Iran Tehran Valiasr 12 June 2011 Silent Protest with tight security, motor bikes on road sides
فیلم جدید - درگیری لفظی مردم در پیاده رو / ویراژ رفتن موتورسوارها در پیاده روها برای ایجاد رعب و وحشت
این همه لشکر آمده / به جنگ ایران آمده
Iran Tehran Vanak 12 June 2011 riot forces in street at night
حضور سنگین پلیس در شامگاه ۲۲ خرداد- میدان ونک
گزارشی از تلاش معترضان برای تجمع و حضور ماموران امنیتیvoa
فیلم/ اینجا تهران است یا پادگان نظامی؟!، 22 خرداد 1390
Iran Tehran 12 June 2011 Vanak, riot polic in street / security is tight
حضور سنگین نیروهای امنیتی در اطراف میدان ونک، دومین سالگرد کودتا، ۲۲ خرداد ۱۳۹۰
Iran Tehran 12 june 2011 Heavy sec forces presence P7
در حال حاضر در مقابل کلانتری گاندی دهها نفر از خانواده های دستگیر شدگان تظاهرات امروز برای پیگیری وضعیت نزدیکان خود به این کلانتری مراجع کردند. آنطور که از شواهد مشخص است تعداد دستگیری ها تنها در این کلانتری به 30 نفر می رسد. از وضعیت بسیاری از بازداشت شدگان خبری در دست نیست. خانواده ها به ویژه مادران و زنان با اعتراض خواستار آزادی عزیزان خود هستند و فضای این منطقه بشدت متشنج است.
تظاهرات 22 خرداد؛ گزارش تهران تا ساعت 22:30 گزارش خبرنگار ما از تهران: ساعت 22:30 به وقت تهران است. جمعیت امروز برای تظاهرات بیش از حد تصور زیاد بود طوریکه حتی خودشان نیز انتظار چنین جمعیتی را نداشتند و در پیدا و نهان به هم تبریک می گفتند. رضایت و امید درچهره مردم موج می زد و در مقابل نیروهای امنتی با خشم تنها و تنها شاهد تظاهرات مردم در نظم و سکوت بودند و کاری از دست آنها ساخته نبود. در مقابل پارک ساعی بارها بین مردم ونیروی انتظامی درگیری فیزیکی به وجود آمد و شدت سرکوب تاحدی بود که مردم مجبور می شدند با توجه به محاصره بودن هردوطرف خیابان از پله های مقابل پارک به خیابانهای دیگر فرار کنند. با وجود اینکه تظاهرات امروز در سکوت انجام شد اما گزارشها حکایت از آن دارد که نزدیک به یکصد نفر دستگیر شده اند. «میدان ونک» و «زیرپل پارک وی» تبدیل به پادگان نظامی شده بود و در دو طرف خیابان هر یک متر پلیس یا لباس شخصی ها حضور داشتند. نیروهای سپاه پاسداران با دوربین های مجهز اقدام به فیلمبرداری از تظاهرات مردم می کردند. تا ساعت 10 شب موتورسواران بسیجی «حیدر حیدر» گویان در خیابان های اصلی به ویژه میدان هفت تیر تا ولیعصر و میدان انقلاب تا پل کالج مشغول ویراژ و چنگ و دندان نشان دادن بودند.ترافیک به حدی سنگین بود بود که تمامی خیابانهای منتهی به خیابان ولیعصر بسته شده بود. «میدان ولیعصر»، «تقاطه تخت طاووس»، «زیر پل همت» و «میدان ونک» و«پل پارک وی» نقاطی بودند که شدت حضور نیروهای امنیتی و مردم بیش از سایر نقاط بود. درخیابانهای منتهی به ولیعصر بوق ممتد خودروها فضای خیابانها را پر کرده بود. در حال حاضر در مقابل کلانتری گاندی دهها نفر از خانواده های دستگیر شدگان تظاهرات امروز برای پیگیری وضعیت نزدیکان خود به این کلانتری مراجع کردند. آنطور که از شواهد مشخص است تعداد دستگیری ها تنها در این کلانتری به 30 نفر می رسد. از وضعیت بسیاری از بازداشت شدگان خبری در دست نیست. خانواده ها به ویژه مادران و زنان با اعتراض خواستار آزادی عزیزان خود هستند و فضای این منطقه بشدت متشنج است.
آقایون شورای هماهنگی جنبش راه سبز امید, خاک بر سرتان با این امیدتان و با این سبز بودنتان آقایون شورای هماهنگی جنبش راه سبز امید، خیالتون راحت شد؟!!! این هم از تظاهرات سکوت! آن چه که میخواستید نجات بدید(رژیم سفاک) را نجات دادید، و این شانس هم سوخت، حالا بفرمایید بانک چکهای پول را که از رژیم گرفته اید نقد کنید که دیر نشود! خاک بر سرتان با این امیدتان و با این سبز بودنتان! و ننگ بر شما که ملتی را به پولهای این رژیم خونخوار فروختید
بنا به اظهارات حاضران در راهپیمایی ۲۲ خرداد، با تاریک شدن هوا این راهپیمایی پایان یافته است. میدانهای ونک و ولیعصر در اختیار نیروهای امنیتی بوده و جلوی پارک ساعی تهران، درگیری بین راهپیمایان و پلیس بهوجود آمده است.در دومین سالروز انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸، "راهپیمایی سکوت" در تهران برگزار شده است. بنا به اظهارات شاهدان عینی حضور چشمگیر نیروهای امنیتی در میدانهای ولیعصر و ونک مانع از شکل گیری تجمعات اعتراضی در این اماکن شده اما در اطراف پارک ساعی تهران درگیری بین پلیس و راهپیمایان بهوجود آمده است. طبق گفته شاهدان عینی با تاریک شدن هوا، راهپیمایی ۲۲ خرداد پایان یافته است.» در روزهای گذشته، شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار "فراخوان راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد" از شهروندان خواسته بود، ظهر ۲۲ خرداد از ساعت ۶ تا ۸ در پیادهروهای خیابان ولیعصر، حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک در سکوت مطلق راهپیمایی کنند.
شورا: یعنی محل شور و مشورت، با چه کسی و با کدوم مشاوران؟ معلوم نیست!
هماهنگی: با چه کسانی؟ با مردم؟ با خواص؟ با کدوم نظر هماهنگ می شوند؟ باز هم معلوم نیست!
راه: کدوم راه، به کدام سو و چقدر طولانی؟ اونهم معلوم نیست!
سبز: خب سبز رنگ شیک و تو بورسیه. رنگ سادات هم هست. اینش معلومه!
امید: به چه چیزی؟ تغییر؟ اصلاح؟ براندازی؟ خوشبختانه این هم معلوم نیست!
بچه ها من امروز اطراف ولیعصر و فاطمی بودم خبری نبود شما چیزی دیدید؟
خواهرم مرا ببخش که سکوتم را نشکستم از روی کودک خردسالت خجلم از ابتدای خیابان ولیعصر(از انقلاب)که وارد شدم جو فوق العاده امنیتی بود طوری که اگر بگویم به ازای هر معترض ده نیروی رسمی انجا بود سخن گزافی نگفته ام.به سمت بالا راه افتادم نرسیده به میدان ولیعصر ناگهان تجمع نیروهای سرکوبگر توجهم را جلب کرد نزدیک شدم ولی ای کاش نمیدیدم ان صحنه دردناک را.زن جوانی را به همراه فرزند خردسالش دیدم که با فریاد درخواست کمک میکرد.التماس میکرد به بیشرفانی که بویی از انسانیت نبرده بودند.جویای قضیه شدم گویا در برابر گروهی از نیروها حرفی زده بود که به مزاجشان خوش نیامده بود و کردند انچه را که نباید.انچنان زن جوان و کودکش را در برابر دیدگان مردم سکوت زده می کشیدند که ناخود اگاه خیلی از مردم شاهد این قساوت اشک میریختند.نمیدانم زن جوان را با خود بردند یا نه چون بیش از این توان دیدن این صحنه را نداشتم.
بیست و پنجمی دیگر در راه است..... حضور امروز عالی بود.برنامه روز 25 خرداد قطعی است. به زودی درباره جزئیات اطلاع رسانی خواهیم کرد. اگر نظری دارید لطفا در فیس بوک 25 بهمن بنویسید(لطفا با اسم مستعار کامنت بگذاریم)
مراسم تشییع جنازه شهید هدی صابر: دوشنبه ساعت ۷:۳۰ صبح از غسالخونه بهشت زهرا مراسم خاک سپاری شهید هدی صابر فردا از ساعت 7:30 دقیقه صبح از غسالخانه بهشت زهرا برگزار خواهد شد. هدی صابر نویسنده و فعال ملی مذهبی که در اعتراض به شهادت هاله سحابی اعتصاب غذا کرده بود، پس از ده روز اعتصاب غذای تر دچار حمله قلبی شد و به علت انتقال دیر هنگام به بیمارستان به شهادت رسید. مراسم تشییع پیکر شهید هدی صابر فردا برگزار می شود کسانی که افتخار شرکت در مراسم نصیبشان می شود مواظب فرزندان شهید باشند تا مبادا دوباره زیر تابوت پدر ......!!!!!!!!!!!! .........................مراسم تشییع پیکر شهید هدی صابر، روزنامه نگار زندانی و فعال ملی -مذهبی که پس از ده روز اعتصاب غذا صبح امروز جان سپرد، فردا دوشنبه، ساعت هفت صبح از مقابل غسالخانه بهشت زهرای تهران تشییع می شود.به گزارش خبرنگار کلمه، این مطلب را خانواده صابر اعلام کرده و از دوستداران وی و هواداران جنبش سبز برای حضور در این مراسم دعوت به عمل آورده اند.
جنبش سبز از چه پلی می گذرد؟ کلام، کلامی تازه نیست. بار دیگر برخی سران اصلاح طلب تلاش بر این دارند که تشنگان آزادی را با سرابی خودساخته سرگرم نگاه دارند. بدین سان از سویی محمد خاتمی بر طبل ترفندهای آشتی جویانه خود می کوبد و به رهبر و نظامش پیشنهاد می دهد که از ظلمی که بر او رفته چشم بپوشد تا آنکه ملت نیز در پی آن ظالمان را ببخشد. از سویی دیگر، علی مزروعی سخنگوی جبهه مشارکت راه برون رفت از بن بست اصلاحات را ائتلاف با جریان اصول گرای سنتی می داند. اما پیشبرد این راهبرد همانطور که شکوری راد - عضو دیگر این جبهه- نیز به آن اشاره کرده است زمانی تکمیل خواهد شد که هاشمی رفسنجانی نزد خامنه ای برود و برای بازگشت اصلاح طلبان برعرشه لنج نظام پادرمیانی کند. با این وجود، تمامی این تلاش ها بیش از هر چیز گواهی آن است که کَلَک شناور گفتمان سازشکار اصلاح طلبی هر روز که می گذرد، بیشتر و بیشتر در باتلاق فرمانفرمایی مذهبی فرو می رود. بی گمان سوالی که از خاتمی و همفکرانش باید پرسید این است که آیا دعوت به بخشش و عفو در زمانی که برقراری حقیقت و عدالت در نظام حاکم افسانه ای بیش نیست، چیزی جز بازتولید فرهنگ برده پروری را تداعی می کند؟ آیا جز این است که بخشش و عفو تنها زمانی معنا پیدا می کند که فضایی برای حقیقت یابی و برپایی عدالت در چشم انداز باشد؟ این سیاستمداران مطرح نباید فراموش کنند که هیچ آزادی خواهی در برابر بیدادگر سر تعظیم فرود نمی آورد. آخر مگر می توان آثار شلاق و اتوی داغ را بر تن نادیده گرفت؟ مگر می توان پوکه ی فشنگ نشانه رفته بر قلب و جمجمه را به قاتلان بازپس فرستاد؟ مگر می توان باران های باریده از چشمان مادران داغدار را بر صورتشان خشکاند؟ در این میان شورای هماهنگی راه سبز امید بیانیه ای صادر می کند و از سال های آرمانی امام راحل و داغدار شدن اصلاح طلبان به دلیل از دست دادن ولی فقیه مطلوبشان سخن می گوید. اما در این بیانیه جایی ذکر نمی شود که بُرّان کردن دشنه ی آغشته به خون ملایان از همان سال های به اصطلاح آرمانی، بوسیله ی دستگاه سرکوب سپاه و بسیج و کمیته آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. حافظه ی تاریخی نه کشتارهای دهه شصت به فرمان خمینی را فراموش می کند، نه از قتل های زنجیره ای و سرکوب دانشجویان دوران هاشمی و خاتمی چشم می پوشد و نه پرده گذاری بر جنایت علیه بشریت و ظلم بر شهروندان بی دفاع و صلح طلب را در این روزهای واپسین بر می تابد. به راستی آنچه مردم ایران می خواهند انتقام نیست. آنچه آنها می خواهند عدالت است و اینکه بدانند که در این سی سال چه بر سر بهترین انسان های این سرزمین آمده است. حاکمان و سیاست ورزان از هر جناحی باید بدانند که سرنوشت جنبش سبز نه در بیت رهبری رقم می خورد و نه در هیچ یک از قربانگاه های جمهوری اسلامی. مگر در خیابان ها شنیده نشد که مردم ایران تنها در یک مورد و آن هم در برکناری ولی فقیه- یعنی نماد سرکوب در حکومت مذهبی- حاکمیت را مورد خطاب قرار می هند؟ مگر کسانی که پا به پای این جنبش حرکت کرده اند، چیزی جز سمفونی آزادی و دادخواهی در خیابان نواخته اند؟ اما پرسش اصلی این است که چرا به جای سیاست ورزان منفعت طلب، نباید آن زن ایثارگر که برای رفع گرسنگی خود و فرزندانش وجودش را تکه تکه می فروشد به عنوان رهبر جنبش برگزید؟ چرا نباید پرچم این جنبش را به دست معدنکاری داد که بدنش با ترکیبات شیمیایی معدن زغالسنگ مسموم شده و کارفرمای دولتی حتی امکانات اولیه را از او دریغ می کند؟ به راستی چرا از زندانیان وارسته گوهردشت و اوین و سنندج نباید بخواهیم که کف مطالبات جنبش سبز را تعیین کنند؟ تا به امروز جنبش آزادی خواهی مردم ایران از گردنه های دشواری عبور کرده و به زودی به پلی تاریخ ساز و اما پر مخاطره نزدیک می شود. پلی که یک سویش تبر و روز روزش پاره پاره کردن زندگی و شادابی است و سوی دیگرش انسان و هستی و جوانه سبز رهایی. بنابراین چالش بینادی روزهای آینده این خواهد بود که جنبش سبز چه گذرگاهی را برای عبور بر خواهد گزید.
به نظر من اگر زندانیان سیاسی آزاد بشوند و دوباره به بطن جامعه برگردند مبارزات شکل تازهای میگیره.در سوریه بشار اسد اومد و ۱۰۰۰ زندانی سیاسی رو آزاد کرد و مبارزات شکل تازهای گرفت و مطمئن باشید دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره و بشار اسد سقوط میکنه. حالا در ایران تمامی فشارهای حکومت بر روی زندانیان سیاسی هستش شک نکنید اگر زندانیان سیاسی آزاد بشند مبارزات شکل تازهای به خود میگیره.اما آخوند رو با شعار مسخره الله و اکبر و یا حسین میر حسین نمیشه از حکومت بیرون کرد.آخوندها نشان دادند که با هیچ قیمتی راضی نیستند دست از قدرت بکشند و تا وقتی که ما دست به اسلحه نبریم نمیتونیم حکومت رو از دست آخوندها در بیاریم. تاریخ ایران نشون داده همیشه تا عدهای پیش قدم نباشند و قیام نکنند بقیه مردم همینطوری خاموش میمونند و هیچ کاری نمیکنند.مطمئن باشید اگر تنها ۱۰۰نفر با اسلحه بیاند و مبارزات خیابونی کنند بقیه هم میاند به میدان مبارزه مثل انقلاب مشروطه و یا همین انقلاب 57
فصل خودکشی نهنگ هاست
نهنگ ها آمده اند به ساحل... یکی یکی می میرند.
فیلم جدید - درگیری لفظی مردم در پیاده رو / ویراژ رفتن موتورسوارها در پیاده روها برای ایجاد رعب و وحشت
این همه لشکر آمده / به جنگ ایران آمده
Iran Tehran Vanak 12 June 2011 riot forces in street at night
حضور سنگین پلیس در شامگاه ۲۲ خرداد- میدان ونک
گزارشی از تلاش معترضان برای تجمع و حضور ماموران امنیتیvoa
فیلم/ اینجا تهران است یا پادگان نظامی؟!، 22 خرداد 1390
Iran Tehran 12 June 2011 Vanak, riot polic in street / security is tight
حضور سنگین نیروهای امنیتی در اطراف میدان ونک، دومین سالگرد کودتا، ۲۲ خرداد ۱۳۹۰
Iran Tehran 12 june 2011 Heavy sec forces presence P7
در حال حاضر در مقابل کلانتری گاندی دهها نفر از خانواده های دستگیر شدگان تظاهرات امروز برای پیگیری وضعیت نزدیکان خود به این کلانتری مراجع کردند. آنطور که از شواهد مشخص است تعداد دستگیری ها تنها در این کلانتری به 30 نفر می رسد. از وضعیت بسیاری از بازداشت شدگان خبری در دست نیست. خانواده ها به ویژه مادران و زنان با اعتراض خواستار آزادی عزیزان خود هستند و فضای این منطقه بشدت متشنج است.
تظاهرات 22 خرداد؛ گزارش تهران تا ساعت 22:30 گزارش خبرنگار ما از تهران: ساعت 22:30 به وقت تهران است. جمعیت امروز برای تظاهرات بیش از حد تصور زیاد بود طوریکه حتی خودشان نیز انتظار چنین جمعیتی را نداشتند و در پیدا و نهان به هم تبریک می گفتند. رضایت و امید درچهره مردم موج می زد و در مقابل نیروهای امنتی با خشم تنها و تنها شاهد تظاهرات مردم در نظم و سکوت بودند و کاری از دست آنها ساخته نبود. در مقابل پارک ساعی بارها بین مردم ونیروی انتظامی درگیری فیزیکی به وجود آمد و شدت سرکوب تاحدی بود که مردم مجبور می شدند با توجه به محاصره بودن هردوطرف خیابان از پله های مقابل پارک به خیابانهای دیگر فرار کنند. با وجود اینکه تظاهرات امروز در سکوت انجام شد اما گزارشها حکایت از آن دارد که نزدیک به یکصد نفر دستگیر شده اند. «میدان ونک» و «زیرپل پارک وی» تبدیل به پادگان نظامی شده بود و در دو طرف خیابان هر یک متر پلیس یا لباس شخصی ها حضور داشتند. نیروهای سپاه پاسداران با دوربین های مجهز اقدام به فیلمبرداری از تظاهرات مردم می کردند. تا ساعت 10 شب موتورسواران بسیجی «حیدر حیدر» گویان در خیابان های اصلی به ویژه میدان هفت تیر تا ولیعصر و میدان انقلاب تا پل کالج مشغول ویراژ و چنگ و دندان نشان دادن بودند.ترافیک به حدی سنگین بود بود که تمامی خیابانهای منتهی به خیابان ولیعصر بسته شده بود. «میدان ولیعصر»، «تقاطه تخت طاووس»، «زیر پل همت» و «میدان ونک» و«پل پارک وی» نقاطی بودند که شدت حضور نیروهای امنیتی و مردم بیش از سایر نقاط بود. درخیابانهای منتهی به ولیعصر بوق ممتد خودروها فضای خیابانها را پر کرده بود. در حال حاضر در مقابل کلانتری گاندی دهها نفر از خانواده های دستگیر شدگان تظاهرات امروز برای پیگیری وضعیت نزدیکان خود به این کلانتری مراجع کردند. آنطور که از شواهد مشخص است تعداد دستگیری ها تنها در این کلانتری به 30 نفر می رسد. از وضعیت بسیاری از بازداشت شدگان خبری در دست نیست. خانواده ها به ویژه مادران و زنان با اعتراض خواستار آزادی عزیزان خود هستند و فضای این منطقه بشدت متشنج است.
آقایون شورای هماهنگی جنبش راه سبز امید, خاک بر سرتان با این امیدتان و با این سبز بودنتان آقایون شورای هماهنگی جنبش راه سبز امید، خیالتون راحت شد؟!!! این هم از تظاهرات سکوت! آن چه که میخواستید نجات بدید(رژیم سفاک) را نجات دادید، و این شانس هم سوخت، حالا بفرمایید بانک چکهای پول را که از رژیم گرفته اید نقد کنید که دیر نشود! خاک بر سرتان با این امیدتان و با این سبز بودنتان! و ننگ بر شما که ملتی را به پولهای این رژیم خونخوار فروختید
بنا به اظهارات حاضران در راهپیمایی ۲۲ خرداد، با تاریک شدن هوا این راهپیمایی پایان یافته است. میدانهای ونک و ولیعصر در اختیار نیروهای امنیتی بوده و جلوی پارک ساعی تهران، درگیری بین راهپیمایان و پلیس بهوجود آمده است.در دومین سالروز انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸، "راهپیمایی سکوت" در تهران برگزار شده است. بنا به اظهارات شاهدان عینی حضور چشمگیر نیروهای امنیتی در میدانهای ولیعصر و ونک مانع از شکل گیری تجمعات اعتراضی در این اماکن شده اما در اطراف پارک ساعی تهران درگیری بین پلیس و راهپیمایان بهوجود آمده است. طبق گفته شاهدان عینی با تاریک شدن هوا، راهپیمایی ۲۲ خرداد پایان یافته است.» در روزهای گذشته، شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار "فراخوان راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد" از شهروندان خواسته بود، ظهر ۲۲ خرداد از ساعت ۶ تا ۸ در پیادهروهای خیابان ولیعصر، حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک در سکوت مطلق راهپیمایی کنند.
شورا: یعنی محل شور و مشورت، با چه کسی و با کدوم مشاوران؟ معلوم نیست!
هماهنگی: با چه کسانی؟ با مردم؟ با خواص؟ با کدوم نظر هماهنگ می شوند؟ باز هم معلوم نیست!
راه: کدوم راه، به کدام سو و چقدر طولانی؟ اونهم معلوم نیست!
سبز: خب سبز رنگ شیک و تو بورسیه. رنگ سادات هم هست. اینش معلومه!
امید: به چه چیزی؟ تغییر؟ اصلاح؟ براندازی؟ خوشبختانه این هم معلوم نیست!
بچه ها من امروز اطراف ولیعصر و فاطمی بودم خبری نبود شما چیزی دیدید؟
خواهرم مرا ببخش که سکوتم را نشکستم از روی کودک خردسالت خجلم از ابتدای خیابان ولیعصر(از انقلاب)که وارد شدم جو فوق العاده امنیتی بود طوری که اگر بگویم به ازای هر معترض ده نیروی رسمی انجا بود سخن گزافی نگفته ام.به سمت بالا راه افتادم نرسیده به میدان ولیعصر ناگهان تجمع نیروهای سرکوبگر توجهم را جلب کرد نزدیک شدم ولی ای کاش نمیدیدم ان صحنه دردناک را.زن جوانی را به همراه فرزند خردسالش دیدم که با فریاد درخواست کمک میکرد.التماس میکرد به بیشرفانی که بویی از انسانیت نبرده بودند.جویای قضیه شدم گویا در برابر گروهی از نیروها حرفی زده بود که به مزاجشان خوش نیامده بود و کردند انچه را که نباید.انچنان زن جوان و کودکش را در برابر دیدگان مردم سکوت زده می کشیدند که ناخود اگاه خیلی از مردم شاهد این قساوت اشک میریختند.نمیدانم زن جوان را با خود بردند یا نه چون بیش از این توان دیدن این صحنه را نداشتم.
بیست و پنجمی دیگر در راه است..... حضور امروز عالی بود.برنامه روز 25 خرداد قطعی است. به زودی درباره جزئیات اطلاع رسانی خواهیم کرد. اگر نظری دارید لطفا در فیس بوک 25 بهمن بنویسید(لطفا با اسم مستعار کامنت بگذاریم)
مراسم تشییع جنازه شهید هدی صابر: دوشنبه ساعت ۷:۳۰ صبح از غسالخونه بهشت زهرا مراسم خاک سپاری شهید هدی صابر فردا از ساعت 7:30 دقیقه صبح از غسالخانه بهشت زهرا برگزار خواهد شد. هدی صابر نویسنده و فعال ملی مذهبی که در اعتراض به شهادت هاله سحابی اعتصاب غذا کرده بود، پس از ده روز اعتصاب غذای تر دچار حمله قلبی شد و به علت انتقال دیر هنگام به بیمارستان به شهادت رسید. مراسم تشییع پیکر شهید هدی صابر فردا برگزار می شود کسانی که افتخار شرکت در مراسم نصیبشان می شود مواظب فرزندان شهید باشند تا مبادا دوباره زیر تابوت پدر ......!!!!!!!!!!!! .........................مراسم تشییع پیکر شهید هدی صابر، روزنامه نگار زندانی و فعال ملی -مذهبی که پس از ده روز اعتصاب غذا صبح امروز جان سپرد، فردا دوشنبه، ساعت هفت صبح از مقابل غسالخانه بهشت زهرای تهران تشییع می شود.به گزارش خبرنگار کلمه، این مطلب را خانواده صابر اعلام کرده و از دوستداران وی و هواداران جنبش سبز برای حضور در این مراسم دعوت به عمل آورده اند.
جنبش سبز از چه پلی می گذرد؟ کلام، کلامی تازه نیست. بار دیگر برخی سران اصلاح طلب تلاش بر این دارند که تشنگان آزادی را با سرابی خودساخته سرگرم نگاه دارند. بدین سان از سویی محمد خاتمی بر طبل ترفندهای آشتی جویانه خود می کوبد و به رهبر و نظامش پیشنهاد می دهد که از ظلمی که بر او رفته چشم بپوشد تا آنکه ملت نیز در پی آن ظالمان را ببخشد. از سویی دیگر، علی مزروعی سخنگوی جبهه مشارکت راه برون رفت از بن بست اصلاحات را ائتلاف با جریان اصول گرای سنتی می داند. اما پیشبرد این راهبرد همانطور که شکوری راد - عضو دیگر این جبهه- نیز به آن اشاره کرده است زمانی تکمیل خواهد شد که هاشمی رفسنجانی نزد خامنه ای برود و برای بازگشت اصلاح طلبان برعرشه لنج نظام پادرمیانی کند. با این وجود، تمامی این تلاش ها بیش از هر چیز گواهی آن است که کَلَک شناور گفتمان سازشکار اصلاح طلبی هر روز که می گذرد، بیشتر و بیشتر در باتلاق فرمانفرمایی مذهبی فرو می رود. بی گمان سوالی که از خاتمی و همفکرانش باید پرسید این است که آیا دعوت به بخشش و عفو در زمانی که برقراری حقیقت و عدالت در نظام حاکم افسانه ای بیش نیست، چیزی جز بازتولید فرهنگ برده پروری را تداعی می کند؟ آیا جز این است که بخشش و عفو تنها زمانی معنا پیدا می کند که فضایی برای حقیقت یابی و برپایی عدالت در چشم انداز باشد؟ این سیاستمداران مطرح نباید فراموش کنند که هیچ آزادی خواهی در برابر بیدادگر سر تعظیم فرود نمی آورد. آخر مگر می توان آثار شلاق و اتوی داغ را بر تن نادیده گرفت؟ مگر می توان پوکه ی فشنگ نشانه رفته بر قلب و جمجمه را به قاتلان بازپس فرستاد؟ مگر می توان باران های باریده از چشمان مادران داغدار را بر صورتشان خشکاند؟ در این میان شورای هماهنگی راه سبز امید بیانیه ای صادر می کند و از سال های آرمانی امام راحل و داغدار شدن اصلاح طلبان به دلیل از دست دادن ولی فقیه مطلوبشان سخن می گوید. اما در این بیانیه جایی ذکر نمی شود که بُرّان کردن دشنه ی آغشته به خون ملایان از همان سال های به اصطلاح آرمانی، بوسیله ی دستگاه سرکوب سپاه و بسیج و کمیته آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. حافظه ی تاریخی نه کشتارهای دهه شصت به فرمان خمینی را فراموش می کند، نه از قتل های زنجیره ای و سرکوب دانشجویان دوران هاشمی و خاتمی چشم می پوشد و نه پرده گذاری بر جنایت علیه بشریت و ظلم بر شهروندان بی دفاع و صلح طلب را در این روزهای واپسین بر می تابد. به راستی آنچه مردم ایران می خواهند انتقام نیست. آنچه آنها می خواهند عدالت است و اینکه بدانند که در این سی سال چه بر سر بهترین انسان های این سرزمین آمده است. حاکمان و سیاست ورزان از هر جناحی باید بدانند که سرنوشت جنبش سبز نه در بیت رهبری رقم می خورد و نه در هیچ یک از قربانگاه های جمهوری اسلامی. مگر در خیابان ها شنیده نشد که مردم ایران تنها در یک مورد و آن هم در برکناری ولی فقیه- یعنی نماد سرکوب در حکومت مذهبی- حاکمیت را مورد خطاب قرار می هند؟ مگر کسانی که پا به پای این جنبش حرکت کرده اند، چیزی جز سمفونی آزادی و دادخواهی در خیابان نواخته اند؟ اما پرسش اصلی این است که چرا به جای سیاست ورزان منفعت طلب، نباید آن زن ایثارگر که برای رفع گرسنگی خود و فرزندانش وجودش را تکه تکه می فروشد به عنوان رهبر جنبش برگزید؟ چرا نباید پرچم این جنبش را به دست معدنکاری داد که بدنش با ترکیبات شیمیایی معدن زغالسنگ مسموم شده و کارفرمای دولتی حتی امکانات اولیه را از او دریغ می کند؟ به راستی چرا از زندانیان وارسته گوهردشت و اوین و سنندج نباید بخواهیم که کف مطالبات جنبش سبز را تعیین کنند؟ تا به امروز جنبش آزادی خواهی مردم ایران از گردنه های دشواری عبور کرده و به زودی به پلی تاریخ ساز و اما پر مخاطره نزدیک می شود. پلی که یک سویش تبر و روز روزش پاره پاره کردن زندگی و شادابی است و سوی دیگرش انسان و هستی و جوانه سبز رهایی. بنابراین چالش بینادی روزهای آینده این خواهد بود که جنبش سبز چه گذرگاهی را برای عبور بر خواهد گزید.
به نظر من اگر زندانیان سیاسی آزاد بشوند و دوباره به بطن جامعه برگردند مبارزات شکل تازهای میگیره.در سوریه بشار اسد اومد و ۱۰۰۰ زندانی سیاسی رو آزاد کرد و مبارزات شکل تازهای گرفت و مطمئن باشید دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره و بشار اسد سقوط میکنه. حالا در ایران تمامی فشارهای حکومت بر روی زندانیان سیاسی هستش شک نکنید اگر زندانیان سیاسی آزاد بشند مبارزات شکل تازهای به خود میگیره.اما آخوند رو با شعار مسخره الله و اکبر و یا حسین میر حسین نمیشه از حکومت بیرون کرد.آخوندها نشان دادند که با هیچ قیمتی راضی نیستند دست از قدرت بکشند و تا وقتی که ما دست به اسلحه نبریم نمیتونیم حکومت رو از دست آخوندها در بیاریم. تاریخ ایران نشون داده همیشه تا عدهای پیش قدم نباشند و قیام نکنند بقیه مردم همینطوری خاموش میمونند و هیچ کاری نمیکنند.مطمئن باشید اگر تنها ۱۰۰نفر با اسلحه بیاند و مبارزات خیابونی کنند بقیه هم میاند به میدان مبارزه مثل انقلاب مشروطه و یا همین انقلاب 57
فصل خودکشی نهنگ هاست
نهنگ ها آمده اند به ساحل... یکی یکی می میرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر