۲۰ خرداد، ۱۳۹۰

خبررسانی میکنیم؟ یا داریم می رینیم؟

فقط برای درمان پسرم مرخصی بدهید، همین حسین رونقی ملکی، دانشجوی ۲۵ ساله، وبلاگ نویس و فعال در زمینه مبارزه با سانسور آنلاین است. او در روزهای پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ در منزل پدری اش دستگیر و به زندان اوین منتقل شد و از سوی دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس به اتهام «عضویت در شبکه ایران پراکسی،توهین به رهبری و رئیس جمهوری از طریق وبلاگ نویسی» محکوم شده که این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شده است.
طرف را برای بلاگ نویسی گرفتند 15 سال هلفدونی! مطالبات ما: مرخصی برای درمان!

قطع معالجات و انتقال زندانی سياسی قطع نخاعی به زندان لاکان رشت
قطع نخاعی را شلاق زدند و سالهاست توی هلفدونی ست! مطالبات ما: کماکان زندان اما معالجه بجای شلاق؟!

۱۶ زندانی مخفيانه در زندان وکيل آباد مشهد اعدام شدند
اگه علنی اعدام کنن اوکی هست؟

وضعيت نگران کننده معلم در بند هاشم خواستار، در زندان وکيل آباد مشهد
وضعیت نگران کننده! کسی هست در زندان که وضعیتش باعث نگرانی نباشه؟

شکنجه در 'کمپ های غير مجاز' ايران
اگه کمپ مجاز باشه، شکنجه اوکی هست؟

علی اکبر محمدزاده به مدت ۵۴ روز در سلول انفرادی بود تا اینکه در تاریخ ٢٢ فروردین ۸٩ به سلول ۴ نفره و در نهایت در ۵ اردیبهشت ماه ۸٩ به بند ٣۵۰ اوین منتقل شد. در مدت انفرادی تنها 3 بار تماس تلفنی داشته و در اواخر مدت انفرادی مدتی برای شکنجه روحی هیچ بازجویی نداشته است....
مطالبه این خبر چیه؟ مبارزه کنیم که بازجویی ها رو ازش ادامه بدند؟!

علیرغم تلاش های بسیار خانواده علی اکبر محمد زاده برای طی شدن مسیر قانونی پرونده فرزندشان، و همچنین با وجود اتمام بازجویی، مدت زمان زیادی است که علی اکبر محمد زاده در شرایط بلا تکلیفی در زندان بسر می برد. به گزارش دانشجونیوز، علی اکبر محمد زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف، روز دوشنبه ٢۶ بهمن ۸٩ به هنگام خروج از دانشگاه صنعتی شریف توسط ماموران امنیتی دستگیر شد. مأموران امنیتی وی را از آنجا به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات واقع در چهار راه ولیعصر منتقل کردند و سپس در آغازین ساعات بامداد سه...
خواهان دادگاهی شدنش بشیم؟

جنايت در قزل حصار:وادار نمودن زندانيان به نگاه كردن صحنه اعدام ساير همبندانشان درحين اجراي حكم اعدام
این که جنایت نیست! اعدام جنایته! به این باید گفت "فوق جنایت"

سایت محافظه‌کار «صدای شیراز» از حصر خانگی اسفندیار رحیم‌مشایی خبر داد.
حصر خانگی هم از اون حرفاست! خوب زندانیه دیگه! جریان مثل روزه سیاسی شده که اصطلاح مذهبی برای اعتصاب غذا هست!
راستش به تب گرفتند که به مرگ راضی بشیم. آیا وقتی زبان ما همان زبان رژیم اسلامی هست، امکان خلاص شدن از رژیم وجود داره؟

22 خرداد هم قراره با پوزه بند بفرستند توی خیابون! مطالبات هم لابد قراره باشه: لطفا به اسم بسیجی خاکمون نکنید! پیشاپیش از مقرری بنیاد شهید صرفنظر میکنیم! یاد شعر چشمان بیدار افتادم:
دیگر نمی گوییم: نزیند
بلکه می گوییم: محکم نزیند
دیگر نمی گوییم: سنگسار نکنید
بلکه می گوییم: زیاد سنگسار نکنید
دیگر هیچ نمی گوییم: نکشیدشان
بلکه می گوییم: آهسته و آرام بکشیدشان
ما می گوییم: پیش از کشتن شکنجه شان ندهید
ما می گوییم: به نام قانون کشوری کمتر زجرشان بدهید

شعر جمهوری سنگسار / مهستی شاهرخی را کامل اینجا گذاشتم چون بلاگش را حذف کردن. یادمون باشه این مسئول بلاگفا رو یکوقتی سر فرصت از کون آویزانش کنیم!



جمهوری سنگسار / مهستی شاهرخی

گفتند: بپوشانید مویتان را

فریاد زدند: پنهان کنید روی تان را

داد کشیدند: ببرید آن صدایتان را

به ما گفتند: "یا روسری یا توسری !"

و ما توسری خوران لچک به سر شدیم



آنقدر توی سرمان زدند که ...

آنقدر لچک به سر کردیم که ...



دیگر نمی گوییم: نزیند

بلکه می گوییم: محکم نزیند

دیگر نمی گوییم: سنگسار نکنید

بلکه می گوییم: زیاد سنگسار نکنید

دیگر هیچ نمی گوییم: نکشیدشان

بلکه می گوییم: آهسته و آرام بکشیدشان

ما می گوییم: پیش از کشتن شکنجه شان ندهید

ما می گوییم: به نام قانون کشوری کمتر زجرشان بدهید



ما نمی گوییم: روسپیگری را از بین ببرید

بلکه می گوییم: صیغه را رایج کنید

هر مردی پولش را دارد نرخش را بپردازد

و هر که بامش بیشتر، برفش بیشتر

ما برای هر مشکل اجتماعی راه حل شرعی غنی شده ای یافته ایم





ما همگی حقوقدانیم

ما به قانون مدنی کشور معتقدیم

ما می خواهیم قانون مدنی به درستی اجرا شود

ما دیگر هیچ نمی گوییم: دار نزنید !

ما واقعگرا هستیم و می گوییم: دار نزدن مخصوص کشورهای متمدن است

ما فعلاً همین قانون دار زدن را اصلاح می کنیم

می گوییم: او کودک است فعلاً دارش نزنید

می گوییم: آن دختر شانزده ساله را پس از دار زدن به اتهام زنا،

لطفاً چهل و پنج دقیقه بالای جرثقیل نگه ندارید



ما مدتهاست که دیگر نمی گوییم: برابری، برابری

بلکه فقط می گوییم: فقط مسابقه... فقط فوتبال... ما هم فقط تماشاچی

ما لچک سفیدهای واقعگرا همه جا هستیم

ما لچک سفیدها در تاریخ خواهیم ماند




ما همگی حقوقدانیم

ما به قانون مدنی کشور معتقدیم

ما می خواهیم قانون مدنی به درستی اجرا شود

ما دیگر هیچ نمی گوییم: دار نزنید !

ما واقعگرا هستیم و می گوییم: دار نزدن مخصوص کشورهای متمدن است

ما فعلاً همین قانون دار زدن را اصلاح می کنیم

می گوییم: او کودک است فعلاً دارش نزنید

می گوییم: آن دختر شانزده ساله را پس از دار زدن به اتهام زنا،

لطفاً چهل و پنج دقیقه بالای جرثقیل نگه ندارید



ما مدتهاست که دیگر نمی گوییم: برابری، برابری

بلکه فقط می گوییم: فقط مسابقه... فقط فوتبال... ما هم فقط تماشاچی

ما لچک سفیدهای واقعگرا همه جا هستیم

ما لچک سفیدها در تاریخ خواهیم ماند


ما از شما داور محترم تقاضا داریم

که انتقامجویی نکنید

و قانون را به درستی اجرا کنید

ما در این لحظه به جهانیان اعلام می کنیم

که سنگهای غنی شده ای کشف کرده ایم

با ابعاد کاملاً شرعی و مناسب برای پرتاب

و با قابلیت بسیار برای زجرکش کردن مجرمان زناکار

ما به زودی این سنگها را به جهان صادر خواهیم کرد

دنیا باید منتظر سنگهای ما باشد



ما لچک سفیدها بارها اعلام کرده ایم

که سکوت پیشه نمی کنیم

ما با فریاد بلند به جهان اعلام می کنیم

که لچکهای سفیدمان همیشه توی کیف مان است

و ما هرگز دست از مبارزه مان برنخواهیم داشت

ما منتظر اشاره ای هستیم تا آنها را به سر کنیم

و هورا بکشیم برای هر فوتبالیستی که توپش را گل کرد و

برای هر کس که سنگش را محکم تر انداخت

و فقط سنگ تیم خود را به سینه بزنیم

و هر چیزی را به اسم خود تمام کنیم



امروز را بیایید تا با هم برویم تماشای مسابقه ...

حالا بایست برویم به تماشای فوتبال ...

الان بیایید همگی برویم تماشای سنگسار

____________________________

این قطعه به کمپین بین المللی قانون بی سنگسار تقدیم شده است



هیچ نظری موجود نیست: