۱۰ اسفند، ۱۳۹۰

اتحاد فاشیستها و استالینیستها در یونان + فیلم


یونان: استالینیستها به فاشیستها اجازهٔ شرکت در گردهمایی اعتصاب کارگری را میدهند و در پایان از
فاشیستها تشکر هم میکنند.
فیلم زیر اون آشغال عینک دودی فاشیسته، آن آشغال ژولیده بعدش استالینیسته. فیلم از طرف فاشوها رسانه ای شد.
 

First you see the Nazis making a speech and then the president welcomes the Nazis. The union’s president, Giorgos Sifonios, is a member of PAME and he was a candidate of the KKE in the district elections in 1998. Until now PAME haven’t given any explanation, and they haven’t tried to dissociate themselves from that event. So, it is justified to assume that the president acted according to party policy. Otherwise, they would have expelled him immediately.
Griechenland: Stalinisten ermöglichen Nazis den Zutritt zu einer Streikveranstaltung

Ein Video gibt es hier. Als erstes sieht man den Nazi eineRede halten. Danach gib es den Willkommensgruß des Gewerkschaftsfunktionärs:
Der besagte Gewerkschaftsfunktionär, Giorgos Sifonios, ist Mitglied der PAME und kandidierte bei den Lokalwahlen 1998 für die KKE. Bisher hat sich die PAME dazu keine Erklärung abgegeben und nicht einmal in Ansatz den Versuch gemacht sich zu distanzieren. So ist anzunehmen, dass der Funktionär im Einklang mit der Parteilinie handelte. Andernfalls hätten sie ihn sofort ausgeschlossen.

 Bekämpft die Neonazis. Glaubt ihren Scheiß nicht. Soziale Revolution!"
Nicht nur, dass die Stahlarbeiter in Aspropyrgos bisher nicht ihre Verbindungen zu den Stalinist_innen der KKE und PAME gekappt haben, nun haben einige von ihnen auch noch die Nerven, den Mördern von der Goldenen Morgendämmerung zu applaudieren. Selbst wenn diese Streikenden jemals etwas Würde zurückerlangen könnten und den Besuch der Neonazis (am 17. Februar) in der Fabrik öffentlich verurteilen würden, stellen wir klar, dass wir keine Neonazis, die im Namen der Arbeitskämpfe sprechen, mehr tolerieren werden. Es ist nicht nur absurd, sondern auch verdammt ärgerlich. Die große Solidaritätswelle selbst, die sich den Stahlarbeitern in den vergangenen 108 Tagen ihres laufenden Streiks durch Menschen überall im Land und auf der Welt offenbarte, fordert, dass sie die Dinge nicht noch schlimmer machen."
مطالب مرتبط:
برای خواندن کل مطلب روی تیتر آنها کلیک کنیم.

Members of "K"KE-PAME attacked protesters during the second day of the 48-hour general strike (October 19-20)




۰۸ اسفند، ۱۳۹۰

انتخاب شکنجه گر، حق مسلم ماست! ثابتی برو گم شو!



رزا: پرویز ثابتی برای پست شکنجه گری در حکومت دستنشانده آینده را برامون تو نمک خوابوندند، هشیار باشیم!
بعد از آلترناتیو سازی حکومتی تو مرکز اولاف پالمه،  تنها جای چند پست و مقام خالی بود و آنها را هم دارند کم کم برامون  پر میکنند.

آقای امریکا! لطفا بگذارید اقلا شکنجه گرمون را در آینده خودمان انتخاب کنیم!
با تشکر. مردم :-)
مقاله ستوده را در ادامه مطلب بخوانیم. باقی مطالب و لینک های ویدئو را با کلیک روی تیتر آن در منبع.
مطلب ستوده مهم هست چون به اجرای شکنجه خیلی قبل از ایجاد گروههای چریکی اشاره کرده، نکته ای که امثال ثابتی و سلطنت طلبها همیشه پنهان کردند. یعنی اول دیکتاتوری، دیکتاتوری، دیکتاتوری... بعدش جنگ چریکی بوده و نه برعکس.
و این جریان درهمه کشورها تکرار شده و هیچ کجای دنیا تو سر یک مشت جوان نخورده، برای حال و هول کلاس و درس و زندگی را ول کنند، اسلحه دست بگیرند...

آقای پرويز ثابتی ! با ديدن مصاحبه تلويزونی شما در برنامه "افق" صدای امريکا ، برهرکسی که بهره ناچيزی از بشريت و وجدان در وجود خود داشته باشد ، ثابت گرديد که شما پس از 33 سال از مخفی گاه خود سر بيرون نياورده ايد که ازمردم ايران و هزاران قربانی زنده و کشته ی شکنجه در دوران حکومت پهلوی ها ، پوزش بخواهيد و به افشای شکنجه های مخوفی که در دوران مسئوليت شما درساوک رايج بوده است بپردازيد ، بلکه آمده ايد به مردم ستمديده ايران و قربانيان شکنجه بگوئيد که : اشتباه ساواک در اين بوده است که می بايستی زيادتر شکنجه می کرده و زيادتر می کشته است تا از وقوع انقلاب جلوگيری شود ! شما آمده ايد به مردم ايران بگوئيد که : اگرامروزه دچار هيولائی بنام جمهوری اسلامی هستيد بخاطر اين است که سردمداران نظام سلطنتی به توصيه های شما مبنی بر اعمال دستگيری های بيشتر و خشنونت بيشتر توجهی نکردند ! و از آنجائی که دروغ گو کم حافظه است ، در همان مصاحبه و چند لحظه بعد ، حتی اعمال خشنونت و وجود شکنجه و ضرب و شتم را توسط ساواکی که خود در رآس آن بوده ايد به سخره گرفتيد و آنرا از بيخ و بن انکار نموديد و از درون مخفی گاه خود مشتی خاک به چشم قربانيان زنده شکنجه پاشيديد و با همتايان خود در جمهوری اسلامی که 33 سال است وجود شکنجه را در نظام الهی اسلامی خود منکر می شوند همصدا گرديديدنامه سرگشاده ای به آقای پرويز ثابتی(مقام امنيتی ساواک)  / بهروز ستوده
آيا نابجاست که بگويم؟
در صحنه‌ای از فيلم «شبح آزادی»، اثر لوئی بونوئل، ميزبانان از ميهمانان خود بر سر ميزی پذيرايی می کنند که گِردِ آن، بجای صندلي، کاسه‌های توالت گذاشته شده است. حاضران در نهايت نزاکت سرپوش توالت‌ها را بالا می زنند، دامن‌ها را بالا و شلوارها را پايين مي‌کشند و روی توالت مي‌نشينند و به گفتگو در باره‌ی هنر و تئاتر و...مشغول می شوند و هنگامی که دختر کوچک ميزبان مي‌گويد من گرسنه هستم، مادرش به او تذکر مي‌دهد که حرف زدن در باره‌ی غذا بر سر ميز بی ادبی است، رفتاری نابجاست. بونوئل با اين جابجايي، چپه شدن ارزش ها را به نقد مي‌کشد. او موقعيتی چنان وارونه را به تصوير می کشد که قضای حاجت، در جمع و غذا خوردن در خلوت بايد انجام شود. اين موقعيت وارونه را آنجا که شکنجه ديده احساس بدهکاري، و شکنجه گر جرات طلبکاری دارد، نمي‌شناسيم؟
من نيز يکبار خود را بر جای آن دخترک، نشسته بر گِردِ چنين ميزی ديده‌ام که سخنی نابجا بر زبان رانده‌‌ام. گفته بودم که رژيمِ پيش از انقلاب با شکنجه‌ها و خشونت خود به انقلابی که به نفی او انجاميد کمک کرد. از آنسوی ميز کسی گفت: مگر با چپ‌ها چه بايد مي‌کردند. نه تنها احساس کردم چونان دخترکِ فيلم بونوئل سخنی نابجا بر زبان رانده‌ام، بلکه خود را زير تازيانه‌های همان بازجو يا شکنجه‌گری ديدم که آنگونه که گلشيری در فتحنامه‌ی مغان به تصوير کشيده است، شلاق را چنان استادانه فرومي‌آورد که از زير پوست ورآمده خون بيرون مي‌زند. (مهارت‌ها از گذشتگان به آيندگان منتقل شد) و ياد پسرکی که در کميته‌ی مشترک ضدخرابکاری به آپولو بسته بودندنش و پای عفونی شده‌ی او که بالاخره نيز در بيمارستان ناچار شدند قطع‌اش کنند، در خاطرم زنده شد. همچنان که ياد دوستم حسين که کليه‌اش در نتيجه‌ی شوک الکتريکی آسيب ديده بود. ياد رضا که به آلت تناسلي‌اش الکترود وصل کرده بودند. در حضور زنده‌ياد ملکوتيان بازجوها به عضوهای جنسی مادرِ رضائي‌ها چنگ مي‌اندازند تا هردوی آن ها را در برابر يکديگر خرد و خوار کنند. پرويز حکمت‌جو را پس از ده سال تحمل حبس از قصر به کميته‌ی مشترک بردند و چند روز بعد گفتند در سلول سکته کرده است. تهراني، بازجوی ساواک، در تلويزيون شرح داد که منوچهری قرص‌هايی را به او مي‌دهد که به دو جوان زندانی بدهد. آن‌ها قرص‌ها را مي‌خورند بر زمين مي‌افتند و مي‌ميرند.

یهودی ها پس از گذشت سالها از خاتمه جنگ جهانی دوم، همچنان بدنبال بازداشت و محاکمه نازی ها و فاشیست هایی هستند که بطور مستقیم در کشتار و شکنجه یهودیان دست داشته اند. آنان موفق شده اند، بسیاری از این قاتلین را در امریکا و اروپا به پای میز محاکمه بکشانند و در این زمینه بسیار هم موفق عمل کرده اند. اما با گذشت سالها و بلایی که جمهوری اسلامی بر سرمخالفان خود آورده است و نیز فعالیت و مبارزه سلطنت طلبان علیه جمهوری اسلامی و نقش رضا پهلوی در این میان، موجب پاک شدن حافظه تاریخی ایرانیان شده است، تا جایی که شکنجه گری مثل پرویز ثابتی که سالها راست راست در خیابانهای امریکا و اروپا راه می رود، اکنون سرو کله اش در صدای امریکا به بهانه انتشار کتابی پیدا می شود و در مقابل میلیونها بیننده در داخل و خارج از کشور منکر شنکنجه در نظام پیشین میشود. در حالی که فعالان چپ ، مذهبی _ ملی که در نظام پیشین شکنجه شده و یا یکی از اقوامشان، زیر شکنجه جان باخته اند و اکنون در امریکا ویا اروپا زندگی می کنند ، می توانند وباید برای کشاندن ساواکی های شکنجه گر ،امثال پرویز ثابتی به پای میز محاکمه؛ از حق قانونی خود بدرستی استفاده نمایند .  ….
نکته آخر اینکه قبلا شنیده بودم که پرویز ثابتی یکی از مشاوران رضا پهلوی است. از آقای رضا پهلوی می پرسم ایا این موضوع حقیقت دارد؟

آقای توکلی گرامی حق با شماست. ثابتی‌ها را باید به پای میز مذکره کشاند. یهودی‌ها هنوز هم نازی‌ها را به محاکمه می‌کشند. ولی فکر می‌کنم که شما یک چیز را نادیده گرفته‌اید. پشت سر آنها که نازی‌ها را به پای میز محاکمه می‌کشند، یک دولت مقتدر و تمام دولت‌های دمکرات قرار دارند با پشتوانه مالی و وکلای مبرز.ایده شکایت از ثابتی‌ها سال‌های سال است که در میان بازماندگان شکنجه‌های دوران ستم‌شاهی مطرح است ولی اولین سوالی که برای همه پیش می‌آید این است که: پول وکلا را چگونه تهیه کنیم؟ وکلای بسیار اندکی هستند که بخواهند بدون پول این کار بسیار سخت و بغرنج را انجام دهند. علاوه بر آن صدها مانع حقوقی هم سر راه است.چرا راه دور می‌رویم؟
چرا راه دور می‌رویم؟ آیا نمی‌توان همین امروز جلادان جمهوری اسلامی را پای میز محکمه مراجع بین‌المللی کشاند؟ آقای رضا پهلوی می‌خواهند علیه خامنه‌ای شکایت کنند چون هرچه بخواهید پشتوانه مالی دارند ولی یک زندانی سیاسی معمولی که تحت شکنجه بوده، به او تجاوز شده و... نمی‌تواند به همین راحتی اقدام به این کار بکند. جهان هنوز جهان بی‌عدالتی‌هاست.

آقای محمد ارسی یکی از قربانیان رژیم گذشته است که میگوید آقای پرویز ثابتی شخصاً در یک مرحله پس از دستگیری از او بازجویی کرده و دستور داده "ببرید آدمش کنید" که منجر به شکنجه و استفاده از "آپولو" و لت و پار کردن ایشان شده.
در بخشی از ویدیو ضمیمه، آقای ارسی از جمله میگویند:
"اصلاً این آقا محکومه، احتیاجی نداره که ما بریم اثبات کنیم که شکنجه کردی یا نکردی ..."
در قسمتهای دیگر از هم آوایی پیشین خود با رضا پهلوی میگویند:
" در مورد شخص رضا پهلوی بنده اعلام میکنم بنده اشتباه کرده بودم... شایعات بسیار بسیار زیادی هستش که این آقای پرویز ثابتی همکار این آقای رضای پهلوی هست.... ایشون هم باید جواب بدن چه رابطه ای دارن (با ثابتی) "
این ویدیو در مورد پرویز ثابتی است.


۰۶ اسفند، ۱۳۹۰

فایل سانسور شده / صحبت های "تراز" ادمین اتاق زندانیان سیاسی "ایران پویش علیه من


"تراز" مبصر اتاق چت گفتگوهای زندان است!
فایل اول اتاق ایران پویش زندانیان سیاسی
صحبت من در اتاق زندانیان سیاسی (ایران پویش در 2 دسامبر)
+ حذف مذبوحانه من توسط "تراز" ادمین اتاق اینها. "تراز" ادعا میکند که من با استفاده از مبارزات ایشان اقامت خارج  از کشوررا گرفتم!
http://youtu.be/OJ-MfjN3ABE

من در این پست  مشخص نوشتم که نه پناهجو و نه پناهنده (سیاسی یا اجتماعی)  و بلکه دانشجو آمدم و هیچگونه بدهکار هیچکدام از شماها پناهجویان  استالینیست پناه آورنده به سرمایه داری نیستم. و نه به شما قلابی های به اصطلاح "چپ"، نه به رژیم اسلامی و نه به دولتهای سرمایه داری اینور آب مدیونم.
در ضمن من و رفقایم در جنبشی جهانی که برای آزاد بودن زندگی ومهاجرت انسان ها بدون مشروعیت قائل شدن  مرزهای غیر انسانی تلاش میکنیم. جنبش جهانی ما علیه مرز های قراردادی سیستم سرمایه داری، حتی امکان مهاجرت، پناهجویی و پناهندگی  شما "ضد بشری، ضد آزادی"،استالینیست مونث را اینور آب تضمین کرده،
 اگرنه شما و رفقایتان باید به کره شمالی تشریف می بردید و در مرگ رفیق تان "کیم ایل سونگ" فاتحه اجباری خوانده و اشک سفارشی میریختید!

این رفتارو عمل شما و رفقای به اصطلاح "چریک فدایی تان"، ترور، افترا و اکنون نیز شانتاژ گروهی برای حذف و اعدام  به مدل حکومت اسلامی و فتواهای خمینی وارعلیه "سلمان رشدی" است. خودتان را در آینه نگاه کنید، فقط یک عمامه کم دارید!
فایل صوتی قطع صحبت من که دوستی طرفدار آزادی بیان برایم فرستاد. در مدیا فایر
این صحبت در اتاق عمومی جلوی چشم بیش از صد نفر سانسور شد. بعد از  تاتر نمایشی "قربانی" به بازیگری "تراز" شعبان ها ی فدایی سابق میکروفون را بدون توجه به قرار نوبت گرفته و عاقبت نیز با شعبده بازی بی سابقه ای توسط رییس گفتگوهای زندان تئوری توطئه ای مطرح شد، که اینها تاکنون جواب ندادند، منظورشان کدام جاسوس و رژیمی بود؟
اینها تاکنون جواب ندادند، چرا با افراد شناخته شده و طرفدار بازگشت به دوران امام راحل شان در یوته بوری سوئد سمینار زندانیان سیاسی را برگزار کردند؟

بلاخره پس از سه ماه بعد از سمینار زندانیان سیاسی در یوته بوری سوئد، گند کار در آمد که گویا همگی این زندانیان سابق طیف فدایی ازمواجب بگیران  پروژه های پولساز حقوق بشری "شادی ها" و اکثریتی، اصلاح طلبان و هواداران بازگشت به دوران "شکوهمند" امام راحل  شان با همکاری و هدایت رضا طالبی ها هستند و در این لینک اینجا خبر رسانی شد.

و گویا حذف و اعدام و ترور شخصیت من با همدستی فرا گروهی در بین فداییان (از گروه اشرف دهقانی، 19 بهمن گرفته تا اقلیت و اکثریت) استارت زده شد. پروژه ترور من و منتقدین سمینار زندانیان سیاسی در یوته بوری سوئد بار دیگرفیل فدایی و چریک را بیاد هندوستان انداخته و شروعی برای تصفیه "مجازی" به مدل تجربه شده ی تصفیه های خونین داخلی تجربه شده در مبارزات واقعی چریکهای فدایی از 35 سال گذشته در " واقعی" است. اغلب  فداییان مواجب بگیر کنونی سیستم بدلیل افشاگری در رابطه با منابع مالی شان وهمچنین مبارزین چریک طیف اشرف ی بدلیل فناتیسم ایدئولوژی  ضد زن، ضد عشق و طرفدار جدایی زن و مرد، کتاب سوزانان استالینیستی و ... را در اقدامی بی سابقه به همکاری در قتل آزادی بیان تبدیل کرد.

برای خواندن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنیم.

۰۴ اسفند، ۱۳۹۰

برنامه رادیویی مخصوص برای هفته ی عشق- بخش دو

برنامه رادیویی مخصوص برای هفته ی عشق بخش اول:

 بخش دو از دو برنامه مخصوص هفته عشق- فایل کم حجم
بخش دوم:

موضوع ها:

مبارزه برای حق انتخاب سبک زندگی‌ در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی

تفاوت جنبش‌های سرنگونی و جایگزینی

انواع جایگزین‌های سیاسی و راهکار‌های رسیدن به آنها

تحولات و الگو‌های مختلف بین‌ المللی

تعریف عشق



بخش اول:



۰۳ اسفند، ۱۳۹۰

شلیک با سلاح مجازی، تمرینی برای اعدام در واقعی! در مورد "چپ انقلابی"

این وبلاگ در عزای قتل ناجوانزنانه نویسنده اش و بقیه ترورهای پالتاکی، چریکی، ناموسی، عاطفی و... یک هفته به شما مرخصی میدهد. حالشو ببرید!
توضیح چگونگی "واقعه"، و ترور "درون تشکیلاتی، خبر هولناک، کتاب نادری و ..
برای خواندن روی ادامه مطلب کلیک کنیم.
یادمان باشد: آیین ‏نامه‏ ی لباس و پوشش و آیین‏ نامه ‏ی رفتار و اخلاق در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
تصویب سال 54 از کتاب نادری، که گویا زیرپا گذاشتنش کماکان قربانی میگیرد.
«دختران باید در خانه، لباس تیره و گشاد و شلوار بپوشند. پوشیدن لباس رنگ روشن و آستین کوتاه ممنوع است. دختران در خانه‏‌ها نباید آرایش کنند؛ مگر در مواقعی که می‌‏خواهند از خانه بیرون بروند و بعد از مراجعت به خانه باید قبل از مواجهه با پسران آن را پاک کنند. محل نگهداری لباس دختران و پسران باید کاملن از یکدیگر جدا باشد. لباس‏های زیر هیچکدام پس از شستن نباید در انظار قرار گیرد... پسران هیچگاه نباید حتا هنگام ورزش در منزل با زیرپیراهن باشند. دختران و پسران باید همیشه در خانه جوراب به پا داشته باشند... دختران و پسران در خانه نباید با یکدیگر شوخی کنند و یا زیاد بخندند. دختران می‌‏بایست در تمام لحظات با جدیت رفتار کنند و در برخورد با پسران نباید شل و ول باشند. پسران حتا هنگام ورزش نمی‌‏بایست به دختران مشت بزنند.» (۱۴)

منبع : چریک‏های فدایی خلق. از نخستین کنش‏‌ها تا بهمن ۱۳۵۷. جلد اول. موسسه‏ ی مطالعات و پژوهش‏های سیاسی. چاپ اول. تهران. ۱۳۸۷.- صفحه‏ ی ۶۱۱- کپی آیین نامه از این مقاله اینجا. چون با خواندن خود کتاب جان تان سخت به خطر میافتد اینجا

کوراغلی ای-میل: savalan67@hotmail.com
22:21 2 اسفند 1390
با درود و خسته نباشید به مسئولین سایت وزین روشنگری ضمن تشکر از انتشار اطلاعیه اتاق افق چپ انقلابی، لازم دیدم به فردی که با نام "روزا" به انتقاد از مسئول اتاق افق چپ انقلابی پرداخته است پاسخی هر چند کوتاه داده باشم تا ذهنیت نامیرده را بیش از پیش به علل ممانعت از ورود وی به اتاق را روشن نمایم.  خانم " روزا" ! دلیل اصلی ممانعت از ورود شما به اتاق مذکور چیزی نیست جزء نوشته ها و برخورد شما در دو مورد مشخص.. 1) قدردانی و تمجید شما از مامور وزارت اطلاعات رژیم بنام "نادری" ! بظاهر نویسنده دو جلد کتاب (چریک های فدائی خلق از نخستین کنش ها تا بهمن 57 و انقلاب اسلامی و بحران در گفتمان). که گویا با این تحریفات تاریخی ذهن شما را نسبت به چریک ها منور نموده اند. 2) برخورد غیر اخلاقی و غیر انسانی شما به یکی از رفقای زن که زندانی سیاسی رژیم ددمنش اسلامی در دهه خونین شصت بوده و توسط جانیان رژیم در سیاه چالهای مخوف حکومت جهل اسلامی بمانند هزاران زندانی بی دفاع مورد تجاوز وحشیانه قرار گرفته است، می باشد. بدون تردید در رابطه با هر دو مورد مطلب زیاد است که در این پیام کوتاه نمی گنجد.
مسئول اتاق افق چپ انقلابی / کوراغلی

Rosa: چند روزی است که آگهی اتاق اینترنتی به اسم "چپ انقلابی" بروی سایت وزین روشنگری قرار دارد.
دفعه قبل خواستم دیروقت به اتاق مجازیشان وارد شوم، دیدم حذف هستم. اتاق عمومی بود و اکنون نیز در جلسه آینده آقای دکتر يونس پارسابناب دعوت شدند. گویا گرداننده اتاق "کوراوغلی" که اخراجی سازمان فداییان کمونیست است ( خودش البته در مجازی اعلام انشعاب کرد اما بدون ارائه دلایل سیاسی اختلافش). کوراوغلو در زیر کامنت من و اعتراض به حذفم، سعی در "تفهیم اتهام" کرده و بعد از اجرای گروهی اعدام مجازی یک ماهه بعدش ، شتابزده دلیل حذف را ارائه میدهد.
احتمالا اگر اینگونه افراد در دنیای واقعی قدرتی داشتند، حتی خود را مجبور نمی دیدند، همین دو جمله را هم تفهیم اتهام کنند و به خاطر گل روی "روشنگری" بلاخره جریان دادگاه غیبی من با شرکت همه "روفقای فدایی مجازی" و حکم اعدام صحرایی و عاجل برملا شد.
البته که این افتخاری والا است، از طرف گروهی که افرادش دست کمی از خواجگان قلعه الموت ندارند، بعنوان کسی که کماکان در جستجوی حقیقت است و ختنه فکری/تشکیلاتی نشده، لجنی را هم بزنم، که شاید بویش مشام نسل بعد از انقلاب را هوشیار کند.

اتهام من تشکر از نادری و کتابش است که در لینک های زیر در بلاگم منتشر شد.
http://archiverosa.blogspot.com/2011/12/no-pasaran.html
http://archiverosa.blogspot.com/2011/11/blog-post_01.html
http://archiverosa.blogspot.com/2011/10/blog-post_04.html

از طرفی اتهام دیگر من توسط دادستان، قاضی و جلاد "توهین" به زنی است که گویا یکی از رفقای زن اینان است که نوشته: او زندانی سیاسی رژیم ددمنش اسلامی در دهه خونین شصت بوده و توسط جانیان رژیم در سیاه چالهای مخوف حکومت جهل اسلامی بمانند هزاران زندانی بی دفاع مورد تجاوز وحشیانه قرار گرفته است.
اینکه این زن مجازی که احتمالا همان ادمین گفتگو های زندان "تراز" باشد. اگرچه ایشان از شکنجه شدگی در میان خانواده فداییان مشهورجهان باید باشند، ولی در تعجبم که کسی حاضر به اعلام نامش، حتی نام مجازیش نیز نه در کامنت و نه در فایل صوتی - فایل صوتی میباشد،
احتمالا باید نقش جنازه را در سناریوی دادخواهی خون شهدا بازی کند! حکم اعدام در نوشتار بالای کوراغلو. احکام دادگاههای زنجیره ای دیگر اینجا
 منظور رفیق کبیر کوراوغ لو احتمالا رفیق زنتشان "تراز" ادمین اتاق ایران پویش، گفتگو های زندان، و اتحاد سوسیالیستها، اتاق مرحوم بهزاد کاظمی است، این رفیق زن نه علنی است، نه کتاب خاطراتی دارد و نه وبلاگی ونه حتی یک صفحه نوشتاری جایی منتشر کرد... البته هر جا هم من در اتاقهای مجازی اش اعتراض کردم، به شرکت افراد شناخته شده اکثریتی در سمینارشان در یوته بوری/ سوئد، ایشان ابتدا تاتر معروف "قربانی شکنجه و تجاوز" را در اتاق اینترنتی اش اجرا کرده و بعدش با 1 کلیک فوری من را از اتاقهای اینترنتی ای که مبصرش بود حذف کرد.  اینکه این رفقای زن مجازی و واقعی شما در "گذشته" چه مبارزاتی داشتند، را کسی نمیداند. و موضوع بحث من و این وبلاگ نیز نبوده است. چیزی که در خارج از کشور اینان با نامهای مجازی شان عملا در دنیای واقعی انجام میدهند، همکاری با اکثریتی هایی مانند رضا طالبی و نشستن پای بساط آراز فنی و کلا "آن کار دیگر" است.
حال بدلیل افشاگری از عملکرد کنونی شان و در رابطه با اعمال خارج از کشوریشان در این وبلاگ و طرح اینکه "نمیتوان هم از توبره "چپ رادیکال و انقلابی" خورد و هم گوش پای سخنرانی" چپی" گذاشت که به ادعای خود اینها، گویا این منشعبین اکثریتی و فدایی بودند که گروه گروه چپ رادیکال برانداز را با لو دادن به لاجوردی ها روانه زندانهای رژیم اسلامی کردند.
بدلیل این افشاگری ها که "گفتگوهای زندانی به محل قند شکستن با زندانبان تبدیل شد"، من از همگی اتاقهای به اصطلاح "چپ انقلابی" آنها حذف شدم! راستش اگر این اکثریتی ها بودند که شما را لو داده اند، پس چرا اولین سخنرانان سمینار زندانیان سیاسی شما در یوته بوری اکثریتی بودند؟
اگر فداییان اکثریت "دیه" زندانتان و بقولی "غرامت" لو دادنتان را با پولهای مالیات دهندگان هلندی و سوئدی پرداختند، و آشتی بزرگ در خانواده فداییان صورت گرفته اعلام کنید. و یا اینکه فقط از قصاص اکثریتی های دارای پول، مقام و امکانات انصراف دادید؟ و اکنون دمخور همدیگرید؟
من و خیلی ها مواضع جدیدتان را در اعمالتان حدس میزنیم، مانند پروژه شهرزاد نیوز، همکاری با پروژه هلندی "شادی صدر" و...
شما در مجازی با شعار "نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم" همه را به جرم "دفاع از رژیم" و از موضع " اولترا چپ" حذف، اعدام و زبان میبندید.  اما عکسهای دستجمعی تان در یوته بوری و ماچ و بوسه عرفات ی از صورت اکثریتی ها، مریدان رضا ارجمندی و حامیان سبز "امام راحل ی" با مونتاژ فیلم تان روی فیلم دادخواهی مادر ریاحی با وجود سابقه کارمندی در آدینه (بهنود/ سرکوهی) و استفاده از نام "چپ انقلابی" در تناقض است . و فوکوس من روی این تناقضات در عملتان، شما را به برپایی دادگاههای صحرایی تان مجاب کرد. هزینه این افشاگری البته حذف من باید باشد، قیمت ناچیزی در قبال افشای کارمندان سابق و همکاران کنونی سیستم، در لباس میش زندانی سیاسی سر موضعی!

مسئله تراژیک را با تکرارش تنها در کمدی میتوان نمایش داد:
انا خلق و انا علیه راجعون :- )
برای اطلاع بیشتراز قتل ناجوانزنانه اینجانب با کلیک روی اینجا میتوانید از کامنتکاری های قاتل و مقتول پس از مرگ مطلع شویم.
خطوط زیر اما در آرامگاه مجازی شورشیان پالتاک علیه این قتل سیاسی، کمی ناموسی و بشدت عاطفی حک شد!
باشد که خون من ریشه این جریان بظاهر انقلابی را در تمام زمانها و مکانهایی که انسان روزی قدم میگذارد بخشکاند. آمین!

برای خواندن کل مطلب روی ادامه مطلب کلیک کنیم.

۰۱ اسفند، ۱۳۹۰

زنده باد آزادی ,همدردی, کمک متقابل , عشق و وارستگی ; بیک کلام آنارشی

نقد آنارشیستی مقوله سیاست در جهان سرمایه داری
(10) سیاست هنر سرکوب میباشد
سرکوب هر کسی که تیکه تیکه شدن زندگی را زیر سئوال برده و با خواسته های بر حقش خواهان تغییر شرایط موجود میباشد. سرکوب هر کسی که خواهان آتش زدن بر خرمن بی حرکتی (پاسیو بودن ) , تعمق بورژوامآبانه و هیئت (نمایندگی) میباشد . سرکوب هر کسی که خواهان جایگزین سازمانی برای خود نمی باشد و یا بی حرکتی تحمیلی توسط هیچ برنامه ای را در شان خود نمی داند . سرکوب هر کسی که خواهان رابطه ای مستقیم فی مابین افراد میباشد و برای فضای تساوی گرایا نه احترام قائل نیز . سرکوب هر کسی که نظم انتظار را بر هم میزند زیرا خواهان برخواستن بلاانقطاع میباشد, نه فردا و روز بعد از آن . سرکوب هر کسی که بدون هیچ چشم داشتی از خود مایه میگذارد و خود را بیدریغ و خالصانه به وفور تقدیم میکند . سرکوب هر کسی که از رفقایش با عشق بیکران و عزمی راسخ دفاع میکند . سرکوب هر روح سر کشی که در مقابل حاکمان قدرت از فدا کردن جان خویش دریغ نمی ورزد . سرکوب هر کسی که با نفی موجودیتش در هیئتی ( از گروه ها و محفلها و احزاب ) خود فروخته و یا بی خاصیت کماکان قد علم میکند . سرکوب هر کسی که نه می خواهد بر مسند قدرت بنشیند و نه اجازه میدهد که کنترل شود . سرکوب هرفردی که تبدیل سحرانگیز و جذاب آینده را در سر پرورش داده و رقم میزند .

برای خواندن کل مقاله ها و یا دیدن فیلم های خبری و ... روی تیتر آن کلیک کنیم.

بيانيه کارگران پرستار يونان
برای تصرف بيمارستان ها و مراکز کار و توليد
کارگران پرستار يکی از شهرهای يونان با صدرو بيانيه ای اعلام داشته اند که بيمارستان کيلکيس اين شهر را به تصرف خود در آورده اند و کل امور برنامه ريزی و اداره اين مرکز بزرگ درمانی را به دست گرفته اند. کارگران توضيح داده اند که مصادره بيمارستان واکنشی جمعی و شورائی در مقابل امواج وحشيانه تهاجماتی است که دولت بورژوازی يونان و کل دولت های عضو « اتحاديه اروپا » عليه سطح نازل معيشت و امکانات اوليه زندگی آنها سازمان داده اند. آنان تأکيد نموده اند که برنامه موسوم به رياضت اقتصادی نظام سرمايه داری را محکوم می کنند. حاضر به تحمل تعرضات بربرمنشانه سرمايه نيستند و اکنون کنترل کامل همه امور بيمارستان را در اختيار دارند.
متن بيانيه به شرح زير است.
1. مشکلات دامنگير سيستم بهداشتی يونان ناشی از سياست های تهاجمی سرمايه داری است و برای غلبه بر آنها نبايد و نمی توان به مبارزات محدود محلی و مذاکره ميان کارکنان و مسؤلان ابن يا آن مرکز درمانی چشم دوخت.
2. اين نيز روشن است که اکتفاء به طرح مطالبات و انتظار تحقق آن ها سقوط به ورطه ای است که دولت سرمايه داری يونان و دولت های بورژوازی شريک می خواهند ما را در آن غرق کنند. آنها می دانند که کارگران و فرودستان آماده انفجار عليه فقر و برای دستيابی به خواست های وسيع معيشتی و اجتماعی خود هستند، از همين روی کوشش دارند تا با بهره گيری از موقعيت ضعيف و متشتت ما راه تشکيل يک قطب نيرومند و معترض کارگری را سد سازند.
3. در چنين وضعی همه ما در هر کجا که هستيم بايد مطالبات خود را به صورت خواسته های سراسری همه کارگران و فرودستان طرح کنيم. همه ما زير فشار تهاجمات وحشيانه سرمايه داری قرار داريم. تنها با مبارزه ای متحد برای تحقق مطالبات همگانی و مشترک است که می توان اين خواست ها را بر بورژوازی و دولت ها تحميل نمود.
4. تنها راه برای حصول هدف اين است که به سلب مشروعيت و اعتبار دولت سرمايه اکتفاء نکنيم. بايد کل نظام حاکم، همه قوانين، قرارها، نهادها و قرادادهای سرمايه را که ابزار اعمال قدرت سرمايه داری بر ما هستند، آماج مبارزه خود قرار دهيم.
5. ما کارگران پرستار بيمارستان عمومی « کيلکس»، تهاجمات توحش بار سرمايه را با قدرت متحد جمعی خويش پاسخ می گوئيم. ما بيمارستان را تصرف می کنيم و تحت کنترل مستقيم خود قرار می دهيم. از همين لحظه به بعد همه امور بيمارستان توسط شورای ما برنامه ريزی و اداره خواهد شد.
6. دولت موظف است که همه وسائل و امکانات کار را در اختيار ما قرار دهد. در صورت تمرد دولت از اين کار ما حتماً موضوع را با کل شهروندان در ميان خواهيم نهاد و همزمان از همگان خواهيم خواست تا برای غلبه بر مشکلات دست در دست ما بگذارند. حوزه های اين همراهی و همکاری عبارت خواهد بود از:
الف. ادامه کار بيمارستان
ب. دسترسی کامل اهالی به بهداشت عمومی و رايگان
ج. سرنگونی دولت کنونی و هر دولت ديگر سرمايه داری از طريق مبارزه فراگير توده ای
د. جامعه گردانی همگانی با دخالت مؤثر و آزاد همه آحاد جامعه به جای پارلمان و دولت و نظام اجتماعی حاکم.
7. تشکل کارگری بيمارستان از ششم فوريه وظيفه حفاظت کار مؤسسه را به دوش خواهد گرفت. در حال حاضر ما به انجام خدمات اورژانسی بسنده می کنيم. زمانی که درآمد ما به سطح پيش از روزهای تهاجم سرمايه برسد اين وضع تغيير خواهد کرد. در طول اين مدت با آگاهی و احساس مسؤليت کامل نيازهای درمانی تمامی بيماران نيازمند را پاسخگو خواهيم بود. ما آماده ايم تا در تمامی دقايق شبانه روز از اين بيماران پذيرائی کنيم و به معالجه آن ها پردازيم. 8. مجمع عمومی بعدی ما در 13 فوريه تشکيل خواهد شد. در اين مجمع پيرامون شيوه های مؤثرتر برنامه ريزی و بهبود وضعيت درمانی بيماران تصميم خواهيم گرفت. ما مصمم هستيم چرخش شورائی امور بيمارستان را تحقق بخشيم و امکانات دخالتگری هر چه مؤثرتر جمعی در همه کارها را فراهم گردانيم. شوراهای ما هر روز با حضور همگان تشکيل خواهد شد.
ما خواستار همبستگی تمامی کارگران در کليه زمينه ها و همياری همه اجتماعات کارگری برای پيشبرد کارها هستيم. ما آماده ايم تا دست در دست هم به مبارزه خويش ادامه دهيم و به سوی پيروزی گام برداريم.
ما از همه شما می خواهيم:
الف. با ما همدلی و همراهی کنيد
ب. در هر کجا که هستيد عليه بی حقوقی ها و ستمکشی ها اعتراض کنيد.
ج. همه همرزمان کارگر ما در همه بيمارستان ها همين کارها را انجام دهند.
د. کارگران در کليه مراکز کار و توليد اجتماعی انجام اين کارها را تدارک بينند. در همه جا مراکز کار را به تصرف خويش در آورند و برنامه ريزی کار و توليد را به دست گيرند
سايت سيمای سوسياليسم
( ترجمه آزاد و با تلخيص)


RIOTS IN ATHEN- film
It was decided by the assembly of the occupied law school for the occupation to continue.
We call all the people to take to the streets, to keep on fighting!
Nothing has ended, everything begins now.
The law school is a centre of struggle and will continue to be so!
Anti-authoritarian song, based on a 1978 poem by anarchist poetess Katerina Gogou, remixed by DIY band Entropia (Entropy)May 25th’
One morning I’ll open the door


برای خواندن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنیم.

برای خواندن ترجمه ویدئو کلیب به فارسی اخبار آنارشی را. سارا نبوی عزیز شعر را به فارسی ترجمه کرد. ممنون ازش.
video Εντροπία - 25 Μαίου (ποίηση Κατερίνας Γώγου)


برنامه رادیویی مخصوص برای هفته ی عشق

Radio Parvaz
آزادی بی‌ قید و شرط بیان هر عقیده‌ای شرط لازم هوشمندیست
سیمون وی

جنبش جوان یک رسانهٔ مستقل تحلیلی و هنری به طور خودجوش توسط یک نتوورک بینالمللی و بدون وابستگی به گروه خاص یا رسانهٔ دیگر ساخته شده و گردانده میشود

صفحه توسط اشخاص مختلف با دیدگاههای مختلف گردانده، همیشه به دنبال کمک برای تحقیقات و تهیه برنامه هستیم. تلاش این نتوورک، با رسالت همبستگی و دموکراسی مستقیم، کمک مستقیم و غیر مستقیم است به جنبش آزادسازی و حقوقی مردم ایران

برنامه رادیویی مخصوص برای هفته ی عشق؛ بخش یک از دو، فایل کم حجم
بخش اول:
http://soundcloud.com/radioparvaz/cjj0lfolnr5s

 بخش دو از دو برنامه مخصوص هفته عشق- فایل کم حجم
بخش دوم:

۲۷ بهمن، ۱۳۹۰

ارزیابی جلسه ی پالتاکی اتاق زندانیان سیاسی «لوگوس» پنجشنبه مورخه ۲۰۱۲/۲/۲

..........
مهم ترین جنبه ی این جلسه کیفیت بحث بود که در واقع، بدون مشارکت و دخالت گری حاضرین هرگز نمی توانست اینگونه باشد، از این رو مسئولین اتاق «لوگوس» از تمامی شرکت کنندگان که فعالانه با ما در این جلسه حضور داشتند، سپاسگذاری می نمایند.
پرسش ها و سرتیتر مباحثی که در این راستا عنوان و توضیح داده شد از قرار زیر است:
_ ساختار سیستم هرمی، شکل وعملکرد آن چگونه است؟
_ راس هرم، چه مفهومی دارد و خود هرم چگونه پدیده ای است؟
ـــ رابطه و نقش بدنه ی هرم و راس آن ( پدیده ی رهبری و خط دهی) چگونه است؟
_ این سیستم چرا و از چه لحاظی، از بورژوازی گرفته و تقلید شده است؟
_ درمقابل سیستم هرمی، پدیده ای به نام دموکراسی مستقیم داریم. این دموکراسی مستقیم چگونه می تواند ساختار هرمی را در هم بکوبد؟
_ رفرم در سیستم هرمی یا عمودی، به صورت سیستم افقی یا سانترالیسم مرکزی، در بعضی از تشکلات از چه رو بوده است؟
_ پدیده های «راه»، « راه رو، یا رهرو» و« رهبر»، چرا و چگونه با ساختار هرمی، همآهنگ هستند؟ رابطه ی این پدیده ها، با یکدیگر چگونه و به چه شکل است؟
در ادامه ی بحث و گفتگوها، موضوع نقد سیستم هرمی از لحاظ رویکرد فلسفی و سیاسی و جوهر وعملکرد آن، در تشکلات موجود به یک واژه ی محوری دیگر، یعنی «قدرت» تبدیل شد.با این تعبیر و در پیشبرد جلسه حاضرین پیرامون پدیده ی «قدرت» در همه ی جوانبش، نقد و بررسی خود را ارائه دادند. همچنین درخصوص نقش و پدیدار شدن «مالکیت خصوصی»در روند تاریخ و تضاد تاریخی آن با جامعه ی کمونیستی، موارد کلیدی و خوبی از طرف حاضرین در جلسه مطرح شد. باور بیشتر شرکت کننده گان بر این بود که می بایستی برای ایجاد جامعه ی کمونیستی بدون طبقه، ابتدا از طریق «انقلاب اجتماعی» سراسری و جهانی، همزمان با در هم ریختن «نظم» بورژوازی، بستر های جامعه ی سوسیالیستی را فراهم نمود و سپس، آنچه را که از فرهنگ و باورها وعملکرد سرمایه داری در جامعه ی جهانی، رسوب کرده و یا مانده است را از بین برد. بدیهی است پس از در هم کوبیدن«نظم» و شیوه ی اداره ی جامعه توسط بورژازی، می توان گفت که از این گذار است که می توان به جامعه ی واقعی بدون طبقه ی کمونیستی رسید. حاضرین درجلسه براین نگاه ودریافت تاکید داشتند و درهمین راستا، کارکرد تشکلات موجود را نسبت به مبارزات طبقه ی کارگر و مخدوش کردن این مبارزات را به چالش گرفتند و نمونه هایی از این مخدوش کردن و به هرز بردن طبقه ی کارگر را از لحاظ تاریخی که اثبات شده، مطرح کردند.

این جلسه، آخرین نشست اتاق زندانیان سیاسی «لوگوس» بود که توسط مسئولین اتاق اعلام شد.
فایل های صوتی همراه با این ارزیابی گزارش صوتی کامل، از این نشست است.

ارزیابی از جلسه ی اتاق لوگوس زندانیان سیاسی وهمچنین فایل های صوتی کل مباحث در خصوص نقد«سیستم هرمی» ومبارزات طبقه ی کارگر

http://youtu.be/A2EgvRVAv-Q
http://youtu.be/dEMLNtq5RRY

http://youtu.be/rg6OzHWuMRg
http://youtu.be/36J__OIVolY
http://youtu.be/5pj3vPG9xeI
http://youtu.be/zADtWKGzNZQ
http://youtu.be/XVro6YOorFo
http://youtu.be/rbNmpX6so7s
http://youtu.be/akV88zBseKc
http://youtu.be/c-kVKnF7sus
http://youtu.be/29PVXOTdFac
http://youtu.be/bMn2H7qL6wM
http://youtu.be/We5PgBqpTUI
http://youtu.be/SkeJnSBWCZY
http://youtu.be/YoCs79ndXiw
http://youtu.be/iWy5Hiqs1nE
http://youtu.be/yHLubfPT2CE
http://youtu.be/IQwI4HT8Brw
http://youtu.be/HGU_8KLeibI
http://youtu.be/6n1LNihzuC4
http://youtu.be/Lk0yceTwvtg
http://youtu.be/kEJfs3XIzWA
http://youtu.be/MrEDu0ifd_s
http://youtu.be/TFAWkFKsN-4
http://youtu.be/apDKZmEbyZ4
http://youtu.be/qwxq_9mAUM0
http://youtu.be/OlWA4LgaOqg
http://youtu.be/KMTDDhRvNWw
http://youtu.be/H5F1McZ266o

به رضا از رزا !

به رضا
رزا: من از این گفتگو با خبر نشدم (گفتگوی رضا پهلوی در پالتاک فارسی زبانان) اما بعد از مطلع شدن، راستش از اینهمه اشغال فضاهای اینترنتی توسط رهبران و اتوریته های فکری/ سیاسی تعجبی نکردم. بعد از کم شدن تعداد کلیک ها بروی وبسایتها و یک دهه سماق مکیدن رهبران، خروارها بیانیه و فراخوانهای باد کرده روی وب سایتهای اپوزیسیون. بعد از رشد علف زیر پا تا نوک دماغ در انتظار نسل جدید (ادامه دهندگان راه) اشغال فضاهای چت و گفتگو  توسط اینان شروع شد.
فعلا  هم اینطور شده که باز کردن اتاق چت بعنوان فعالیت انقلابی و سیاسی ارزش گذاری شده و حتی در گزارشهای سخنرانی های رهبران تعداد دقیق نفرات حاضر در اتاق چت مانند شرکت کنندگان در یک راهپیمایی درج میشود. به همین میزان جو اختناق نیز در چت روم ها بالا گرفته و استفاده از فانی فیس و علامت ها مثلا بوسه و عشق هم همین روزها است که ممنوع اعلام شود. چند شب پیش بود که فرستادن فانی فیس به رفیقی که شخصا میشناسم و اتفاقا انقلابی قلابی هم نیست و هم زندان شاه و شیخ را تجربه کرده و کماکان در مبارزات واقعی اجتماعی فعال است از طرف زنی دیجیتال که گویا مبارزات انقلابی اش در حد مبصر اتاق چریکی محدود است، با اعتراض روبرو شد. لابد اگر تظاهرات واقعی بود مثل گشت منکرات دستگیر میشدم!
 این البته همه قضایا نیست. هر مبصری حتی اگر در ساعت فراغت از کار انقلابی/ مجازی  اش هم باشد، نهی از منکر را از وظایف ایدئولوژیکی خود میبیند که همواره و هر زمان مبصر اخلاقی باشد و در جلد خواهران زهرا (با علم شنگه، آی توهین به مقدسات سازمان، به رهبران...) و یا مدل نیروی امنیتی (شعبان بی مخی) صف تظاهر کنندگان (شرکت کنندگان چت روم) را به چپ و راست هدایت کرده و یا به فرمان رهبران در اقدامی انقلابی دخل انسان را با یک کلیک بیاورند!
وقتی رهبران نکشیدند (بلاخره آنها هم مجبورند وقتی برای شمارش پولهایشان بگذارند!) بعنوان "صاحب نظر" اغلب برای تمرین سخنرانی و ایجاد رعب و اتوریته از هواداران پشت در گزینش سازمانها و احزاب (هوادار صفر)، جلسه سخنرانی به دفاع از مواضع تشکیلات مطلوبشان گذاشتند. اینان اغلب با اونیفرم و مسلح، چپ و راستشان بادیگارد ها و مستخدمین (مبصر های ایدئولوژیک) مقاله های دزدی شده از این و آن را در میکروفونهایشان روی سر جماعت به دفاع از سازمان مطلوب هوار میکشند، تا با تکرار دروغ و جلع تاریخ مخ بزنند. اغلب شرکت کنندگان البته به تجربه صدا را بسته و در تکس چت اتاق اینترنتی مشغول حال و احوال با دوستانشانند.

چت روم ها که زمانی محل تبادل نظر و آشنایی با آمال و آرزو های جوانان بودند، محل تولید ایده و نو آوری و گهگاهی نیز ایجاد هماهنگی در سازمان دادن حرکت های واقعی در کف خیابان بودند، با اشغال خزیده نسل قدیمی نه تنها بعنوان تریبون اندیشه مرده به گه کشیده شدند، بلکه اکنون به میدان مبارزات انتخاباتی، مجلس نمایندگان مجازی در انتخاباتی مجازی در کشوری مجازی "پالتاک" تبدیل شدند. اگر اوباما قبل از انتخاباتش نوک پایی برای تبلیغات در میان جوانان به چت روم ها سرک میکشد، سیاستمداران ایرانی و اپوزیسیون چپ ایرانی به کل دست به اشغال اتاقهای اینترنتی زده اند و همراه با آن فرهنگ گفتگوی نسل تربیت شده در اتوریته سلطنتی و یا چپ استالینیستی را به فرهنگ غالب اکثریت به اتفاق اتاقهای اینترنتی تبدیل کردند. فضای اختناق حاکم و شبکه جاسوسی و شنودش بدون اغراق از فضای حاکم  رژیم اسلامی کنونی ایران شدید تر است. در ایران فعال سیاسی یکی از میلیونها مخالف است، اینجا شرکت کننده پالتاکی یکی از چند هزار.  هر شرکت کننده ای توسط حدود 20 نفر مبصرها و جاسوسان تشکیلاتی اتاقهای حزبی/ سازمانی اسکن شده و جایگاهش در فاصله با خط فکری تشکیلات های سالها مرده (اما مانند لنین مومیایی و نه دفن شده) تعیین میشود. اگر در اعتلافشان نباشی تمام اطلاعات شخصی ات دقیقا مانند سازمانهای امنیتی کشورها رد و بدل شده و برای بقا و یا سر به نیست کردنت در پشت در های بسته و مخفیانه تصمیم میگیرند. چت روم ها که سابقا کارخانه ایده، فکر و گفتگوی جوانان بود به ابزار سیاسی تبلیغ و ترویج و شستشوی مغزی نسل جوان با انواع و اقسام  تئوری های صدها بار امتحان شده و بی نتیجه تبدیل شد.
اشغال اتاقهای اینترنتی توسط فسیل های ایدئولوگ هر گونه طراوت، نشاط و زندگی را از بین برده و با پیشروی و دست اندازی به آزادی انسان و بیانش، دهان هر سوال بوداری را با 1 کلیک و در میلی ثانیه پر خون کرده و با ایجاد جو ارعاب و پرورش آتوریته و اخلاق فرمانبر به ضد خوذ تبدیل کرد. سران تشکیلاتی که جذبه چندانی برای جذب هوادار و سربازگیری از نسل جدید را نداشتند با کوچ به فضای جوانان مانند کفتاری گرسنه در جستجوی قربانی تازه و سربازی تازه نفس، مانند آخوند در مسجد 24 ساعته و 7 روز هفته در "مجازی" شیفت کار سیاسی راه انداختند.
خطر اصلی که نسل جوان را تهدید میکند بی خبری کامل از شخصیت سخنرانان است. مردی که زنش را در ایران به قتل رسانده اتاق سوسیالیست و حقوق زنان باز کرد، که اگر چند سال پیش صدایش از طرف زنان در داخل ایران شناسایی نمیشد، لابد تا حالا فعال حقوق زنان و ژنرال 4 ستاره استالین در مجازی میبود، و عده زیادی هم هوار یون مبصر و ادمین داشت. اغلب بازنشستگان سیاسی با چس ناله های شرح مبارزات یک قرن پیش گروهشان در پالتاک فارسی زبانان به اتوریته فکری تبدیل شدند. جایی که حتی افراد فعال تشکیلات باقیمانده بدلیل کودک ستیزی، زن ستیزی، انسان فروشی و خیانت حتی حاضر به قدم زدن در 1 کیلومتری برخی از سینه چاکان تشکیلاتی شان در چت رومها نیستند. اما بدلیل فرصت طلبی دندان به زبان گرفته و در خفا اما به ریش جذب شدگان به مبلغان مجازی و دروغینشان میخندند.
به هر حال استفاده و اشغال سیستماتیک سازمانها، افراد سیاسی و اختگان فکری،  فرهنگ دیالوگ در چت روم ها و اتاقهای گفتگو را به فرهنگ حذف و سرکوب انسان تبدیل کرد. بطوری که حتی در چت نوشتاری نیز فرستاده یک کلام دوستانه و یا شکلک انسانی به مثابه انگشت کردن در دماغ جلوی معلم و استاد، دست به سینه ننشستن، اعمال عمل جنسی  با فرستادن یک شکلک بوسه توبیخ و تنبیه دارد.
بارها میبینیم که مبصر اتاق (مانند پلیس، حتی در تعطیلاتش و بدون اونیفورم سرکوب) اخطار میدهد: اینجا اتاق سیاسی است، تکست نزنید، ماچ و بوسه نفرستید. سخنران حواسش پرت میشود! چیپ چت نکنید. (منظور لابد نوشتار غیر سیاسی است!)
متاسفانه همانگونه که در سیستم مسئولیت انتقال فرهنگ و اخلاق غالب و ارتجاعی به جوانان توسط زنان انجام میگیرد و تزریق ایدئولوژی وظیفه سخنران و مبلغان مرد است، همین تقسیم کار نیز در اغلب اتاقهای گفتگو حاکم است. و تازه گروهی که یک فاطمه کماندو مبصر داشته باشد در سلسله مراتب ارزش گذاری از اتاقهایی با شعبان بی مخ های مبصر در رده بالاتری قرار دارند. برای همین از حضور افتخاری فاطمه کماندو های مجهز به سلاح حذف بارها و بارها تمجید شده، چون اغلب پروتکل های حذف را با توضیح "آزار جنسی" به مرکز پالتاک میفرستند و اخراج گله ای شرکت کنندگان اتاق در 1 روز توسط مردان شعبان شان از طرف مرکز بالتاک سوال بر انگیز است.

این مشاهدات من است که پس از 3 تا 4 سال غیبت، دوباره سال قبل به پالتاک فارسی زبانان بازگشتم. پروسه و روند این کودتای خزیده را تجربه نکردم. من تنها مقطع اول "تفکر در مورد چگونگی اجتناب از استفاده از ابزار سرکوب و حذف" را در دو سالی که خود با دوستی هر هفته در اتاق چت هومانیست - فمنیست داشتیم در 8 سال پیش و مقطع کنونی که "استفاده و تشویق استفاده از ابزار سرکوب و حذف" بر حسب میل مبارک و تعلق گروهی مبصر اتاق بطوری که حتی آزادی چت نگارشی نیز بشدت محدود شده و حتی لینک گذاری و اشتراک اطلاعات در برخی اتاقها با ابزار جدید گرفته شده، را مقایسه کردم.  در آزمایش 6 ماهه و همکاری با اتاق آنارشیستی از آنجا که متاسفانه اتاقهای چت سیاسی از جوانان در طی این 10 سال خالی شده و افراد ماندگارش نیز عاشق تماشای اعدام در ملا عام  (با فرهنگ سرکوب تربیت شده) و من مبصر اگر زیر بار حذف در اتاق آنارشی نرفتم،نرفتیم و بدنبال یافتن راههای آلترناتیو مثلا "بی محلی بجای حذف و سرکوب" (حذف نکردن بعلت عقده گشایی برخی در نوشتارشان و یا در صحبت) مبصر اتاق (مشخصا من ) به اتهام نفهمی زبان فارسی، بی شعوری، بی سوادی و... توسط شرکت کنندگان طرفدار اعدام و شکنجه "علامت گذاری" شده و دقیقا مانند جمعی خو گرفته به قانون پیله های حذف تیمی و یا قانون جنگل (بکش تا کشته نشی)  یا در جایگاه مبصر اتاق  آنارشی باید برای ارگاسم اینها در دیدن گردن خورد شده اعدامی، سرکوب کنی و یا توسط فسیلهای شرکت کننده، گرگ های مجرب سیاسی بدلیل عدم همکاری سرکوب میشوی. تازه قرار است اینجوری با آزارت بعنوان مبصر بی عمل و بعنوان آنارشیست بلاخره خر فهمت نیز بکنند، چرا برنامه "هر درخت، 1 آخوند" ضرورت است...
جمعبندی تجربه 6 ماهه اتاق آنارشی را حتما در آینده به کمک دوستان دست اندر کار بطور جداگانه خواهم نوشت. اما در همین مدت کوتاه در اتاق چت آنارشی نیز دوستی های ماندگاری ایجاد شد که امیدوارم در زندگی واقعی نیز به اتحاد بماند. دلیل ادامه ندادن من تنها غیر قابل تحمل شدن فشاری بود که از طرف گرگان سیاسی شرکت کننده برای همرنگ و همدست شدن در سرکوب مردم اعمال میشد. اگرچه رفیقی که اتاق را میگرداند تا مدتی ادامه داد، اما فضای منفی کینه و رقابت ارتدکس های چپ تحمل و امکان ادامه شرکت را از من گرفت. البته بعدها از طرف کفتارهای سیاسی استالینیست اعلام شد: بدلیل بی استقبالی و یا انشعاب و... در حالی که برای ما چت روم مسئله کمیت و خیل سینه زنان حسینی در پشت این پرچم و یا آن کله های حک شده بروی پرچم نبود، بلکه ایجاد دیالوگ و دوستی های ماندگار، که خوشبختانه در عمر کوتاه اتاق هم مقدور شد.

از رضا ممنونم که با کامنتش باعث شد کمی در مورد چت رومهای فارسی زبانان فکر کنم. البته این تجربه من بود، شاید برخی مشامشان اینهمه حساس نباشد.

سابق هم مانند امروز رفتن به بارها و کافه خانه ها برای بحث، گفتگو و یافتن راه حل و ایده های جدید بود. حتی ادعای شروع انقلاب فرانسه نیز از همین قهوه خانه ها شد. بهار عرب هم به ادعایی از فیس بوکها استارتش زده شد. اینکه پالتاک فارسی زبانان و اتاقهای چت و گفتگوی کنونی  مملو از رهبران، سخنرانان، تئوریسین های مومیایی و سران رژیم های سابق و یا در آینده شده (شنیدم احمقی نژاد هم برای انتخابات آتی روی پالتاک دور خیز کرده:- )  یاد همان جک افتادم که دست روی "طلا" هم بگذاریم "پهن" میشه. و تولید پهن تنها کار رژیم ایران نیست. ا پوزیسیونش هم همین گند زدن را خوب بلد است.
فضاهای اشغال شده توسط سیستم و ساختار های سلسله مراتبی در واقع همان مساجد و حسینیه های ارشاد و محل سازماندهی ارتجاعی دیگر است.
هر جا توانستیم، داغونشون کنیم!

*در تکست بالا توجه کنیم که پیری بیولوژیک را با داشتن افکار قدیمی و ارتجاعی را یکسان نگیریم.  جوانانی را همگی میشناسیم که بشدت حامل افکار واپس گرایانه ضد انسانی هستند. همانگونه که در جنبشهای مترقی، بخصوص علیه نژادپرستی این افراد مسن تر اند که راه را چراغانی کردند و بدون آنها و فعالیتشان جنبش آنتی فاشیست پیشروی امروزش را  هرگز نمیداشت.

عکس بالا از بلاگ رفیق عزیزمان پیمان پایدار به سرقت رفته و دقیقا نشان میدهد که حتی اگر همین یک مورد هم باشد، بواقع تبعیض سنی همانند جنسیتی، نژادی و... مزخرفی بیش نیست.

در زیر لینک های مرتبط:

گلوله ای که قلب مرا دیشب نشانه گرفت از سلاح حمید اشرف بود؟

قتل ناموسی و سکوت رفقا!


دوشنبه ، 25 خرداد 1388 ، 11:51 مهدی سلیمی
"ما معتقدیم اگر تولیدی در کار باشد حاصل گفتگوهای گروهی است. اینجا محل نمایش تولیدات ماست. محل ضبط صدای دیالوگهای جمعی مان. تصاویرمان چیزی جز گفتمان بدنهایمان و زبانمان فراتر از آواهایمان نیست. ما از اندیشه های اقلیتی- و نه از استادان سخنور- یاد گرفته ایم زبان اقلیت زبان آوایی است. زبانی که آواهای از فرم تهی شده را جایگزین زبان سخنوری کرده است. در زبان اقلیت همه چیز ارزش جمعی و اشتراکی می یابد. ما معترفیم که هیچ کدام از ما آدمهای با استعدادی نیستیم  چرا که استعداد شیوه ی بیان فردی است. استعداد مربوط به "ادبیات استادی"، "ادبیات مولف" است. "هنر استادن" را نه یاد می گیریم ونه می فهمیم شان  و به این خاطر است که یاد نخواهیم داد بلکه اجرا خواهیم کرد". نوشتیم: "هیچ کدام از شما را دوست نداریم بلکه نهایت تلاشمان در به دام اندختن شماست. بیشتر از آنکه با شما در آمیزیم، گرفتارتان می کنیم. اگر حوا، آدم را دوست می دارد و با او در می آمیزد، در مقابل "لیلیث" شرورانه به جلد دختران می رود و آنها را اغفال می کند."چرا که قبل از حوا لیلیث بود". شرارت لیلیث را می ستاییم  و به شما میوه ی ممنوعه تعارف می کنیم. همراه "لیلیث" کسانی که تنها می خوابند را آزار می دهیم. مراقب تنهائیهایتان باشید! تصاویر ما را نقاشان بیمار، هر چه آزاردهنده تر ترسیم می کنند.

مصاحبه پالتاکی چریک فدایی سابق با ولیعهد سابق

مطلب زیر کامنت رضا (یکی از کامنت گذاران بلاگ)به من است. با تشکر ازش. رزا

بنا به توصیه دوستی قدیمی چند روز پیش به (ایضا مدعی پادشاهی آینده)  گوش میدادم. در طول مصاحبه با نکاتی روبرو شدم که از مهمترین نکات مصاحبه یک چریک  با سرباز میهن است.

اولین نکته مهم  این مصاحبه تاریخی این بود که  اعلی حضرت  سخنان گهربارشان را به جای جمله تاریخی- میهنی "کورش آسوده بخواب که ما بیداریم" با جمله پالتکی- مجازی "اگر صدای من رو دارید یه دو بزنید"  شروع کرد. جل الخالق! ما که اصلا انتظار شنیدن این عبارت را از زبان شاه شاهان، بزرگ ارتش تاران پادشاه بزرگ ایران نداشتیم یک لحظه فکر کردیم این همون  رضا 90 خودمان است که دارند به جای رضا شاه کبیر دوم قالب میکنند. اما بعد که مطمعا شدیم که این رضا همان رضا شاه دوم خودمان است (البته شما بخوانید رضا شاه خودشان) بسیار اندوهگین شدیم که در این نمایش تاریخی میهنی فدایی نادم با  پادشاهی که خود را میخواند خادم حضور نداشتیم تا با تایپ یک عدد 1.5 ناقابل  دین خود را به میهن ادا کنیم .ما که اشراف زاده نیستیم که لیاقت 2 زدن در محضر پادشاه را دشته باشیم. برای ما عولم الناس همان 1.5 هم از سرمان زیاد است. البته به روایت بعضی از دوستان شرکت کننده،  هموطنان عزیز سلطنت طلب که در محضر رضا شاه دومشان آب از لب و لوچه مبارکشان جاری شده بود از هول حلیم در دیگ افتاده بودند و به جای 2، 3 میزدند.

نکته دوم با اهمیت در این مصاحبه این بود که اعلی حضرت در این مصاحبه مانند مصاحبه با سرکار بانو! مسیح علی نژاد همان کت شلوار خوش دوخت معروف مشکی که به گفته شخص اعلی حضرت برای اینجور صندلی ها دوخته نشده( به مصاحبه اعلی حضرت با مسیح خانم توجه کنید) را نپوشیده بودند( من نمیدانم هنگام مصاحبه اعلی حضرت با مسیح خانم چه نوع صندلی زیر ماتحت مبارک اعلی حضرت گذاشته بودند که کت شلوار ایشان احساس ناراحتی میکرد) بلکه رضا شاه دوم کبیر چون در خانه و پشت کامپیوتر مبارک نشسته بودند با  همان زیر شلواری مامان دوز، ببخشید فرح دوز، و یک کاسه "چس فیل" در بغل مشغول سخنرانی بودند(چس فیل همان پاپ کورن فرنگی است که در راستای  بازگشت پر شگوه به فرهنگ نیاکان و پالوده کردن زبان آبا و اجدادی از لغات تازی و بیگانه ایضا در این نوشته به کار رفته است)

نکته سومی که در این مصاحبه چشم نواز بود البته ربطی به اعلی حضرت نداشت. این نکته بر میگردد به چریک مصاحبه گیرنده فدایی خلق عزیز ما که اعلام کردند" امیدوارم که دوستانی که در رژیم گذشته آسیبهایی دیدند این کاراکتر و این خصوصیت رو- منظور کاراکتر و خصوصیات اعلی حضرت میباشند- جدی بگیرند." (البته ما همیشه پادشاهان را جدی میگیریم و آنها را یک دستی نمیگیریم، ناسلامتی شاه اند نه آفتابه.) و البته ایشان تاکید کردند"آرزو میکردم بابک جزنی فرزند بیژن جزنی هم این مطالب رو گوش میداد و واکنش نشون میداد"  البته ما متوجه نشدیم که این جناب کاشف فروتن سوسیال دموکراسی یعنی بابک خان  نماینده تام الختیار همه آسیب دیدکان رژیم شاه بود یا تنها آسیب دیده آن  یا منظور فدایی بزرگوار و بخشنده ما حکایت " به در میگن که دیوار بشنود" بود.

نکته با اهمیت چهارم در این مصاحبه تاریخی این بود که اعلی حضرت چند بار در حین سخنرانی دی سی شدند که ما در جا به شکوه و عظمت و در عین حال  فروتنی پادشاه بزرگ پی بردیم و متوجه شدیم که رضا شاه کبیر دوم ما در همدردی با مردم ایران از اینتر نت معروف به "اینتر نت دوزاری" استفاده میکنند.

نکته  با اهمیت پنجم البته یک ابهام بود که برای ما بوجود آمد. در چند مورد سخنان فدایی بزرگوار مصاحبه کننده قطع شد و اعلی حضرت شروع به سخنرانی کردند که ما متوجه نشدین این یک اشکال فنی در هنگام ضبط بوده یا نعوز بالله، نعوز بالله، زبانم لال، اعلی حضرت شاه شاهان، بزرگ ارتش تاران، پادشاه ایران "مایک کشیدند."

این پنج نکته از مهمترین نکات  مصاحبه تاریخی رفیق فدایی ما با پادشاه جوان بود. بقیه صحبتها هم مثل "حقوق زن"، "آزادی بی قید و شرط"، " رفاه اقتصادی مردم"، و... هم مشتی تعارفات معمل بود که همه احزاب مدعی قدرت از منتهی الیه چپ تا منتهی الیه راست به وفور در ادبیات خود استفاده میکنند. در پایان هم هر دو بزرگوار از مردم خواستند که در راه دست یابی به این هدف بزرگ -یعنی رهایی مام میهن- به پا خیزند و آنها را یاری کنند.بالام جان ! ما هم کلی مسرور شدیم که نقشمان در راه تحقق این امر بزرگ مشخص شد.مشدی عباد زن میخواد/خرجشو از من میخواد. 

 به افتخار این پیروزی تاریخی ما تصمیم گرفتیم که صفحه "آفتاب کاران جنگل" که از نیاکانمان به ارث رسیده بود را در  گرامافون گذاشته و به ترانه "کارگر برزگر من فدایی ام" گوش بسپاریم. اما نمیدانیم به علت کهولت سن گرامافون بود یا سرودمان که سوزن گرامافون گیر کرده و صفحه مرتب تکرار میکرد " کارگر برزگر من دیریم دیریم

سال ۱۳۵۴  به رگباربستن ۹ زندانی ( بیژن جزنی ، مصطفی جوان خوشدل، کاظم ذوالانوار ، حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، مشعوف کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپان‌زاده، عباس سورکی. ) توسط ساواک (در تپه های اوین)
حشمت رئیسی

گفتگوی حشمت رئیسی با رضا پهلوی در پالتاک لینک یوتیوب
گفتگوی رضا پهلوی با حشمت رئیسی در اتاق انجمن سخن
گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با حشمت رئیسی در اتاق انجمن سخن پالتاک با حضور بیش از ۵۰۰ نفر از همیهنان در جلسه, جمعه ۲۳ دی‌ ماه ۱۳۹۰
پارس دیلی نیوز:گروهی از جوانان فعال و آزادیخواه در اینترنت با ابتکار عمل خود گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی در پالتالک با آقای حشمت رئیسی را بصورت نوشتاری برای هم میهنان درون ایران که بدلیل سانسور رژیم جمهوری اسلامی مشکل دیدن فیلم های یوتیوب را دارند تهیه کردند متن کامل این  گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی در پالتالک باآقای حشمت رئیسی را بصورت نوشتاری- لینک یوتیوب شاهزاده رضا پهلوی نیز در زیر می آید .
RezaPahlavi am 14.01.2012-  125 Minگفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با حشمت رئیسی در اتاق انجمن سخن پالتاک با حضور بیش از ۵۰۰ نفر از همیهنان در جلسه, جمعه ۲۳ دی‌ ماه ۱۳۹۰
لینک یوتیوب

رزا: الان در گوگل یافتم،حشمت رئیسی یکی از سه کاندید سازمان چریکهای فدایی ایران در مجلس اسلامی 1358 بود. دو کاندید دیگر رقیه دانشگری و مصطفی مدنی بودند. هر سه نفر گویا به طیف اکثریت پیوستند. البته ویژگی حشمت رئیسی سابقه بیش از ده سال در پالتاک و اتاق چت فارسی زبانان است. نامش در خاطره من (البته اگر همان رئیسی باشد) بر سر سوء قصد به جانش در کانون فرهنگی ایرانیان خارج مانده. آنوقتها در پالتاک اعلام کرد که گویا هواداران فرخ نگهدار دست و پایش و دهانش را بستند و رویش بنزین ریختند و قصد ترساندنش را داشتند، و گویا حتی از آتش هم سوخته بود و واقعه را به پلیس هم شکایت برد. دلیل درگیری اش را خودش گفت: چون روابط مالی فرخ نگهدار را با رژیم اسلامی در پالتاک افشا کرده. البته هر چی گشتم نتوانستم در گوگل کمپین حمایت ازش را که در همان وقتها گذاشتیم، پیدا کنم. و اطلاعاتم از حافظه است. اگر دوستان جور دیگری به یاد دارند، و یا این شخص دیگری است، در کامنت برایم بنویسند. ممنون میشوم.

۲۵ بهمن، ۱۳۹۰

برنامه‌ای از تور پروژکت برای مواقع ضروری که تمامی‌ فیلترشکن‌ها از کار افتاده اند.



راه هاي دور زدن قطع وي پي ان ها در ایران- پروژه جدید آی نیتا2013
پست جدید- تاریخ 13 مارس 2013
اطلاعات جدید در این پست بالا. و لینک زیر راهنمای دانلود و ایجاد تغییرات در وبسایت فارسی- انگلیسی
دوستان عزیز آی نیتا:

برنامه‌ای از تور پروژکت برای مواقع ضروری که تمامی‌ فیلترشکن‌ها از کار افتاده اند
این برنامه به تازگی از تور پروژکت ارائه شده است و برای مواقعی است که هیچ فیلترشکنی کار نمیکند این برنامه هنوز به صورت کامل تکمیل نشده است و هنوز نسخه آزمایشی است .لینک‌های دانلود از تورنت و لینک مستقیم می‌باشد و برای تمامی‌ سیستم‌های ویندوز و مک و لینوکس ارائه شده است و به همراه برنامه مرورگر فایر فاکس هم به صورت پیش فرض ارائه شده است. طریقه نصب را در این لینک https://www.torproject.org/projects/obfsproxy-instructions.html.en#instructions
 دنبال کنید
برنامه 1)این برنامه را من امروز از طریق فیس بوک به چند نفر از دوستان معرفی کردم و همگی راضی بودند.
ظاهرا خیلی خوب هم پاسخ می دهد. فقط کمی نصبش زمان می برد. این برنامه در طول همین ۴۸ساعت اخیر درست شده است و مخصوص ایران و سوریه است.بهتر است وبلاگ نویسان این برنامه خوب را در وب لاگ‌های خودشون معرفی کنند

برنامه 2) Tor یکی از بهترین سیستم های گذر از فیلترینگ هست. کسانی که در ایران هستند بهترین گزینه برای پنهان ماندن همین Tor هست بویژه Tor Browser . این برنامه نیاز به نصب ندارد و حتا از روی حافظه فلش هم اجرا می شود. این برنامه حتا نیاز به Browser کامپیوتر شما ندارد و خودش یک Browser فایرفاکس یا آرورا باز می کند و پس از بستن برنامه تمام History و کوکی ها و همه رد پای شما در اینترنت را پاک می کند. از ویژگی های این برنامه این است که هنگامی که مخابرات رژیم IP و پورت مربوط به سرور Tor را بلاک کرد با تنطیم یک گزینه در تنظیمات برنامه امکان پل زدن (Bridge) دارد که به خوبی نیز کار می کند. برنامه های Tor مخصوص فعالین سیاسی ساخته شده و ویژگی های اصلی آن را در بخش زبان فارسی سایت می توانید ببینید. لینک دانلود
Tor Browser https://www.torproject.org/download/download-easy.html.en

حتا کسانی که در ایران نیستند و نگران آدرس و IP اینترنتی خودشان هستند این برنامه بسیار عالی است. این برنامه نه تنها آدرس IP شما را عوض می کند بلکه آنچه روی اینترنت می بینید و می فرستید به صورت رمز و کد در می آورد و حتا کسانی که در کافی نت ها به شبکه وصل می شوند خیالشان آسوده خواهد بود که پس از بستن برنامه هیچ اثری از جستجوهای شما روی کامپیوتر دیگران باقی نخواهد ماند.

قطعی پورت https در این چند روز مشکلات زیادی برای ایرانیان ایجاد کرد. افزون بر برنامه Tor که شما در اینجا معرفی کردید می خواهم برنامه دیگری هم همینجا معرفی کنم که در همین چند روز به خوبی کار کرد و بدون هیچ مشکلی به ایمیل و همه پورتهای https وصل شد. این برنامه Hotspot Shield نام دارد و بر پایه اتصال به VPN کار می کند. این برنامه در همین چند روز نشان داد که نه تنها به سادگی به https متصل می شود بلکه از سرعت بالایی برخوردار است.
توضیحات بیشتر + لینک دانلود:
Hotspot Shield 2.25لینک دانلود از تور نیست! مراقب باشیم...