۱۷ مهر، ۱۳۹۱

آنارشیسم / انقلاب تمامی ِ فرهنگ- لئون





لئون: نه راستش. مسخره نیست. به نظرم آدمهای این کشور (و آمریکا و چین و همه ی دنیا) حق دارند تصویری از آزادی بیرون از سایه ی یک قدرت بزرگ (رئیس جمهور یا حزب و پارلمان) نداشته باشند.
یکجا در رمان محبوب، تونی ماریسون برده ای را توصیف می ‌کند که مثل قاطر بسته شده و در آن وضعیت احساس می‌کند چقدر علف شبنم ‌زده دعوت کننده است. دارم فکر می‌کنم همه چیز به نوع بسته شدن ما بستگی دارد. وقتی مثل قاطر بسته شویم مسخره نیست اگر چشم ‌اندازمان علف باشد، چه بهتر که شبنم ‌زده هم باشد. و قطعاً باید ارباب داشته باشیم. چه بهتر که مهربان باشد. و شلاق در دست ارباب، قانونش، کاش منعطف باشد. ارباب و علف و شلاق در زندگی قاطر بدیهی هستند. نمیتواند زندگی بدون اینها را تصور کند. همینطور که چشم انداز آدمی که مثل قاطر بسته شده علف است، چشم انداز آدمی که در ایران یا آمریکا یا کوبا زندگی می کند هم دولت آزاد است. نمی توانیم به سادگی از آنها انتظار داشته باشیم زندگی بدون دولت را تصور کنند چون فکر می کنند در هر شرایطی و با هر انقلابی در نهایت به چوپان نیاز دارند. چون هیچوقت در هیچ کجا هیچ انقلابی واقعی نبوده. در بهترین حالت انقلابی ها قدرت را از شاه گرفتند دادند دست رئیس جمهور. از حاکمی به حاکم دیگر. دعوی بر سر وجود نداشتن سروَر و ارباب نبوده. کل دعوی این بوده که چه کسی ارباب باشد و ارباب پاسخگو باشد و قانونمدار باشد و اینها.. حالا تو بیا به این آدمهای انقلابی بگو به جای ارباب خوب به زندگی بدون سرور فکر کنند. خب نمی فهمند. حق هم دارند که نفهمند و به محض خلاص شدن از شر یک قدرت، به زیر سایه ی قدرت دیگری پناه ببرند.
علت تکرار شدن این داستان احمقانه ی ــ خوشبختانه اینبار نه وطنی که ــ انترناسیونال به گمانم از تعبیری که تولستوی برای جامعه به کار میبرد قابل فهم است. او گفته: «جامعه چیزی شبیه بلور است. اهمیتی ندارد چگونه آن را خرد کنید، در هم بفشارید، در هر حال در اولین فرصت دوباره به شکل اولیه خود درخواهد آمد. شکل و شمایل یک بلور فقط وقتی تغییر می کند که درون آن تغییر شیمیایی رخ دهد.» این تغییر شیمیایی جامعه، انقلاب ذهنی آدمهای جامعه است. این انقلاب (که زمانش مشخص نیست و ما فقط می توانیم امیدوار باشیم، آنهم تازه نه زیاد) اولین انقلاب بشر خواهد بود.  این انقلابی است که باید در ذهن ها پا بگیرد. در این صورت نمی شود آن را مثل یک قیام مسلحانه در هم شکست. به قول هوارد زین "انقلاب تمامی ِ فرهنگ" انقلابی که «در زندگی روزمره به پا می شود، در سوراخ سمبه های ریزی که دست زورمند اما درشت و زمخت قدرت دولت نمی تواند به آن برسد. این انقلاب آنقدر متمرکز و منزوی نیست که ثروتمندان، پلیس یا ارتش بتوانند آن را از میان بردارند. این انقلاب همزمان در صدها هزارجا اتفاق می افتد. در خیابان ها، محله ها، محیط های کار و خانواده ها.» وقتی تک تک مردم از زندگی گوسفند وار زیر سایه چوپان ــ هر چوپانی ــ منزجر شوند.

هیچ نظری موجود نیست: