به آنهائي هديه كند كه جايشان
خالي بود.
كارلوس كاسزلي، در آن زمان براي يك تيم اسپانيائي بازي مي كرد و به
همين دليل، از جايگاه ويژه ائي برخوردار بود. به محض ورود به شيلي مي
توانست بي محبا بر عليه رژيم ديكتاتوري صحبت كند.
براي صعود و تيم ملي شيلي به جام جهاني 1974 آلمان، جشني برگزار
مي شود تمامي بازيكنان بايد خود را به كاخ رياست جمهوري رسانده و با
پنيوشه ديداري داشته باشند.
كارلوس كانسرلي خاطره ديدارش را با رئيس جمهور كودتا اين چنين
تعريف مي كند : تمامي بازيكنان در سالن پذيرائي كاخ رياست جمهوري
جمع شده بوديم. ناگهان در بزرگي باز شد و يك ژنرال با عينك بزرگ و
سياهي كه بر چشم داشت وارد سالن شد. تنفر زيادي از اين مرد داشتم.
پينوشه چند دقيق هاي صحبت كرد و صعود تيم ملي شيلي به جام جهاني را
بازيكنان به صف شدند و پينوشه با يك يك بازيكنان 
دست مي داد و تبريك مي گفت: وقتي جلوي من رسيد. دست ها را به
پشت بدنم بردم و حاضر به دست دادن با وي نشدم. اين لحظه چند
ثانيه اي، مثل هزاران سال برايم بود. سرش را پايين انداخت و چيزي نگفت
و از جلوي من رد شد. به سرپرست تيم گفتم، لااقل بگذار يك نفر بگويد در
اين كشور چه مي گذرد. چند هفته بعد مادرم دستگير شد و تحت وحشيانه
ترين شكنجه ها قرار گرفت و اين بهاي حركت من در مقابل پنيوشه بود.

داستان رشيد مكلوفي، داستاني زيبا و بسيار شجاعانه است. بازيكن تيم
ملي فرانسه و تيم سنت ايتن در سال 1958 تصميم مي گيرد كشور فرانسه
را ترك كند و به الجزاير سفر كرده و از استقلال آن حمايت كند. و ي مي گويد همه ميدانند بعد از علي بن بلارخبر اين بازيكنان فوتبال ،
بودند كه توانستند نقش مهمي در تحولات سياسي و اجتماعي الجزاير
داشته باشند. رشيد مكلوفي و ديگر بازيكنان الجزاير اولين مسابقه رسمي
تيم ملي الجزاير را در شهر الجزيره برگزار مي كنند تماشاچيان هواداران
و همگي مسلح بودند. وي مي گويد به لطف فوتبال براي اولين بار FLN
پرچم الجزاير به اهتزاز در آمد و سرود ملي نواخته شد. شما نمي توانيد
حدس بزنيد چه شور و شوق به انسان دست مي دهد. ما موفق شده بوديم
تيمي را درست بكنيم كه بر پايه مبارزات مردم درست شد ه بود. سرانجام
با حمايت مردمي، توانستيم براي اولين بار از طريق فوتبال، استقلال و
پيدايش كشور نوين را به جهانيان معرفي كنيم.
بعد از آفريقا و امريكاي لاتين، سفر براي آزادي، تماشاچيان را به هواي سرد
اروپاي شرقي مي برد. درسارايوو، در سال 1993 زمانيكه شهر توسط
نيروهاي صربي محاصره شده و مردم در وحشت و فقر زندگي مي كنند.
 پدراگ پسيك
بازيكن قديمي تيم ملي يوگسلاوي جزو (Pedrag Pasic
افرادي است كه در محاصره قرار دارد. اولين ديدار تيم فيلم برداري با
پسيك در قبرستان سارايوو كه قبلاً زمين فوتبال بوده انجام مي گيرد. اين
همان زمين فوتبالي است كه به دليل كمبود جا در مدت جنگ داخلي
تبديل به گورستان كشته شدگان جنگ شد. وي مي گويد در سال 1991
زودوان كراچيك، رئيس تيم سارايوو بود و از لحاظ رواني تأثير فراواني روي
بازيكنان داشت. چندي بعد وي تبديل به يك حيوان سياسي شد و شهر
خود را به محاصره در آورد و آن را تبديل به ويران هاي كرد
اگر چه به پسيك پيشنهاد شده بود، شهر را ترك كند و به همراه
خانواده اش به اشتوتگارت آلمان برود ولي او ترجيح داد در شهر مانده و
بهمراه مردم شهرش از حقوق زيستي دفاع كند. وي ادامه مي دهد كه
تصميم گرفتم در شهر بمانم و از آن دفاع كنم. تنها سلاح من فوتبال بود.
تيمي را تشكيل دادم و همه مردم شهر را براي پيوستن به آن دعوت كردم.
سالن ورزش تنها جائي بود كه مردم با صلح و صفا در كنار هم زندگي مي
كردند و غذاهاي خود را بين هم تقسيم مي كردند. اين حركت من باعث
شد كه سال هاي بعد از جنگ، تنها خاطرة خوش مردم، فوتبال و زندگي
كردن با آن باشد.


در پايان اين رپرتاژ، نوبت به سوكراتس كاپيتان تيم مل ي برزيل ميرسد.
كه با مرگ زود رس در دسامبر 2011 به تاريخ مردم و كشورش ميپيوندد.
كاپيتان سابق تيم ملي، و داراي دكتراي پزشكي، يكي از سردمداران آزادي
 1981-1985در كشورش است. او در سالهای-
 ، زماني كه در سائوپولو بازي ميكرد در مقابله ديكتاتوري ژنرال ها، باشگاه را طوري انسجام داده بود كه از كوچك ترين تصميم تا بالاترين آن توسط راي بازيكنان و مسئولين باشگاه انجام مي شد. 
در همين سال بود كه از اولين فرصت از تريبو نها استفاده مي كرد و رژيم نظامي و ديكتاتوري را براي مردم بر ملا مي ساخت و بدون شك او يكي از بازيكنان مسئول برای مردم كشورش شناخته مي شد. بدون شك مي توان سوكراتس را چه گواراي فوتبال شناخت. وي مي گفت چگونه مي شود دمكراسي را با راي مردم به كشور باز گرداند. او پيراهن شماره 8 را به تن مي كرد كه پشت آن نوشته بود
 « روز 15 راي بدهيد »

جلوي آن آرم كوكاكولا بود كه لكهاي خون روي آن نقش بسته بود.
عكس پيروزي تيم سائوپولو در همه روزنامه هاي برزيل ديده مي شد ولي آن چيزي كه بيشتر از همه چيز چشم ها را خيره آن مي كرد شعار روي پيراهن بازيكنان بود. 
 «روز 15 راي دهيد»
مردم مشاركت عظيمي را در اين انتخابات انجام دادند و ديكتاتوري برزيل در همه شعبات مهم شكست خورد.


اين حركت سوكراتس باعث شد كه در روز فينال جام حذفي برزيل در سال 1993 بازيكنان با شعار بزرگ «بردن يا باختن، ولي بگذاريد دمكراسي تعيين كند» وارد زمين شوند.
در همين سال سوكراتس در مقابل بيش از2 ميليون كه در ميدان كاتدرال سائوپولو جمع شده بودند اعلام ميكند اگرحكومت نظامي و ژنرا لهاي برزيل تاييد كنند كه انتخابات آزاد رياست
جمهوري در برزيل شكل گيرد، در برزيل خواهد ماند و براي ادامه فعاليت ورزشي خود به ايتاليا نخواهد رفت و با اين شانتاژ موفق شد حكومت نظامیان برزيل را شكست دهد.


دكتر سوكراتس چند ماه قبل از تهيه فيلم ياغيان فوتبال در گذشت واستاديوم هاي فوتبال برزيل را درغم فرو برد. سوكراتس مي گويد، اين عادي است كه شما فوتبال را دوست نداشته باشيد ولي اگر نقش فوتبال در سياست برزيل را درك نكنيد از برزيل درك درستي نخواهيد داشت.


هیچ نظری موجود نیست: