رزا: در پستهای قبلی خواننده بلاگ (عسگر) متنی در
رابطه با این محقق "زنده خوار" نوشت. با تشکر ازش.
این محقق (علوم آزمایشگاهی، ایمونولوژی) در تابستان
سال پیش در سوئد، لبهای همسر "پستی اش" را که 20 سال از خود او جوانتر
بود، بدلیل حسادت مردانه، با چاقوی جراحی برید و بعد خورد! دکتر آدمخوار دلیل
بلعیدن لب پایین (زن دومش) را جلوگیری از پیوند مجدد عضو جدا شده (لب ها) اعلام کرد!
عکس دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
او پس از جدایی از زن اولش (ایرانی مقیم سوئد) که از
او دو پسر (سعید ربانی و سیروس ربانی) نیز دارد، با طرح دو فوریتی تجدید فراش کرد! زن
دوم که بسیار جوان بود، عاشق ایشان نبوده و به همین دلیل محقق حسود و مردسالار
(بدلیل جلوگیری از بوسیدن مردهای دیگر) زن پستی اش را با بریدن لب و خوردن آن،
مجازات نمود. رژیم اسلامی خواهان بازگشت این جنایتکار به ایران شده و ادعا میکند،
اینهمه پاپوش دانشگاه سوئد است، تا نتیجه تحقیقات این دانشیار را در مورد سرطان
بدزدد!
حکم دادگاه اولیه سوئد علیه این "دکتر
جکیل" ایرانی، که بدلیل حسادت مردانه در سوئد " میستر هایت" شده، 5 سال زندان میباشد.
در پایین لینکهای خبری و در ادامه اینجا شرح حال این
آشغال از طرف برادرش در ایران نصرت الله ربانی+ عکسهای منتشر شده
استکهلمیان - "ح ر" دانشیار 52 ساله ایرانی در دانشگاه و
مجموعه علمی کارولینسکا در استکهلم که در شب منتهی به 22 ماه ماه مه گذشته در
منزلی در محله "باگارموسن" استکهلم قسمت پایین لبهای همسر 32 ساله خود را
در خواب با چاقوی جراحی بریده و خورده بود از سوی دادگاه بدوی در استکهلم به پنج
سال زندان و پرداخت 96900 کرون خسارت به همسرش محکوم شد.
دادستان تقاضای 8 سال زندان برای وی را کرده بود.
وی که به جرم خود اقرار نموده در جریان بازجویی پلیس
گفته بود که دلیل "خورن" لبهای قربانی اش از بین بردن هر گونه امکان
پیوند زدن بعدی به صورت قربانی بوده است.
همسر 32 ساله این مرد در دادگاه از جمله بیان داشت
که "وقتی از خواب بلند شدم و همسرم را دیدم که با چاقوی جراحی در دست بر روی
بدنم نشسته, تکه ای از لبهایم را بریده و خون در همه جا پخش شده تصور کردم که
خواهم مرد."
در دادگاه
از جمله فاش شده است که این مرد 52 ساله ایرانی شب اول پس از بازگشت از یک
مسافرت خارج از کشور پس از بریدن قسمت پایین لبهای همسرش, که در بستر خود در خواب
بوده, برای جدا کردن تکه باقی مانده لب از
صورت از دندانهای خود استفاده کرده است.
وی بر طبق مندرجات بازجویی پلیس همزمان با ارتکاب
این جرم به همسر خود گفته است: "کاری می کنم که هرگز قادر به بوسیدن کسی
نباشی. به من حداکثر 5 سال زندانی می دهند. اما تو مجازات ابدی می شود."
پیش بینی وی البته با اختلاف یک سال درست از آب
درآمد و او از سوی دادگاه سوئدی به 5 سال زندان محکوم شد.
همسر این مرد در جریان دادگاه جهانی جلوگیری از
نمایش لبهایش از پوشش ویژه استفاده می کرد.
این مرد که بواسطه این تصور که همسرش با مرد دیگری
رابطه دارد دست به این جنایت زده است در جریان دادگاه گفت: "هر باری که او در آینه به لبهایش
ماتیک میزند به یاد رفتاری که با من کرد خواهد افتاد."
خبر محکومیت این استادیار ایرانی دانشگاه و مجموعه علمی
کارو لینسکا به پنج سال زندان بزرگترین تیتر خبری رسانه های سوئد در روز سه شنبه
10 ماه ژوئیه بوده است. بزرگترین روزنامه های صبح سوئد (افتون بلادت و اکسپرسن) از
لقب "دانشیار آدمخوار" (کانیبال دوسنت) برای توصیف مجرم استفاده کرده
اند
عکس دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
متهم گفته است که : "در ابتدا یک چاقو برداشتم که به اندازه ی کافی
تیز نبود؛ سپس چاقوی جراحی ام را برداشتم." او همینطور شرح داده است که همسرش
هنگام حمله بیدار بوده و به او گفته است که قصد کشتن او را ندارد؛ تنها می خواهد او
را مجازات کند. او در بازجویی ها گفته که در ابتدا فکر کرده که با بریدن لب زن او
هرگز نخواهد توانست کسی را ببوسد، ولی بعدا فکر می کند که ممکن است پزشکان قادر به
پیوند دوباره ی لب باشند؛ از این رو آن را می بلعد. او به پلیس گفته که این ایده
به طور کاملا ناگهانی به ذهنش رسیده است. او گفته است که: "من مرد علم
هستم و ضریب هوشی بالایی دارم. من قادرم مسائل را در یک ثانیه حل کنم."
متهم ۵۲ ساله که شهروند ایران است، در سال ۲۰۱۰ به عنوان محقق پست - دکتری
در موسسه ی کارولینسکا مشغول به کار بوده است. او در حال حاضر استاد دانشگاه در
تهران است ولی همچنان به طور موقت در استکهلم، جایی که با گروه تحقیقاتی سابق خود
همکاری دارد، اقامت می کند. بنگت نوروینگ، مدیر موسسه کارولینسکا، با
"تراژدی" خواندن این حادثه اظهار داشت: "از آنجایی که محقق مورد
نظر در حال حاضر در استخدام موسسه کارولینسکا نیست، این موسسه از انجام هر گونه
اقدام قانونی ناتوان ست."
عکس دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
برخوردی که خبرگزاری فارس به آن اشاره نکرده در واقع بریدن لب های همسر
وبلعیدن آن در سوئد بوده است. فارس خبر داده که صبح روز گذشته (سهشنبه) پلیس سوئد
این دانشمند برجسته ایرانی را پس از گذراندن بیش از یک ماه از دوران حبسش درحالی
که در کما بوده از زندان آزاد کرده است.
گروهی از تظاهرکنندگان در مقابل سفارت سوئد در تهران گرد هم آمدند و
خواستار آزادی دکتر ربانی از زندان سوئدی. دکتر حجت ربانی متهم به قطع لب
را کاهش همسر جوان خود را به خاطر او را برای طلاق به کار روند، اما این ادعا،
تلویزیون ایران که زندان خود را به دلیل اختلاف نظر با مقامات سوئدی در طول ثبت
نام اختراع از درمان بیماری توسط پزشک است!
Demonstration in Tehran for release of violent doctor from
Swedish jail
A group of demonstrators gathered in front of
Swedish embassy in Tehran and called for the release of DR
Rabani from Swedish jail . Dr Hojat Rabani is accused of cutting off entire
lower lip of his young wife because she applied for divorce , but the Iranian
television claim that his imprisonment is due to disagreement with Swedish
authorities over registration of patent of cure of a illness found by the
doctor !
لبان زنش را برید، و
خورد!
فیلم تظاهرات در تهران برای
بازگرداندن محقق آدمخوار رژیم اسلامی
Demonstration
in Tehran for release
of violent doctor from Swedish jail
همچنین به سوئدی
"پرس تی وی" که عکس و هویت کامل این مرد 52 ساله
ایرانی را فاش نموده و از وی با بعنوان " دکتر حجت الله ربانی دانشمند ایرانی در سوئد" نام برده است
مصاحبه دکتر آدمخوار با روزنامه فارس:
حجتالله ربانی در مورد وضعیتش در بیمارستان Huddinge به فارس گفت: در بیمارستان کاملا مغرضانه با من برخورد میشود
و پزشک معالجم پرونده من را مطالعه نمیکند.
براساس این گزارش، در 4 شهریورماه مصادف با 25 اوت 2012 حجتالله ربانی از
بیمارستان huddinge به سلول انفرادی زندان
haktet منتقل میشود....
چند عکس از دکتر آدمخوار- حجت اله ربانی
درباره زندگی ایشان از زبان برادر ایشان نصرت الله ربانی
دکتر حجت الله ربانی در بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۳۸ در شب تولد
حضرت مهدی در بیمارستان مادر تهران متولد شد و بهمین خاطر خانوادهام نام حجت الله
را برای او برگزیدند.
ولی از همان روز اول او را مهدی صدا کردیم. مهدی پسری با هوش پر تحرک وبسیار شاد بود و اصولا اهل درس و مشق در منزل نبود و این بدلیل هوش سرشارش بود که در همان کلاس درس هر چه لازم بود میآموخت بگونهای که وقتی به خانه میآمد کاری جز بازی وتفریح نداشت. او فردی اجتماعی و زود جوش و خون گرم بود و به همین لحاظ هم در خانواده و هم در میان دوستان از محبوبیت قابل توجهی بر خوردار بود به ویژه پدرم که توجه خاصی به او داشت. مهدی در محبت به دیگران همیشه پیشقدم بود و بی دریغ به مردم کمک میکرد چه به لحاظ مادی و چه معنوی وهیچوقت انتظار نداشت که محبتش را جبران کنند و حتی منتظر تشکر هم نمی ماند.
مهدی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با نمرات عالی در تهران به اتمام رسانید ودر سال ۱۳۵۸ در کنکور دانشگاهها شرکت نمود و در چندین دانشگاه معتبر کشور با رتبه خوب پذیرفته شد.
ولی بدلیل علاقه خاصی که به امر تحقیقات داشت رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) برگزید. او در همان سال اول همزمان تصمیم به ازدواج گرفت و علیرغم مخالفت خانواده به لحاظ تصمیم زود هنگامش زندگی مشترک را در کنار همسرش آغاز نمود. ثمره این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای سعید و سیروس بود. سعید در تهران و سیروس در سوئد متولد شد. وی پس از فارغ التحصیلی دوره لیسانس برای ادامه تحصیل در دوره فوق لیسانس وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شده و در رشته میکروبیولوژی مشغول به تحصیل گردید و همزمان در مراکز طبی تهران برای کسب تجربه وتآمین معاش همسر و فرزندش سخت کوشانه کار میکرد. پس از اتمام دوره فوق لیسانس برای خدمت سربازی به جبهههای جنگ رفت و در جزایر فاو و مجنون به کمک رزمندگان شتافت. وی همزمان در بخش تحقیقات صنایع دفاع مشغول بکار شد و پس از مدتی بدلیل اینکه سرپرست تیم تحقیقات بود برای تحصیلات تکمیلی به سوئد اعزام گردید و در سال ۱۹۹۰ دردانشگاه کارولینسکا دراستکهلم در رشته مولکولار ایمونولوژی مشغول به تحصیل گردید.
وی در سال ۱۹۹۷ موفق به اخذ درجه دکترا در این رشته گردید و در مرکز سرطان شناسی همان موسسه به امر پژوهش پرداخت. وی از سال ۱۹۹۹ به بعد تحت عنوان استادیار دانشگاه اختصاصا تحقیقات خود را بر کشف روشهای تشخیص و درمان سرطان متمرکز نمود. در تمام این مدت در طول شبانه روز فقط ۴ یا ۵ ساعت بیشتر نمی خوابید . در این سالهای سخت کوشی و تلاش او برای درمان بیماران بسیار پیش آمد که برای بررسی ایدهای که بفکرش رسیده بود در نیمه های شب به آزمایشگاه میرفت و به تحقیق و بررسی موضوعی که ذهنش را مشغول کرده بود میپرداخت. نتیجه تلاش بی وقفه دکتر ربانی در طی بیش از ۳۰ سال تحصیل و تحقیق دست آوردهای بسیار ارزشمندی است برای درمان بیماری سرطان که امروز موجب افتخار ملت ایران است دستاوردهایی که میتواند نوید بخش رهائی بشریت از چنگال این بیماری مهلک باشد، نویدی برای ایرانیان و جهانیان.
ولی از همان روز اول او را مهدی صدا کردیم. مهدی پسری با هوش پر تحرک وبسیار شاد بود و اصولا اهل درس و مشق در منزل نبود و این بدلیل هوش سرشارش بود که در همان کلاس درس هر چه لازم بود میآموخت بگونهای که وقتی به خانه میآمد کاری جز بازی وتفریح نداشت. او فردی اجتماعی و زود جوش و خون گرم بود و به همین لحاظ هم در خانواده و هم در میان دوستان از محبوبیت قابل توجهی بر خوردار بود به ویژه پدرم که توجه خاصی به او داشت. مهدی در محبت به دیگران همیشه پیشقدم بود و بی دریغ به مردم کمک میکرد چه به لحاظ مادی و چه معنوی وهیچوقت انتظار نداشت که محبتش را جبران کنند و حتی منتظر تشکر هم نمی ماند.
مهدی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با نمرات عالی در تهران به اتمام رسانید ودر سال ۱۳۵۸ در کنکور دانشگاهها شرکت نمود و در چندین دانشگاه معتبر کشور با رتبه خوب پذیرفته شد.
ولی بدلیل علاقه خاصی که به امر تحقیقات داشت رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) برگزید. او در همان سال اول همزمان تصمیم به ازدواج گرفت و علیرغم مخالفت خانواده به لحاظ تصمیم زود هنگامش زندگی مشترک را در کنار همسرش آغاز نمود. ثمره این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای سعید و سیروس بود. سعید در تهران و سیروس در سوئد متولد شد. وی پس از فارغ التحصیلی دوره لیسانس برای ادامه تحصیل در دوره فوق لیسانس وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شده و در رشته میکروبیولوژی مشغول به تحصیل گردید و همزمان در مراکز طبی تهران برای کسب تجربه وتآمین معاش همسر و فرزندش سخت کوشانه کار میکرد. پس از اتمام دوره فوق لیسانس برای خدمت سربازی به جبهههای جنگ رفت و در جزایر فاو و مجنون به کمک رزمندگان شتافت. وی همزمان در بخش تحقیقات صنایع دفاع مشغول بکار شد و پس از مدتی بدلیل اینکه سرپرست تیم تحقیقات بود برای تحصیلات تکمیلی به سوئد اعزام گردید و در سال ۱۹۹۰ دردانشگاه کارولینسکا دراستکهلم در رشته مولکولار ایمونولوژی مشغول به تحصیل گردید.
وی در سال ۱۹۹۷ موفق به اخذ درجه دکترا در این رشته گردید و در مرکز سرطان شناسی همان موسسه به امر پژوهش پرداخت. وی از سال ۱۹۹۹ به بعد تحت عنوان استادیار دانشگاه اختصاصا تحقیقات خود را بر کشف روشهای تشخیص و درمان سرطان متمرکز نمود. در تمام این مدت در طول شبانه روز فقط ۴ یا ۵ ساعت بیشتر نمی خوابید . در این سالهای سخت کوشی و تلاش او برای درمان بیماران بسیار پیش آمد که برای بررسی ایدهای که بفکرش رسیده بود در نیمه های شب به آزمایشگاه میرفت و به تحقیق و بررسی موضوعی که ذهنش را مشغول کرده بود میپرداخت. نتیجه تلاش بی وقفه دکتر ربانی در طی بیش از ۳۰ سال تحصیل و تحقیق دست آوردهای بسیار ارزشمندی است برای درمان بیماری سرطان که امروز موجب افتخار ملت ایران است دستاوردهایی که میتواند نوید بخش رهائی بشریت از چنگال این بیماری مهلک باشد، نویدی برای ایرانیان و جهانیان.
و من الله توفیق، نصرت الله ربانی
۴ نظر:
selam esger gerami ,az anjayi ke der hozeye heyvanat kemi motele hestem sefet dadene Dr HEYVAN ,moterezem, che ra ke der mevared ziyad be shekle tejrobi xili az karhaye zesht ve gire ensani ke ensan ha enjam miden heyvan ha enjam nemideand esger gerami az IN ensan 2 pa her chi begi der mia ,DR ELAA REBBI AZ IN GOMASHEAND, Mesoud,
مسعود جان سلام
مرسی از نظرتان
مدتی نبودم...
پایدار باشید
با سلام
خیلی دوست دارم یک عکس از این همسر یعنی ن ظ ببینم آیا واقعاً دکتر این کار را کرده و جراحت انقدر زیاد است.
و چرا همه تقصیر با دکتر باشد و زن بی گناه !!! مگر می شود دعوا دو طرفه است!!!!!!
هیچ گاه یک طرفه نمی روند به قاضی
از این خانم هم اطلاعاتی بدهید تا انجایی که می دانم !!!!!!؟؟؟؟؟
رزا: اگر همسر دوم(زن این آقای "دکتر") آلت تناسلی ایشان را در خواب میبرید، شاید میشد خشونت این "دکتر" را برای بریدن و خوردن لبهای زنش فهمید!
اما این زن در خواب بوده و این مرد با نقشه ای از پیش و تفکر در مورد اینکه چه چاقوئی استفاده کند و اینکه تکه های جدا شده را بجود و بخورد، مبادا بعدا بتوان این تکه ها را پیوند زد، در جراحی صورت، اینکار را انجام داده است.
اینجا به اینکار جنون ناگهانی نمیگویند، و جنایت با نقشه ریزی نام دارد.
همسر ایشان هر اشکالی هم که داشته باشد، اما غیر بشر و جنایتکار نبوده. این دکتر اما وجودش در کنار انسانها خطرناک است و اگر به ایران تحویل داده شود، با توجه به افکار ضد زن احتمالا تبرئه شده و جایزه حفظ ناموس هم میگیرد!
آیا شما راضی هستید عکسی از صورت متلاشی تان را رسانه ای کنید؟
عکس این زن تا آنجا که میدانم پابلیش نشده و در اینطرف آب، ما معمولا عکس جنایتکاران را رسانه ای (و نه قربانی را) میکنیم تا مردم بشناسندشان و مراقب باشند که به این بیماران جنسی زن ندهند و کودکانشان را هم از دست اینها دور نگهدارند...
ارسال یک نظر