۰۱ دی، ۱۳۹۱

اعتراض به حضور و همکاری حزب کمونیست مائویست در دادگاه ایران تریبونال

رزا: به دلیل اهمیت کامنتهای زیر مقاله کامران کارگر تمام اظهار نظرات در آرشیو رزا ضمیمه میشوند.
دوستانی که خواهان نظر دادن هستند میتوانند از این بلاگ استفاده کنند.

مزدک: حزب شما(م.ل.م) بلافاصله بعد از اتمام دادگاه لندن(مرحله اول کارزار) دست بکار همکاری همه جانبه با ايران تريبونال شد. اولين کارش دعوت مارگارت کنستلر در پيوستن در جمع وکلای ايران تريبونال (کميسيون حقيقت ياب) در لاهه بود. حزب شما فکر کرد مارگارت می تواند در تببين حکم نهايی لاهه تعيين کننده باشد! که نبود. آيا با دعودت ايشان قرار نبود ايشان در تبيين آن حکم شرکت داشته باشد. مارگارت هيچ اعتراضی به مفاد پنج گانه حکم ديوان لاهه نکرد. خوب وجودش در لاهه به چه درد خورد؟ مارگارت مانند همه شرکت کننده گان در لاهه خاموش ماند!
حال که بعد از اينکه روشن شده وجود اين وکيل مترقي، در کنار حضور تعيين کننده ی اخوان و جان و کوپر و موريس کاپيتورن، ! مثمر ثمر نيافتاد، چرا شما رفيق عزيز - "ی ک اشنا"- حاشا می کنيد و می گوييد که حزب شما "اعلام رسمی کرده است که با تريبونال هيچ گونه همکاری نکرده است."

رزا: دقیقا حرف مزدک را تایید میکنم. حزب مائویستی تمام همکاری های لازم با تریبونال را سازماندهی کرد.
با معرفی وکیل (بقول رفقایش) سعی در رادیکالیزه روند دادگاه کرد، که موفق نبود.
در مورد سحر محمدی دختر جوان مائویست و از اعضای سابق 8 مارس نیز، که منتقدی در کامنتهای اینجا پرسید: آیا من (رزا) فیلمی دارم از خانواده ایشان؟ رزا: من فیلمی ندارم و اگر هم داشتم به تریبونال تقدیم نمیکردم، چون مشروعیتی برای این دادگاه قائل نیستم. شخصا متاسفم که آزاده ی شجاع ما که در جریان اعتراض به حمله افغانستان تحت هجوم پلیس اسب سوار آلمان، در کنار من و ما بود، در این دادگاه حاضر شد. دلیلش را نه در جوانی او، بلکه سیاستهای اشتباه م.ل.م. میدانم.
اما در پاسخ به احمد.
به احمد که نوشت: دادگاه هاي ج ا اعتبار ندارد ختي اگر زنداني سياسي به دليل شكنجه ضعف نشان داده باشد دليلش سيستم قضايي فاشبستي ج ا است.
رزا: مگر من چه گفته ام؟
فیلم من اینگونه بود:

 اما در مورد "تریبونال مردمی" شما که به دادگاههای ایران مشروعیت میدهد:
بند اول پیشنهادی دیوان مقرر میدارد که:
" جمهوری اسلامی ایران به عنوان مرجع اولیه که بیشترین مسئولیت را به عهده دارد به این جنایات رسیدگی کرده و مرتکبین متهم شده را به دست عدالت بسپارد.".
در این بند پیشنهادی معنی کلمه "مسئولیت" با توجه به محتوای بند بیانگر آنست، که از نظر دیوان، خود جمهوری اسلامی به عنوان متهم به چنین جنایاتی "بیشترین مسئولیت" را در رابطه با "رسیدگی" به جنایات خودش را بعهده دارد، و بر مبنای همین اولویت است،  که این دیوان از جمهوری اسلامی خواهان "به دست عدالت" سپردن "مرتکبین متهم شده" می شود. بحث دیوان در اینجا صرفاً مشخص کردن ارگانی است، که "بیشترین مسئولیت" را در رسیدگی به این جنایات بعهده دارد و نه دادن "بیشترین مسئولیت" به جمهوری اسلامی بعنوان عامل این جنایات .
ببینیم  بهرام رحمانی همین بند اول را چگونه تغییر میدهد. با خواندن نوشته ی بهرام رحمانی متوجه میشویم، که او بند اول را تعمداً سانسور کرده، و بجای آن در سطر بالای قسمتی که پیشنهادات دیوان را آورده، نوشته است:
"- دولت جمهوری اسلامی ایران، مسئول جرایم فاحش خود بر علیه شهروندان است و دولت ایران مرتکب جنایت بر علیه بشریت شده است.".
همانگونه که در بالا آمد، بهرام رحمانی در قسمتی که پیشنهادات دیوان را برای خواننده نقل می کند، تنها از چهار پیشنهاد نام برده، و آگاهانه بند اول را در آن قسمت نیاورده، و با زیرکی هر چه تمامتر وارونه نوشته شده ی خود از این بند را در بالای همان قسمتی که پیشنهادات دیوان را بیان کرده، منظور داشته است.
و اما دربند سوم پیشنهادی دیوان هم چنین آمده است:
" سازمان همکاری اسلامی به کمیسیون مستقل دائمی حقوق بشر خود ماموریت دهد که این موارد نقض حقوق بشر را به عنوان "اولویت حقوق بشری" به رسمیت شناخته و "بررسی و مطالعه کند".
پر واضح است که در اینجا هم دیوان به "سازمان همکاری اسلامی" پیشنهاد میدهد، که به "کمیسیون دائمی" خود وظیفه بررسی و مطالعه موارد نقض حقوق بشر را ارجاع دهد.
و حالا ببینیم عالی جناب بهرام رحمانی این بند را به چه ترتیبی ارائه میدهد:
" کمیسییون دایمی تشکیل شود تا درباره جنایات جهموری اسلامی تحقیق کند.".
بر خلاف نظر کسانی که فکر میکنند ایشان بند سوم را حذف کرده، باید بگویم، که او در واقع فاعل بند سوم یعنی   " سازمان همکاری اسلامی" را بدلخواه حذف کرده و نه خود بند را.
بر مبنای آنچه که تا بحال آمد، مشخص شد، که بهرام رحمانی هم بعنوان یک عضو برجسته ی کانون نویسندگان ایران در تبعید، خود قیچی بدست گرفته، و بند اول پیشنهادی دیوان را سانسور و به شیوه تمامی خلافکاران تاریخی "سازمان همکاری اسلامی" را پاک میکند.
اما ایشان بر اساس فعالیت سیاسی چند ده ساله اش نمیتواند ادعا کند، زمانی که با قیچی و پاک کن به جان دو بند رسوا کننده ی اول و سوم افتاده، معنی پنج بند پیشنهادی را نمیدانسته است. همین است که ایشان با اینگونه نمایش دیگرگونه از یک پروژه جهانی با نتایج خاصش را نمیتواند، با عنوان نقد به دیگران جا بزند.
گیریم که بهرام رحمانی در تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲ ، یعنی درست روزی که دادگاه لاهه ی ایران تریبونال به پایان رسید، از فرط شادی هنوز متوجه آشی که این وکلای "مستقل و مردمی" برای فعالین ایران تریبونال پخته اند، نشده است، تا به آن اعتراضی کند. او اما میبایستی حداقل در نوشته ۸ نوامبرش، یعنی چند روز بعد از اعلام "خبر مهم تاریخی"، در کنار حملاتی که به مخالفین کرده، سوزنی هم به این وکلای "مستقل و مردمی" میزد و هر چند بطور مختصر "نقد"کی هم که شده، بر این پیشنهادات پنجگانه مینوشت. و همین سکوت خود گویای کل ماجرایی است که در پس این پروژه پنهان است.

رزا: جملات بالا بخشی از مقاله "به بهانه بررسی یک خبر مهم تاریخی" از بهنام کرمی است. بخشی که من هم با آن موافقم.

 رزا: من و تمام معترضین به دادگاه تریبونال هیچ مشروعیتی برای دادگاههای رژیم ایران قائل نیستیم. شما تریبونالیون اما نه تنها حکم قضات تریبونال را قبول دارید که در بالا ذکرش آمده، بلکه حتی این حکم را پیروزی میدانید!

چرا فیلم مستند من را قیچی کردید و به دادگاه تریبونال لاهه تقدیم کردید؟
حرفی دارید کامنت دونی بلاگ من باز است!
11:37 1 دی 1391 
کامنت ناشناس: خانم رزا در ایران تر یبیونال حزب از توابین دفاع نکرده بنا به دلایلی اولا ان فیلمی که می گویید--فیلم من از دادگاه فیلمی است که جمهوری اسلامی انتشار داده و نه جریان کامل دادگاه و در ثانی کی گفته ان دادگاه دادگاه توابین بوده (به غیر از شما و جمهوری اسلامی ---که اکر بیشتر خواستید با مدرک و سند جوابتان را خواهم داد )پس شما هم به همان فیلم مستند می کنید و همان در فکرتان است که منتسب به ریگران می کنید در ثانی ایا شما فیلمی هم در مورد رفیق سوسن امیری دو برادرش و همجنین شوهرش و تنها بازمانده ان رفقا سحر محمدی که در ایران تریبیونال شرکت کرد دارید ....شرم هم چیز خوبی است 

رزا: به کامنت ناشناس 11:37 1 دی 1391
لطفا فیلمی که خانم نوال محسن (همسر حسین ریاحی) که به ادعای ایشان (خانم محسنی در دادگاه ایران تریبونال) شخصی بتازگی از ایران برایشان آورده است و خانم محسنی نیز همانجا به دادگاه ایران تریبونال تقدیم کردند، منتشر کنید. .
شما ادعا میکنید فیلم توابین نبوده و من هم ادعا دارم که فیلم توابین بوده است که رژیم در همان زمان (قیام آمل) از دادگاه سران اتحادیه تهیه کرد و تلویزیون رژیم پخش شد. فیلم موسوم به توابین سربداران.
در ضمن من ادعای داشتن فیلم دادگاه اقوام سحر محمدی را ندارم. از کامنت شما گویا شما این فیلم را دارید. پس منتشر کنید!

برای خواندن کامنتهای تاکنونی اینجا را کلیک کنیم.

مطالب مرتبط: 

نام:   مزدک
ای-میل:  
11:48 1 دی 1391 
"اين حزب اعلام رسمی کرده است که با تريبونال هيچ گونه همکاری نکرده است اين اعلام موضع به اين صراحت فکر می کنم که بايد در نظر گرفته شود." بخشی از کامنت دوست عزيز "يک آشنا"

دوست عزيز "يک آشنا"، شما که اين همه اهل اتکاء به سند هستيد چرا به روی مبارکتان نمی آوريد که سندی هم وجود دارد که پيام اخوان و "مرکز اسناد حقوق بشر ايران" از آمريکا و کانادا پول گرفته است! چرا اسناد ارتباط اخوان با مراکز امپرياليستی را ناديده می گيريد. اين کار شما يعنی اينکه من "يک آشنا"، اسنادی را که با مواضع حزبم در تضاد می باشد را ! ناديده می گيرم. نمی روم در مورد آن بطور مستقل تحقيق کنم. تا اگر حزبم و رهبربيش اشتباه کرد، آنرا تصحيح کنم. منافع حزبيم مقدمتر از هر چيز ديگر است. فرق هم نمی کند که حزب من حقيقت را بطور صحيح يا ناصحيح درک کرده باشد.

خوب درک حقيقت از زاويه مارکسيستی بقول مارکس برای تغيير پديده ( ايران تربونال) است. و نه توضيح آن!

دوست عزيز "يک اشنا" به اين برخورد ابزارگرايانه می گويند يک بام و دو هوا!

آيا به شما نبايد گفت حزب اللهی!

نه منظور من تهمت و افتراء زدن به شما نيست. بلکه منظورم اين است که شما درک مذهب گونه ای از خطی سياسی و درک حقی! قت حزبی داريد. چون آنچه به صلاح منافع حزبتان است را "حقيقت" می ناميد. سينه چاکی ناصحيح هم حدی دارد.

ولی بگذاريد خيالتان را راحت کنم، افرادی همچون شما به خاطر ديدگاه سياسی غالب بر حزبتان ( که تقريبا شبيه رويکر ناصحصح رفيق استالين است) و بطور مشخص راهکارهايی که در مورد ايران تريبونال پيش گذاشته است، همه ی انقلابيون کمونيست و خاصه نسل جوان کمونيست را از حزبيت دلسرد و فراری داده است. آنها می گويند ببينيد که با "حزب" فعاليت تشکيلاتی کردن يعنی حزب اللهی شدن و دگم بودن ( مثل فعالين حزب م ل م از جمله رفيق "يک آشنا") و منافع "حزب" را بالاتر از منافع کمونيسم و حقيقت گذاشتن. اين همان رويکرد و سياستی بود که حزب کمونيست شوروی به رهبری رفيق استالين به پيش برد و نتايج و تاثيرات زيانبخش آنرا در اکثر کمونيستها و ازجمله رفيق "يک آشنا" و حزبتان -حزب م ل م- عليرغم "موضع داشتن" و "رد" آن سياست در حرف می بينيم.

اگر واقعا در عمل به آن معتقد بوديد، به اين بحث دامن نمی زيدی و سياست نوينی پيگيری می کرديد و به پيش می گذاشتيد.

روشن است که از درک کمينترنی و رفيق استالين در مورد نقش مخالفين و تحزب گسست نکرده ايد.

رفيق استالين در آن دوران معتقد بود که به خاطر اينکه نيروهای مولده رشد پايانی خود را از سر گذرانده اند، و تنها طبقه کارگر در شوروی وجود دارد، ديگر طبقه ای در جامعه سوسياليستی شو روی وجود ندارد، پس مبارزه طبقاتی و خطی ايدئولوژيک درون و خارج حزبی را بايد متوقف کرد. هر کس مخالف ديدگاه و برنامه حزب است مزدور و جاسوس سرمايه داری و سيستم امپرياليسم است. او نقش مخالفين را به ستون پنجم امپرياليسم و مخربين تقليل داد. ابتدا به ترور شخصی آنها در ميان حزب و ايزوله کردنشان دست زد و در مرحله دوم آنها را به لحاظ فيزيکی از بين برد و اعدامشان کرد.

رفقای حزب م ل م نيز در مورد مخالفين ديدگاه سياسی خود در مورد ايران تريبونال چنين می کنند. رفقای حزب م ل م با ترور شخصی و برخوردهای شخصی و غير کمونيستی فکر می کنند می توانند مخالفين را به! سکوت وادار کنند. و آنها را حذف کنند.

در دايره محدودی و يک جانبه اي، به خاطر اعتقاد به "حقيقت" و درکشان در مورد ايران تريبونال، که به سر ميبرند، معتقدند که هيچ يک از نقدهای مخالفين سياسی اين حزب و حتی نقدهای به ايران تريبونال "علمی" نيست. اين حزب در اولين اعلامه خود نقد منتقدين ايران تريبوال و همچنين نقد مواضع خويش را " اتهام های فرسايشی" و " اتهام های بی اساس و نارفيقانه" ناميد. بيخود نيست که رفيق " يک آشنا" در مورد نگارنده ی نقد، کامران کارگر، با ديد حزبی خويش می گويد اگر کامران "نظری را نقد می کند بايد مستدل و بر حقيقت استوار باشد."

"حقيقت" �! �وست عزيز "يک آشنا" نيز روشن است. تنها حق يقت حزب من، حقيقت است. بقيه مشتی "اتهام های فرسايشی"، " اتهام های بی اساس و نارفيقانه" فحاشی و انتقامگيری است!

رفيق "يک آشنا" حزب م ل م اولين و تنها جريان و حزبی بود که در مورد تجربه وکالت ويليام کنستلر وکيل آمريکايی مترقی متوفی در دادگاه های امپرياليستی نوشت! هيچکس نمی دانست که مارگارت، دختر ويليام کنستلر نيز همانند پدرش يک وکيل مترقی است بجز حزب شما! ( به نوشته حزبی تان در يادمان 67 در مونترال "به مناسبت سالگرد کشتار 67" در سايت حزبتان مراجعه کنيد)

حزب شما بلافاصله بعد از اتمام دادگاه لندن(مرحله اول کارزار) دست بکار همک! اری همه جانبه با ايران تريبونال شد. اولين کارش دعوت مارگارت کنستلر در پيوستن در جمع وکلای ايران تريبونال (کميسيون حقيقت ياب) در لاهه بود. حزب شما فکر کرد مارگارت می تواند در تببين حکم نهايی لاهه تعيين کننده باشد! که نبود. آيا با دعودت ايشان قرار نبود ايشان در تبيين آن حکم شرکت داشته باشد. مارگارت هيچ اعتراضی به مفاد پنج گانه حکم ديوان لاهه نکرد. خوب وجودش در لاهه به چه درد خورد؟ مارگارت مانند همه شرکت کننده گان در لاهه خاموش ماند!

حال که بعد از اينکه روشن شده وجود اين وکيل مترقي، در کنار حضور تعيين کننده ی اخوان و جان و کوپر و موريس کاپيتورن، ! مثمر ثمر نيافتاد، چرا شما رفيق عزيز - "ی ک اشنا"- حاشا می کنيد و می گوييد که حزب شما "اعلام رسمی کرده است که با تريبونال هيچ گونه همکاری نکرده است."

چرا حزب شما قبل از بيرون آمدن حکم لاهه چنين موضعی در مورد عدم همکاريش با ايران تريبونال نگرفت؟ چرا بعد از رسوايی حکم ديوان لاهه تصمصم گرفت و وقت را غنيمت شمرد که چنين موضعی بگيرد؟

بعد هم می گوييد که نگارنده ی مقاله "خود بريده و خود دوخته" و نقدش "تخيلی" است!

اين دليل شما مبنايش ماترياليسم مکانيکی و پوپوليستی است و نه ماترياليسم دياکتيک!

بايد توجه کرد، اگر پاچه ای ( متريال= آبژکتيو متريال) وجود نداشته باش! د امکان بريدن و دوختنش ( بيرون کشيدن حقيقت از آبژکتيو متريال) هم وجود ندارد. پس تخيلی نمی تواند باشد .

رفيق "يک آشنا" همانگونه که در ابتدا نوشتم درک شما و حز م ل م از کشف حقيقت بسيار ابتدای است و ارتباطی با کمونيسم علمی ندارد.

البته روشن است که در اين نوشته تان می خواهيد حقيقت را به نفع يک "حزب" تغيير دهيد. حقيقت حزبی را بالاتر از کمونيسم می گذاريد.

اما روشن است که حزب م ل م با چنين پافشاری به سياست دروغپردازي، که رويکردی غير مسئولانه و غير کمونيستی است، تنها مسئله تحزبگری را در افکار کمونيستهای نسل جوان لوث نموده و خواهد نمود. اگ! ر واقعا به کمونيسم انقلابی معتقديد بهت ر است به جای توجيه رويکرد غير کمونيستی و ناصادقانه حز م ل م در اينترنت، مبارزه ی کمونيستی را به عنوان اولين وظيفه کمونيستها در درون حزبتان دامن زنيد.

نام:   
ای-میل:  
11:37 1 دی 1391 
خانم رزا در ایران تر یبیونال حزب از توابین دفاع نکرده بنا به دلایلی اولا ان فیلمی که می گویید--فیلم من از دادگاه فیلمی است که جمهوری اسلامی انتشار داده و نه جریان کامل دادگاه و در ثانی کی گفته ان دادگاه دادگاه توابین بوده (به غیر از شما و جمهوری اسلامی ---که اکر بیشتر خواستید با مدرک و سند جوابتان را خواهم داد )پس شما هم به همان فیلم مستند می کنید و همان در فکرتان است که منتسب به ریگران می کنید در ثانی ایا شما فیلمی هم در مورد رفیق سوسن امیری دو برادرش و همجنین شوهرش و تنها بازمانده ان رفقا سحر محمدی که در ایران تریبیونال شرکت کرد دارید ....شرم هم چیز خوبی است 

نام:   
ای-میل:  
01:22 30 آذر 1391 
دوستان سایت روشنگری چرا مقاله به این مهمی را در بخش "ديگر مقالات / از لابلاى نشريات" انتشار می دهید.
یکم اینکه این مقاله به این مهمی زود به پایین می رود و دیگر اثری از ان نخواهد بود.
2- این مقاله را فرد مستقلی از احزاب و سازمان ها نوشته است.
آیا بهتر نیست که این مقاله را بدون اینکه از بخش "ديگر مقالات / از لابلاى نشريات" پاک کنید، در بخش عومی هم باز انتشار دهید. که هم کامنت کاربران ( در بخش "ديگر مقالات / از لابلاى نشريات") پاک نشود و هم امکان خواندن آن بیشتر باشد.
با نهایت سپاس از توجه شما 

نام:   Rosa
ای-میل:   www.archiverosa.blogspot.com
11:28 30 آذر 1391 
اول یک تواب تیر خلاص زن را در جلسه آوردند، تا خانواده ها را آموزش "خشونت پرهیزی" دهند. خانواده های اعدام شدهگان نیز بسیار دلرحمانه برای ایشان کف زده، و حتما به گردنش گل انداختند. بعد نوبت اعتراف برادران بسیجی و سپاهی میرسد. باز هم خانواده های آموزش دیده برای آنها کف زده و او را میبخشند. بعد از آن نوبت کارمند وزارت اطلاعات میرسد که اعتراف کند. برای او هم دست زده میشود. بعد نوبت به خود وزیر اطلاعات میرسد و الی آخر. در پایان هم با "آشتی ملی" سر و ته موضوع را هم میآورند.
رزا:
تریبونال لندن & لاهه محصول همکاری توابین سابق و مواجب بگیران کنونی سیستم است.

http://www.archiverosa.blogspot.de/2012/11/blo
g-post_3.html

رزا: سوالی که کماکان در انتظار پاسخ است!
آیا مائویستها با ارائه فیلم توابین شان به دادگاه میخواستند همان سیگنالی را به سیستم سرمایه بدهند که ایرج مصداقی در بی بی سی داد، که مستشارها را مارکسیستها کشتند و اینک مائویستها با ارائه فیلم توابین، سیگنال عدم دفاع از قیام آمل مد نظرشان بوده؟

با تشکر از کامنت02:32 30 آذر 1391
لینک مطلب ایشان:
http://www.rahekargar.net/printf.php?tb=from_others&fn=2012-12-17_527_behnamkarami.htm&d=2012-12-17

نام:   
ای-میل:  
02:32 30 آذر 1391 
Ba Salam in soul jalab ast keh Agaye Behnam Karami miporsad.hezeb MLM javab be dahadآیا محق نیستیم از خود سؤال کنیم که پیام اخوان چرا به این پروژه پیوسته و چه کسانی پای او را به این پروژه کشانده اند؟

نام:   
ای-میل:  
15:07 29 آذر 1391 
حزب م ل م در پنهان یک کار می کند و علنا موضع دیگری می گیرد. این تخیل نیست. رویکرد حزبی است، که دیگر حرفش اعتباری ندارد. و برای بقاء مجبور است به هر کاری دست زند. اما مسائل کم کم برای آنان که حقیقت برایشان مهم است و نه وسیله، دارد روشن می شود. این حزب وقتی در کنار اخوان، اقلیت، حککا و مزدوران مجاهدین قرار گرفت مجبور شد دروغ های بسیاری ببافد. آنها که آگاهانه با چنان رویکرد بیرونی دروغپردازی این حزب همراه شدند و شوند، مردم فریبند. و کمونیسم، سوسالیسم و انقلاب را به مسیر هلاکتباری کشانده اند.
داستان این حزب در اینترنت شده داستان چوپان دروغگو!
این بسیار خطرناک است.

نام:   Rosa
ای-میل:   www.archiverosa.blogspot.com
15:05 29 آذر 1391 
به خسرو دقیییییییقن!
فیلم های مناظره دانشجویان دانشگاه امیر کبیر. آذر ۱۳۹۱.صدای دانشجودر قلب ارتجاع!

http://www.youtube.com/watch?v=6GXmS9Rd4xY

نام:   خسرو
ای-میل:   http://bikar.wordpress.com/
14:49 29 آذر 1391 
جریان ایران تریبونال خیلی چیزها را روشن کرد. از جمله اینکه به ماهیت جریانهای سیاسی نمیتوان تنها از شعارهایی که میدهند پی برد. زیرا دیدیم که ح.ک.ک- اقلیت - حزب م ل م و دیگران علیرغم تمام شعارهای سرخ، آخرش توزرد از آب درآمدند. با راست ترین جریانات نشستن و با مشکوک ترین افراد که سر نخشان به ادارات جاسوسی آمریکا وصل است نه تنها نشستن بلکه زیر رهبری آنان سر خم کردن. و به سران به شدت منفور و ارتجاعی کشورهای اسلامی مثل عربستان، قطر، امارات و بحرین متوسل شدن و بدتر از همه همه چیز را با جشن و سرور به اتمام رساندن، و ادامه فاجعه: به هر مسخرگی متوسل شدن برای توجیه این رسوایی.

اما برای پرهیز از سقوط مطلق راه باز است. انتقاد صادقانه از این خطای مهلک و پوزش از تمام فحاشی هایی که نثار منتقدین ایران تریبونال کردید

نام:   یک آشنا
ای-میل:  
13:10 29 آذر 1391 
دوست عزیز مزدک من به نویسنده مطلب نگفتم که کارش گشتن در اینترنت است بلکه گفتم این نوشته با دلیل حرف نزده و فقط فحش داده است مثلا این حزب اعلام رسمی کرده است که با تریبونال هیچ گونه همکاری نکرده است این اعلام موضع به این صراحت فکر می کنم که باید در نظر گرفته شود با این حال گفته می شود که خانم نوال را این حزب به تریبونال فرستاده است و یا وکیلی که با این حزب قبلا در ارتباط بوده است به تریبونال دعوت شده است که بنا بر نوشته علنی حزب جنین نبوده است. آنگاه نویسنده مطلب بالا به خودش اجازه می دهد که نه نوشته رسمی این حزب را ملاک قرار دهد بلکه خودش ببرد و خودش بدوزد
تازه این موضوع را کنار بگذاریم ، حزب به طور رسمی باز هم نظراتش را در مورد راه کارگر؛ تریبونالی که راه کارگر هم سالها پیش در پی برگزاری آن بود و ارتباط با حزب سبز آلمان و غیره هم نوشته اند ، چرا به آن دلایلی که حزب در این مورد آورده است جواب نمی دهید و بسیاری از مطالب مهمی که طرح کرده اند
دوست عریر شما می دانید که برای این که یک مطلب که نظری رانقد می کند باید مستدل و بر حقیقت استوار باشد
من ازنقد هیچ فردی و هیچ حزبی نه تنها بدم نمی آید بلکه به نظرم بسیار بسیار امر خوبی است که نظرات نقد شود تا حقیقت را بیشتر بتوانیم در دست بگیریم ولی نقد باید مستدل و علمی باشد و مبنایش نظری باشد که سیاه روی سفید نوشته شده باشد و نه تخیلی
و اما در مورد این که من در یادداشت قبلی گفته بودم عده ای کارشان گشتن در اینترنت است و زیر هر مقاله ای تقریبا می نویسند منظور م به این آدم و یا آدمها بود
موفق باشید

نام:   مزدک 
ای-میل:  
03:37 29 آذر 1391 
دوست عزيز "يک اشنا" آيا "خوب يک سری افراد هم هستند که معمولا کاری جز گشتن در اينترنت ندارند و صبح تا شب زير اين مقاله و آن مقاله می نويسند تا شايد بدين گونه کسی فکر کند که اينها هم هستند." در مورد خود شما صدق نمی کند؟

، شما آمده ايد و مطالبی در زير نوشته دوست عزيز کامران نوشته ايد. ايشان و ديگران را به " گشتن در اينترنت" متهم می کنيد. و تازه ادعا می کنيد که ايشان و ديگران آمده اند زير مطالب کسی می نويسند! فقط مرغ همسايه شما دوست عزيز غاز است!

ممکن است بگوييد منظور شما کامران نبوده است. ولی شما دقيقا نظرتان! را طوری نوشته ايد که همه را از جمله کامران را به "گشتن در اينترنت" متهم کرده ايد. بچه هم که نيستيد، ماشاالله هم در يک حزب فعاليت می کند و با انشاء همان حزب فارسی را می نويسيد. پس نگوييد که ندانسته گرفتار شديد!

کامران يک مقاله مستقل نوشته است و زير مطلب کسی نظر نداده است. چون حزب شما را به چالش کشيده است. بايد او را با ترور شخصی و فحاش خواندنش خراب کنيد. فرق شما با رويزيونست ها چيست. فرق اين کار شما با کار استالين در خفه کردن و بی اعتبار کردن منتقدين چيست.

آيا نمی دانيد که شما اشتباهات رفيق استالين را بازتوليد می کنيد. چرا اين جوری شده که شما و فعالين حزبتان دوباره به استالين رجوع کرده است.

دوست عزيز ديگران هم چه نظرشان درست يا نادرست باشد حق نظر دادن دارند. به شما پيشنهاد می کنم بجای زخم زبان زدن و شماتت ديگران نظرشان را نقد "علمی" کنيد! ببنيد دوست عزيز تاکنون دو نفر از موافقين حزب م ل م يکی همان نفر اول که خود را "سربدار" ناميده است و ديگری شما، نظر داده اند . اولی به کامران التيماتوم داده است و کار اطلاعاتی کرده است که گويا ايشان را می شناسد. شما هم کامران را به فحاشی و انتقام جويی متهم کرده ايد. انتقام از چی و از چه جرياني؟ خوب خواننده ای مثل من و ديگران دارند می بينند که حزب م ل م چگونه دارد به منتقدانش برخورد می کند. اين برخوردتان اصلا منطقی و صحيح نيست. حزبی که خود را جدی می نامد بايد جدی و مسئول برخورد کند. بايد به کادرها و اعضايش آمورزش مارکسيستی دهد و نه رويزيونيستی.

دوست عزيز آيا هيچ فردی نبايد حزب شما را به چالش کشد، اگر کشيد فحاش و انتقامجو است. اگر حزب شما به شما چنين آموزشی داده است. شما بايد آنرا محکوم بکنيد و نه اينکه با آن همراه شويد. البته من اميدوارم خود شما بنيان گذار اصلی چنين برخوردهای زشتی در حزبتان نباشيد.

آنوقت خودتان را هم طرفدار عريان شدن حقيقت می دانيد.

من به حزب شما پيشنهاد می کنم آموزش خود و اعضايش را از نو بسازد.


من صراحتا اعلام می کنم که در اين نوشته فحاشی نديده ام. حس انتقامگيری نديده ام.

نويسنده عزيز دلايل کافی برای شرکت حزب شما در ايران تريبونال را در آخر نوشته اش ارائه داده است.

1- يکی از آنها دعوت خانم نوال محسن همسر حسين رياحی به ايران تريبونال با مشارکت حزب شما برای شهادت دادن است. لزومی هم نمی بينم دلايل ايشان را بازنويسی کنم. فکر کنم همه ما شعور داريم و می توانيم بفهميم ايشان در اين مورد چه گفته است. اگر اين برای شما و حزبتان ناخوشايند است، اين مسئله ديگری است. ولی شما نمی توانيد صراحت بيان و صداقت کامران را زير سوال ببريد.


2- دوم دعوت حزب شما از مارگارت دختر ويليام کنستلر که در آمريکا وکالت می کند، برای شرکت در ايران تريبونال است. خوب کجای اين فحاشی و انتقامگيری است.

مگر کسی بجز حزب م ل م در باره زنده ياد وکيل مترقی آقای ويليام کنستلر در سايت حزبی اش چيزی نوشته است. که بداند دخترش هم وکيل است و او را به ايران تريبونال دعوت کند.

خوب اين خانم وکيل را شما دعوت کرديد. چرا وسط نزاع سياسی نرخ تعيين می کنيد، و می گوييد نويسنده ی محترم کامران مدرکی ارائه نداده است. حالا من از شما و حزب محترمتان سوال می کنم آوردن اين خانم چه نتيجه ای داشت؟ بجز خراب کردن اعتبار ويليام کنستال و دخترش مارگارت. ديوان که همان مصوبات موقتی ارتجاعی خودش را بيرون داد. و خانم مارگارت حتی متوجه هم ارتجاعی بودن آن مصوبات هم نشد که بتواند اعتراضی کند.

خوب من به شما و حزب محترم شما يک پيشنهاد دارم و اميدوارم مرا فحاش، انتقامجو و گشتن در اينترنت و علاف و بيکار خطاب نکنيد.

حال که حزب م ل م خانم مارگارت کنستلر را به ايران تريبونال دعوت کرده است، چرا از اين اين خانم وکيل نمی خواهيد با اخوان و کميسيون حقيقت ياب کارزار نزاع سياسی کند تا حکم موقتش را عوض کند.

اينجاست که روشن می شود که خانم کنستلر می تواند بر جای پدر تکيه دهد يا نه!

نام:   Rosa
ای-میل:   www.archiverosa.blogspot.com
23:21 28 آذر 1391 
رزا: فرق زیادی نیست بین کسانی که نطر حزبشان را تبلیغ میکنند و یا به هواداری از حزبشان کامنت میگذارند. آنان فرمان را اجرا میکنند!
از نظر فرد حزبی، بقیه فعالیتها ارزش گذاری منفی دارد. یا زائد است و یا از روی فردگرایی، مطرح شدن و خودنمایی!
یا از روی بیکاری و ...
"آشنا" که برای من خط فکریش بسیار آشنا است، کامنتش را با ارزش، کار حزبی و سیاسی اش میداند و نوشته:خوب یک سری افراد هم هستند که معمولا کاری جز گشتن در اینترنت ندارند و صبح تاشب زیر این مقاله و آن مقاله می نویسند تا شاید بدین گونه کسی فکر کند که اینها هم هستند.
رزا: بعضی ها هم اطلاعیه پشت اطلاعیه میدهند، که یعنی هستند!
مسئله اصلی اما شرکت افراد مائویست و مشخص از حزب هستند که همکاری در تریبونال را قبول داشته و همچنین حزبی که مشخصا از همان ابتدا از شرکت افرادش در تریبونال پشیبانی کرد.
اما حال که گندش در آمده، حزب مینویسد، شرکت افراد در تریبونال، شهادتشان و همکاریشان کاملا فردی (تصمیم شخصی) بوده است!
نویسنده مقاله بالا نوشته که حمایت حزب مائویستی حتی تا بدانجا پیش رفته که برای تریبونال، وکیل حقوقی جلب و معرفی کرد.
من هم نوشتم همسر رهبر تشکیلات چگونه در دادگاه لاهه و نه از همان ابتدا در لندن، در دادگاه حاضر شد، برای تقدیم فیلمی از دادگاه توابیت رهبری تشکیلات توسط همسرش!؟
فیلمی که بدلیل توبه تلویزیونی اصولا افشاگری علیه رژیم ندارد. این همسر رهبری چرا فیلمی را که مدتی است در اینترنت منتشر شده است را تحویل دادگاه داده و حتی اعلام میکند، که فیلم دادگاه تلویزیونی شوهرش را بتازگی فردی از ایران برایش آورده؟!
از آنجایی که این فیلم دادگاه تلویزیونی رژیم اصولا از همان ابتدا به نفع رژیم تهیه شد.
آیا سربدار کنونی قیام آمل را قبول دارد؟ اگر دارد، چرا از آن در دادگاههای بورژوازی حمایت نمیکند و فیلم توابان اش را تقدیم دادگاه کرده است؟
اگر در فیلم مستند رژیم حتی یک نفر مانند گلسرخی از شکنجه ای که برش رفته سخنی گفته بود، دلیل تقدیم این فیلم را به حساب افشاگری اش میگذاشتیم. اما این فیلم اینگونه نبوده.
فکر میکنم خود افرادی که در این حزب فعال میباشند، ابتدا بایست توجیه شوند. وقتی مقالات و اطلاعیه هایتان استدلال ندارند و "خودی" هایتان را راضی نکرده و اینان مجبورند با اسامی یکبار مصرف مقاله بدهند، انتظار دارید دهان دیگران نیز بسته شود؟
ابتدا به رفقای خود تریبون دهید که در همان وبسایت رسمی تان بتوانند نظراتشان را بنویسند، مقالاتشان را درج کنند.
اما تریبون ندادید و اینها مقالاتشان را به روشنگری فرستادند. اینجا هم درج شد. حالا شما اینجا هم به سرکوب پرداختید که چه شود؟
در حزبی که حتی یک اطلاعیه اش بدون امضای رهبری پابلیش نشده، ادعا دارید که شرکت افرادتان در تریبونال شخصی بوده است!
اگر اینهمه آزادی حزبی دارید، چرا همین مقاله کامران کارگر را در وبسایت خودتان به بحث نمیگذارید؟
بجای توهین به کامنت گذاران اینجا، بیایید یکبار هم که شده یک ستون در همان وبسایت سربدارتان باز کنید: مقالات دیگر. ...

تازه به اینجا هم لشکر میکشید و با متلک و توهین سعی در بستن دهان دارید؟! 

نام:   
ای-میل:  
18:39 28 آذر 1391 
حزب م ل م چندین بار بدون سند نوشته است ( اعلام کتبی کرده است) که راه کارگر( هیئت اجرایی) معتقد است ایران تریبونال از امپریالیستها پول گرفته است. خوب این هم اعلام کتبی و سند کتبی حزب سیاسی شماست. اما حقیقت ندارد.
جناب آشنای حزب م ل م اعلام کتبی کرده است که نوشته بالا انتقام گیری و فحش نامه است. خوب این هم یک اعلام کتبی این حزب و آشنایش. اما من حقیقت را با خواندن نوشته بالا چیز دیگری یافته ام.

حزب م ل م ادعاهای زیاد کرده است. کتبی نوشتن هیچ سندیت ندارد.

از دید منافع حزب سیاسی شما، ضرورت حزب م ل م برایش مهمترین الویت است و نه گفتن حقیقت!

حزب م ل م مدت یک سال است که برای دفاع از رفتن خود به ایران تریبونال خیلی مطالب غیر واقعی را کتبا اعلام کرده است.
مگر حزب سیاسی جناب آشنا در مورد پروفسور اخوان اعلام نکرد:""اما صرفِ حضور یك وكیل در دادگاه‌های بین‌المللی (که همه در چارچوب قوانین تصویب شده توسط قدرت‌های امپریالیستی عمل می‌کنند) نشانه‌ی وابسته بودن آن وكیل به این یا آن قدرت امپریالیستی نیست."!
خوب این هم اعلام کتبی خجالت آور این حزب سیاسی در دفاع از اخوان!
من با نویسده موافقم و از شما سوال می کنم:
منتقدين ديده اند و درک کرده اند که شما در کنار "مرکز اسناد خقوق بشر ايران"، "حزب کمونيست کارگری ايران"، حزب اتحاد کمونيست کارگری ( که به تازگی با عده ای از منشعبين از "حزب حکمتيست" وحدت نموده ند)، سازمان مجاهدين و عوامل جاسوس امپرياليتش و سازمان اقليت، بدون مرزبندی با ديدگاه سياسی رفرميستی و ضد انقلابی آنها، در کارزار شرکت کرده ايد. لطفا مرز خود را با ديدگاه های اين جريانات رفرميسم ضد انقلابی و رويزيونيسم برای جنبش انقلابی کمونيستی ايران روشن کنيد! و روشن کنيد اختلاف ديدگاه حزب م ل م با آن جريانات مهلک و مسموم به آپوتوتونيسم رويزيونيستی بر سر سياست شرکت در ايرن تريبونال چيست! 

نام:   یک آشنا
ای-میل:  
13:56 28 آذر 1391 
با سلام
نوشته بالا فقط قصد انتقام گرفتن دارد تا یک نقد علمی و قانع کننده. ببیند مثلا حزب م ل م اعلام کتبی کرده است که در ایران تریبونال شرکت نداشته است . ولی نوشته بالا اصرار دارد بگوید که نه داشتی بر مبنای چه اسنادی؟ بعد چون تصمیم گرفته است این حزب درون ایران تریبونال باشد آنگاه "استدلالات" خود را بر منبای آن پیش برده است به این می گویند قافیه تنگ آمده است. نقد یک نظریه یعنی این که بتوان بر منبای آن نظریه که مکتوب شده است دلایل رد و انتقادات را علمی به میان کشید و از این طریق تلاش نمود که حقیقت عریان شود.
اما نوشته بالا خالی از یک نقد علمی و در خدمت بالا بردن درک می باشد
این نوشته فقط می توان به آن نام فحش نامه گذاشت که از آنجا که نتواسنته است دلایل طرح شده از جانب حزب م ل م در مورد راه کارگر را به نقد کشد، مجبور شده است دست به فحاشی بزند
خوب یک سری افراد هم هستند که معمولا کاری جز گشتن در اینترنت ندارند و صبح تاشب زیر این مقاله و آن مقاله می نویسند تا شاید بدین گونه کسی فکر کند که اینها هم هستند

نام:   
ای-میل:  
11:33 28 آذر 1391 
خط سیاسی، حزب"سیاسی" شما تابعی از فرایند حقوق بشر مرکز اسناد حقوق بشر ایران شده است. بطوری که خود شما هم آنقدر رویتان نمی شود که در در اینجا از خط سیاسی "حزب "سیاسی" ات دفاع کنی.

نام:   Rosa
ای-میل:   www.archiverosa.blogspot.com
19:23 26 آذر 1391 
نوشتید: .........
اين حزب عنقريب به دروغ ديگری متوصل شده است که گويا "حضور عده ای از منسوبين به خانواده های شهدای اتحاديه كمونيستهای ايران در اين دادگاه اساسا به ابتكار شخصی خودشان بود و حزب (م ل م) هم مخالفتی با آن نداشت. به يک کلام، حزب (م ل م) در هيچ مقطع از تشکيل و تکامل كارزار ايران تريبونال در آن شرکت نداشته و در زحمات و خدماتش سهمی برعهده نداشته است. با اين وصف خود را موظف دانست که در مقابل حملات نارفيقانه به كارزار ايران تريبونال و جواب های ناروائی که از درون ايران تريبونال به مخالفين داده شد، موضع گيری کند." ......
آنوقت اين حزب بايد بگويد اگر واقعا در کارزار ايران تريبونال دخالت و شرکت سياسی و تشکيلاتی نداشته است، و "حضور عده ای از منسوبين به خانوه های شهدای اتحاديه کمونيستهای ايران" فقط با ابتکار شخصی و نه با برنامه و تحت برنامه اين حزب صورت گرفته است، چگونه می شود که در مرحله دوم در لاهه، حضور نوال محسن، همسر رفيق جانباخته حسين تاجمير رياحي، بدون تاييد و مشارکت سياسی اين حزب برای شهادت دادن، فراهم شده باشد؟ در اين مورد چه ادعای کذبی را حاضر نموده ايد که به اطلاع عموم برسانيد!
حزب م ل م بايد پاسخ دهد که ارتباطش با فراهم کردن شرکت وکيل مترقی آمريکايی خانم مارگارت کنستلر دختر ويليام کنستلر( وکيل مترقی و راديکال دهه 60 و 70 در آمريکا) در دادگاه لاهه چيست؟
اگر واقعا همانگونه که حزب م ل م ادعا می کند که هيچ دخالتی به لحاظ سياسی و تشکيلاتی در پيشبرد کارزار ايران تربيونال از آغاز تا کنون نداشته است، چرا چنين وکيلی را به شرکت در کارزار ايران تريبونال دعوت کرده است؟

رزا: نوال محسن خانمی است عرب که زبان فارسی آموخته و از زمان مبارزات مشترک گروه فلسطین با ازدواج و همسری با حسین ریاحی به ایران آمد.
ایشان در دادگاه اعلام کردند که فیلم محاکمه همسرشان را شخصی به تازگی از ایران برایشان آورده و اگر دادگاه نسخه ای را کپی کند، ایشان فیلم را تقدیم دادگاه میکنند!
راستش از آنجا که حتی اکنون هم کسی نمیتواند فیلم دادگاههای تلویزیونی توابین را از صدا و سیما بگیرد و بازخواست میشود، مگر اینکه در چهره محقق و از خودی های رژیم باشد. ادعای ایشان عجیب بود!
از آنجایی که من چند وقت پیش کلیپی تهیه کردم و بخش نه چندان کوتاهش محاکمه مائویستها در تلویزیون ایران بود، احتمالا گروه مائویستهای شوهر این خانم، این فیلم کوتاه را از کلیپ من کات کرده و برای حضور و بهانه حضور ایشان در پر رونق کردن دادگاه نمایشی در اختیارشان قرار داده است.
من خود این فیلم را در آرشیو آنلاین تلویزیون خارجی یافتم.
البته از آنجا که اغلب سوالهای دادگاه از شاهدین بروی اینکه دادگاه رفتید یا بدون دادگاه و حکم زندان کشیدید. جالب بود که ایشان فیلم دادگاه تلویزیونی شوهرش را بعنوان سند ارائه دادند. چون دادگاه اینها دادگاه توابین بوده و مانند مثلا گلسرخی در این فیلم اصولا نه اعتراض به شکنجه است و نه اینها سر موضعی بودند و معلوم نیست دلیل ارائه این فیلم به دادگاه تریبونال اصولا چه بوده؟
آیا مائویستها با ارائه فیلم توابین میخواستند همان سیگنالی را بدهند که ایرج مصداقی در بی بی سی داد، که مستشارها را مارکسیستها کشتند و اینک مائویستها با ارائه فیلم توابین، سیگنال عدم دفاع از قیام آمل مد نظرشان بوده؟
فیلم مستند من
http://vimeo.com/46165311

محاکمه سران قیام آمل دقیقه
6:17

نام:   
ای-میل:  
17:08 26 آذر 1391 
Kamran kargar magar bikar hasti be in ha javab midahid .komonist che ertebati be Estalin darad .erteja namitavand zed imperialism beshavad. maoism vs stalinism ham namitavand motaragi ve zed imperialism be shavad.in ha be sekt haye mazhabi shabahad dard

zeyad in ha ra jedi nagirid 

نام:   سربدار 
ای-میل:  
15:31 26 آذر 1391 
سایت محترم"روشنگر ی"
روشنگری سایت شما یک جانبه است و کل حقیقت را بیان نمی کند . شما مقالات افراد با نام های غیر واقعی ( البته به ظن خودشان کسی آنها را نمی شناسد) را درج می کنید ولی مقاله یک حزب سیاسی را که یک طرف این محادله است حذف می کنید . ممکن است بگویید به دست شما نرسیده برای همین من برای اطمینان لینک این نقد را که به نقد نظرات شما ربط دارد در اختیارتان می گذارم.
http://www.sarbedaran.org/archives/etelaiye1/reformism-rahekargar61.htm
با درود 


هیچ نظری موجود نیست: