رزا: راستش وقتی مقاله آذر ماجدی را خواندم
فکر کردم که رژیم اسلامی اصولا نیازی به مزدور با جیره و مواجب بگیر ندارد. حساب
جانباختگان دهه 60 از احزاب سر سپرده دولت ها و حزب بعث عراق جدا است، اما در
تعجبم که چرا خانواده ها خاطرات فرزندانشان را چوب حراج زدند؟ !
به مادرم: من علیه سیستم سرمایه داری
مردسالار به خاک افتادم. نگذار استخوانهایم را جلوی دوربین های وابسته شان حراج
کنند.
برای خواندن کل مقاله آذر ماجدی (همسر مرحوم
منصور حکمت از حزب کمونیست و کارگری) یا روی تیتر آن و یا اینجا کلیک کنیم.
آذر
ماجدی
تا
آنجا که به دریافت پول از دولتهای مختلف سرمایه داری که بنوعی در سرکوب و کشتار در
سطح جهان سهیم هستند، مربوط می شود، عمده احزاب و سازمان های اپوزیسیون و نهادهای
مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری ای که توسط اپوزیسیون چپ در خارج کشور ایجاد شده
است، از دولتی کمک مالی گرفته اند. در کشورهای مختلف اروپایی نهادهای بسیاری
موجودند که بنوعی به سازمان های اپوزیسیون وابسته اند و اینها همه با کمک مالی
دولت های مختلف تشکیل شده اند. دولت هایی که عضو سازمان ناتو هستند. بعلاوه تا
زمان سقوط دولت صدام حسین بخش عمده سازمان های اپوزیسیون از دولت صدام حسین پول می
گرفتند و غیر از کومه له هیچیک نیز این کمک مالی را علنا به مردم اعلام نکرده بودند.
فکر نمی کنم که کسی در ماهیت سرکوبگر و جنایتکار دولت صدام حسین لحظه ای شک کند.
اما این سازمان ها همچنان با سربلندی مدعی "مستقل" بودن خود بوده اند.
یک بام و دو هوا که نمی شود! اگر پول گرفتن از یک دولت سرکوبگر نادرست و از نظر
سیاسی- اخلاقی غیر اصولی و قابل محکوم شدن است، پس به سابقه خود نیز نگاهی
بیاندازید.
مطالب مرتبط در همین بلاگ:
کارزار
ایران تریبونال: پخش مستقیم دادگاه جمهوری اسلامی
آذر ماجدی
June 22, 2012
June 22, 2012
آذر ماجدی
بدنبال آغاز بکار مرحله اول دادگاه تریبونال بین المللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندان های رژیم اسلامی در دهه ۶۰ برخی به نقد و محکوم کردن این دادگاه بلند شده اند. از جمله سازمان راه کارگر، هیات اجرایی، بیانیه ای در محکوم کردن این حرکت صادر کرده است. علل این موضعگیری چیست و آیا دلایل ارائه شده موجه اند یا بی پایه و اساس؟ در این نوشته به این سوالات پاسخ می گوییم.
بدنبال آغاز بکار مرحله اول دادگاه تریبونال بین المللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندان های رژیم اسلامی در دهه ۶۰ برخی به نقد و محکوم کردن این دادگاه بلند شده اند. از جمله سازمان راه کارگر، هیات اجرایی، بیانیه ای در محکوم کردن این حرکت صادر کرده است. علل این موضعگیری چیست و آیا دلایل ارائه شده موجه اند یا بی پایه و اساس؟ در این نوشته به این سوالات پاسخ می گوییم.
این تریبونال چگونه تشکیل شده است و
اهداف آن چیست؟ طبق معرفی سایت این تریبونال: "کارزار تدارک دادگاه رسیدگی به
کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶٠، حرکتی است اجتماعی که با کوشش گروهی از خانواده
های جان باختگان، بخشی از زندانیان سیاسی جان بدر برده از کشتارهای دهه ١٣۶٠،
فعالان سیاسی، فعالان کارگری و دانشجوئی، مبارزان برابری خواه حقوق زنان، و فعالان
عرصه هنر، ادبیات، حقوق، کودکان و دیگر زمینه های مبارزاتی، از پائیز ۲٠٠٧ با
برگزاری جلسات و ارزیابی زمینه ها، کار خود را آغاز کرده است. هدف این کارزار،
تشکیل یک کمیسیون تحقیق، بررسی کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶٠ و محاکمه رژیم
جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت در یک دادگاه نمادین بین المللی است.
در جای دیگری گفته می شود که "این دادگاه، نمادین خواهد بود و
در کلیت خود از قانون مندی های دادگاه راسل پیروی می کند." دادگاه راسل در
دهه ۶۰ میلادی بابتکار برتراند راسل و با همکاری ژان پل سارتر، سیمون دوبوار و
تعدادی دیگر از نویسندگان و فیلسوف های معروف وقت، برای افشای جنایات دولت آمریکا
در ویتنام تشکیل شد. این اولین دادگاه از این نوع بود و نقش مهمی در افشای جنایات
آمریکا داشت.
طبق این تعریف این کارزار یک هدف مهم و با ارزش را در مقابل خود
گذارده است و در صورت موفقیت یک امر مهمی را نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ
بشریت بسرانجام رسانده است. تعداد بسیاری از خانواده های جانباختگان و زندانی های
سیاسی این دوره به فراخوان آن پاسخ داده اند و در مرحله اول ۸۰ شاهد در این دادگاه
در مقابل کمیسیون حقیقت یاب و مردم شهادت خواهند داد. مرحله دوم آن چهار ماه دیگر
در ماه اکتبر در لاهه برگزار خواهد شد و تعداد دیگری در آن دادگاه شهادت خواهند
داد. این دادگاه علنی است و شرکت در آن برای عموم آزاد است. همچنین کل دادگاه بطور
زنده از طریق اینترنت پخش می شود. تا اینجا هیچگونه دلیلی برای محکومیت این حرکت
وجود ندارد. بلکه باید به آن بعنوان کاری با ارزش نگریست.
اما دلیل منتقدین چیست؟ بیانیه سازمان راه کارگر چنین می گوید:
"متاسفانه ابتکار تریبونال کنونی که می خواهد خود را دادگاه
راسل دوم جلوه گر سازد هیچ نوع سنخیتی با دادگاه راسل … ندارد. سرپرست تیم
دادستانی این دادگاه «پیام اخوان» از گردانندگان مرکز «اسناد حقوق بشر ایران» است.
مرکز اسناد حقوق بشر ایران نهادی است که بخش اصلی بودجه آن توسط دولت های آمریکا و
کانادا و نیز نهادهای وابسته به طبقه حاکم آمریکا تامین می شود. این نهادها و
نهادهای مشابه علیرغم ادعای بی طرفی سیاسی از ابزارهای پیش برد سیاست های جهان
خوارانه دولت آمریکا بوده و ربطی به منافع مردم ایران ندارند.
پیام اخوان همچنین مشاور حقوقی اول دفتر دادستانی دادگاه لاهه در
محاکمات میلوشویچ و رواندا از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۰ بود. تردیدی در جنایاتی که
اسلوبودان ميلوشويچ و سایر همدستان صرب وی در یوگسلاوی مرتکب شدند وجود ندارد. اما
غایب بزرگ در این محاکمات، سران قدرت هائی بودند که شرایط تجزیه یوگسلاوی را فراهم
کرده و جنگ داخلی در این کشور میان ملیت های گوناگون را برای پیشبرد سیاست های
جهانخوارانه ی خود و تجزیه یوگسلاوی کارگردانی کردند. آیا امثال جورج بوش و تونی
بلر و شرکاء به خاطر محاصره ده ساله ی عراق که قتل صدها هزار کودک عراقی در پی
داشت و سپس تجاوزبه خاک عراق و قتلعام صدها هزار نفر دیگر برای تسلط بر ثروت های
نفتی این کشور و یا رسوائی هائی نظیر جنایات زندان ابوغریب ... نباید در دادگاه
های مشابه محاکمه می شدند؟ آیا این نوع دادگاه که تنها شکست خوردگان سیاست های
پلیس جهانی را به محاکمه می کشد در خدمت دادخواهی واقعی و برقراری عدالت است یا
برای دست یابی به هدف های مورد نظر فاتحان نظم جهانی حاکم!"
این دلیل اصلی محکومیت این دادگاه توسط سازمان راه کارگر و برخی
دیگر است. دلایل را بشکافیم: چون پیام اخوان ربطی به برتراند راسل و دیگر شرکت
کنندگان دادگاه راسل ندارد، لذا تریبونال بین المللی کشتار دهه ۶۰ در ایران محکوم
می شود. این دلیل بسیار بنظر پوچ و مضحک می رسد. تمام ایراد این سازمان و برخی
دیگر متوجه شخص سرپرست تیم دادستانی این دادگاه یعنی پیام اخوان است. و دلیل اصلی
نقد به این فرد اینست که وی از گردانندگان مرکز اسناد حقوق بشر در ایران است که بخش
عمده بودجه خود را از دولت های آمریکا و کانادا گرفته است.
این دلیل را در مقابل بازماندگان جانباختگان، انسان هایی که
زندگیشان در این دوره توسط رژیم اسلامی به نابودی کشیده شد، تمام کسانی که بنوعی
از این کشتار متاثر شده اند، در مقابل افراد و سازمان های انساندوست و آزادیخواه
بگذارید، جدی تان نمی گیرند. این بیانیه از وابستگی تریبونال به دولت آمریکا سخن
می گوید و به همین دلیل آنرا محکوم می کند، اما حتی نمی تواند نقش دولت آمریکا را
در سازماندهی این دادگاه نشان دهد. تمام دلیل "وابستگی" این تریبونال از
نظر این سازمان، نقش سرپرست تیم دادستانی این تریبونال در سازمان دیگری است که
عمده بودجه اش را از دو دولت آمریکا و کاناد گرفته است. این دلیل برای نشان دادن
وابستگی تریبونال به دولت آمریکا نه تنها محکمه پسند نیست، بلکه کاملا بی پایه و
اساس است.
تا
آنجا که به دریافت پول از دولتهای مختلف سرمایه داری که بنوعی در سرکوب و کشتار در
سطح جهان سهیم هستند، مربوط می شود، عمده احزاب و سازمان های اپوزیسیون و نهادهای
مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری ای که توسط اپوزیسیون چپ در خارج کشور ایجاد شده
است، از دولتی کمک مالی گرفته اند. در کشورهای مختلف اروپایی نهادهای بسیاری
موجودند که بنوعی به سازمان های اپوزیسیون وابسته اند و اینها همه با کمک مالی
دولت های مختلف تشکیل شده اند. دولت هایی که عضو سازمان ناتو هستند. بعلاوه تا
زمان سقوط دولت صدام حسین بخش عمده سازمان های اپوزیسیون از دولت صدام حسین پول می
گرفتند و غیر از کومه له هیچیک نیز این کمک مالی را علنا به مردم اعلام نکرده بودند.
فکر نمی کنم که کسی در ماهیت سرکوبگر و جنایتکار دولت صدام حسین لحظه ای شک کند.
اما این سازمان ها همچنان با سربلندی مدعی "مستقل" بودن خود بوده اند.
یک بام و دو هوا که نمی شود! اگر پول گرفتن از یک دولت سرکوبگر نادرست و از نظر
سیاسی- اخلاقی غیر اصولی و قابل محکوم شدن است، پس به سابقه خود نیز نگاهی
بیاندازید.
دلیل دیگر محکومیت باز به سابقه آقای پیام اخوان مربوط می شود.
ایشان مشاور حقوقی اول دفتر دادستانی دادگاه لاهه بوده اند. سازمان راه کارگر
ایشان را محکوم می کند، چون دادگاه لاهه جرج بوش و تونی بلر را محاکمه نکرده است.
قطعا در یک دنیای عادلانه این دو جنایتکار باید بخاطر جنایت علیه بشریت محکوم
شوند. اما محکوم کردن تریبونال به این دلیل راستش بی ربط و کاملا پوچ است.
یک نکته دیگری که می تواند از عدم وابستگی این تریبونال به دولت
آمریکا حکایت کند، وجود تشابهی است که این تریبونال رسما در سایت و مرامنامه خود
به آن اشاره می کند و آقای اخوان نیز در یکی از مصاحبه هایش آنرا مطرح می سازد:
ادعای شباهت به دادگاه راسل و تلاش برای تکرار آن دادگاه. مگر غیر از اینست که
دادگاه راسل برای رسیدگی به جنایات آمریکا در ویتنام تشکیل شد و در انتها آمریکا
را محکوم کرد؟ پس چرا یک نهاد وابسته به آمریکا باید اعلام کند که می خواهد همان
کار را انجام دهد و از آن مدل پیروی می کند؟ کمی عجیت نیست که یک نهاد وابسته به
دولت آمریکا خود سعی کند دادگاهی که محکومش کرده است را در اذهان زنده کند؟
متاسفانه دنیا تغییر کرده است و ما دیگر در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی
نیستیم که عمده روشنفکران تمایلات چپ و ضد امپریالیستی داشتند. دنیا تغییر کرده
است و راسل ها و ژان پل ساتر ها نیز اگر زنده بودند باحتمال زیاد مواضع دیگری
اتخاذ می کردند. در قرن بیست و یک، در دنیای پس از یازده سپتامبر، در دنیایی که
جنگ تروریست ها آنرا به خاک و خون می کشد، در دنیایی که دو قطبی تروریسم دولتی و
اسلامی در مقابل هم صف آرایی کرده اند، چگونه می توان یک دادگاه مردمی از نوع
دادگاه راسل سازمان داد؟ باید به این سوال پاسخ گفت. و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم
خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی سابق به تنهایی قادر به تشکیل چنین
دادگاهی نیستند. باید از وکلا و حقوقدانانی که تحت همین سیستم های دانش آموخته اند
و حرفه ای شده اند استفاده کرد. اگر قرار است که این دادگاه نمادین تاثیری داشته
باشد باید از این امکانات موجود بهره جست. تنها راه حفظ سلامت سیاسی - اخلاقی کامل
این تریبونال شفافیت است. باید کارکرد و پروسه های تحقیق و رای دادن باز، علنی و
شفاف باشد. این تنها راه ضمانت تشکیل یک دادگاه واقعا مردمی است. در این دادگاه
اول نقش خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی سابق در شکل گیری و پیشرفت
دادگاه کاملا روشن است.
دلیل دیگر محکومیت این تریبونال این مساله است که تریبونال تحریم
اقتصادی ایران توسط دول غربی را محکوم نکرده است. این یک تریبونال برای بررسی
جنایات رژیم اسلامی در دهه ۶۰ است. کار این تریبونال موضعگیری سیاسی در قبال مسائل
بین المللی یا ایران نیست. حیطه وظائفش و دامنه فعالیتش صرفا رسیدگی به این جنایات
است و بس. قرار نیست این تریبونال به یک سازمان سیاسی دیگر بدل شود.
بیانیه مزبور بطور تلویحی این دادگاه را جاده صاف کن حمله نظامی
آمریکا و سایر دولت های غربی به ایران می نامد. با استناد به این دلیل آیا نباید
کسانی که این تریبونال را محکوم می کنند به دفاع از رژیم اسلامی متهم کرد؟ در دو
قطبی تروریسم اسلامی و دولتی، در رابطه با رژیم اسلامی و دول غربی، اگر قرار باشد
هر افشاگری از رژیم اسلامی را جاده صاف کنی حمله نظامی به ایران توسط قطب دیگر
بنامیم، پس عدم افشای جنایات نیز دفاع از رژیم اسلامی نامیده خواهد شد. این مشکل
همیشگی سازمان های باصطلاح "ضد امپریالیست" است. در دعوای میان دو قطب
باید طرف قطب دیگر را بگیرند. نمی توانند هر دو را محکوم کنند و قطب سومی را تشکیل
دهند. اینگونه چپ ها همواره در زمان جنگ پشت بورژوازی خودی صف آرایی می کنند و
طبقه کارگر را گوشت دم توپ دولت بورژوایی می سازند.
این بیانیه چند دلیل نامربوط و بی اساس را برای محکومیت تریبونال
بین المللی برای رسیدگی به جنایات دهه ۶۰ رژیم اسلامی را سر هم کرده است. این
دلایل پوچ اند. این حرکتی است برای افشای جنایات رژیم اسلامی با همکاری و حمایت
خانواده های جانباختگان و زندانیان سیاسی سابق که بصورت علنی پیش می رود. این حرکت
با ارزش است و باید از آن حمایت کرد. باید جنایات این رژیم را به ثبت برسانیم. این
پروسه ای است برای اجرای بخشی از عدالت و تلاش برای ممانعت تکرار آن.
20 ژوئن 2012
۴ نظر:
salam rosa jan man yek bar neveshteam ke doshmenan merdom doletha sarmayedaran bishter az heva daran sazeman ha ehzab etehla degigi az hemkari etelati ,teslihaTI DARAND HEVADARAN HETA UZVHAYE REDE PAIN HIJ HOGOGE SAZEMANI NEDARAND NEMIDANEND CHE BER SAR SAZEMANESHAN OMEDE DELILE IN HEME NASADEGI CHE MITONE BASHE?CHERA IN HEME SASESH VE XAK TUSERI KEMAKEAN EDAME DARE? AZER SACHDI BA VOJOD GOFDAN BEXSHI AZ VEGIYET XOD KEMAKAN DAR AN HELGE MICHERGED NEMIXAHED AZ IN SAZESH HA FASELE BEGIRED XOD ALODEYE KISH SHEXSIYET VE NEGAHE BE GODRET VE HIRASHI HEZBI AST. ISHAN NEMIGIYED KOMELE CHERA AZ SEDAM KOMEK GEREFD NEMIGOYED BEDAZ KOMEK KERDAN SEDAM KOLI AZ KADERHAYE HEZB DER YEK YORESH FANTUOM HAYE SEDAM JAN BAXTEAND AZER MAJEDI NEMIGOYED TEDAD BAGI MANDE KOMELE CHEGONE GORBANI TOTEHEYE HEZBI REHBERI MENSUOR HEKMET GERAR GEREFD MAJEDI EGER MIXAHED SADEGANE BERXORD KONED BAYET HEMEYE VAGIYET RA GOFD AZER MAJEDI HEGEZ TEVANE GOFDAN IN VEGIYET RA NEDARED . VAGIYET KAMELAN RUOSHAN AST KESI VE YA KESANI KE BE SELSELE MERATEB HEZBI VAGEF BASHED NEMITEVAN HEGIGET RA GOFD, SEPAS AZ ROSA OMIDVARAM ROZI ROZEGARI DONYA BE RENGE AYENDE BEDREXSHED, MESOUD
سلام مسعود جان
من در پست بالا بیشتر به خود تریبونال پرداختم.
ممنون میشم نظر بدید
پایدار باشید.
salam mojeded rosa jan jon shoma ba megaleye azer majedi shoruo kerde bodi meham az zeviye majedi vared shodam rastesh der hal hazer hemeye kesani ke dar rabete ba terebonibal degir mesael shodand bexosous sazemanha ve ehzab mixaheand kalaye megob xodeshon ra be nemayesh migozareand kar terebiynal dar zemin ertejan kamelan kar gir e ingelabi ast xod men zendani e 2 nezam bodam ema eshterak nekerdam. der in veziyet darbe dagom ye jeryan e mostegel vojod nedared, piroz bashid mesoud
سلام مجدد مسعود جان
متاسفانه تعداد شما عزیزان که در هر دو نظام هم زندانی بودید و در این نمایش حقوق بشری شرکت نکردید کم است. احتمالا اینها غرامت میخواهند و یا قدرت. اگرنه خوب بود یک جمله خواهان بستن ابو غریب هم میشدند. یعنی اینهمه عکس و گزارش را نخوانده اند؟
آخر اینهمه عزاداری شیون و شیعه گری و سینه زنی پشت علم حقوق بشر کافی نیست؟ ادعای انقلابی بودن نیز میکنند!
ببخشید داشتم فیلم شکنجه بوسیله موسیقی را در لینک زیر میدیدم. وحشتناک است.
ویدئوی (47 دقیقه ای) "آهنگهای جنگ " و
بررسی رابطه بین موسیقی و خشونت
http://youtu.be/MuaTqhYP-Tc
ارسال یک نظر